به بهانه شمشیرکشی منحرفان علیه چادر و حجاب؛ | ... |
بیانات روشنگرانه رهبر انقلاب درباره حجاب برتر
خبرگزاري بين المللي زنان : مدیران برخی نشریات متعلق به جریان های انحرافی شمشیر هجمه به احکام اسلامی و پوشش برتر زنان و دختران ایرانی را از دست افراطیون دومخردادی گرفته، تیز کرده و فضای فرهنگی رسانه را به صحنه شمشیرکشی بر روی این احکام اسلامی تبدیل کرده اند.
چادر مشکی تحمیل شده ناصرالدینشاه قاجار و از مجالس عیاشی شبانه در اروپا بیرون آمده است، از لحاظ فلسفه حجاب، قطعا چادر بدترین پوشش است، رنگ مشکی چادر “متکبرانه” است و … . اینها تنها گوشه ای از فضاسازی های اهانت آمیز یکی از روزنامه های جریان انحرافی است که به نظر می رسد احیای رویکرد افراطیون دوم خردادی را هدف خود قرار داده است.
به همین بهانه مرور بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره پوشش چادر و حجاب برتر زنان و دختران ایرانی در شرایط کنونی روشنگرانه و شفاف کننده چهره واقعی جریان مذکور باشد.
ایشان در یکی از سخنان مشهور خود فرموده اند: زنان ما مىخواهند حجاب خودشان را حفظ كنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پيش از آنكه يك حجاب اسلامى باشد، يك حجاب ايرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى، اجتماعى زنان، جمعى از زنان پزشك متخصص، و مسؤولان اولين كنگرهى حجاب اسلامى، به مناسبت ميلاد حضرت فاطمهى زهرا(س) – دی ماه ۱۳۷۰
به نظر ما، بحثهايى كه درباب پوشش زن مىشود، بحثهاى خوبى است كه انجام مىگيرد؛ منتها بايد توجه كنيد كه هيچ بحثى در اين زمينههاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبليغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بياييم با خودمان فكر كنيم كه حجاب داشته باشيم، اما چادر نباشد؛ اين فكر غلطى است. نه اينكه من بخواهم بگويم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مىگويم چادر بهترين نوع حجاب است؛ يك نشانهى ملى ماست؛ هيچ اشكالى هم ندارد؛ هيچ منافاتى با هيچ نوع تحركى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرك و كار اجتماعى و كار سياسى و كار فكرى باشد، لباس رسمى زن مىتواند چادر باشد و - همانطور كه عرض كردم - چادر بهترين نوع حجاب است.
البته مىتوان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همينجا هم بايستى آن مرز را پيدا كرد. بعضيها از چادر فرار مىكنند، به خاطر اينكه هجوم تبليغاتى غرب دامنگيرشان نشود؛ منتها از چادر كه فرار مىكنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمىآورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مىدهد!
شما خيال كردهايد كه اگر ما چادر را كنار گذاشتيم، فرضاً آن مقنعهى كذايى و آن لباسهاى «و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ»(۶) و همانهايى را كه در قرآن هست، درست كرديم، دست از سر ما بر مىدارند؟ نه، آنها به اين چيزها قانع نيستند؛ آنها مىخواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عيناً اينجا عمل بشود؛ مثل زمان شاه كه عمل مىشد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابى نداشت؛ حتّى در اينجاها وقتى نوبت به اين كارها مىرسد، بىبندوبارى خيلى بيشتر هم مىشود؛ كمااينكه در زمان شاه، بىبندوبارىيى كه در همين شهر تهران و بعضى ديگر از شهرهاى كشور ما بود، از معمول شهرهاى اروپا بيشتر بود! زن معمولى در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در اينجا آنطورى نبود. آنطور كه ديده بوديم و شنيده بوديم و مىدانستيم و مناظرى كه از آن وقت الان جلوى نظر من هست، انسان واقعاً حيرت مىكند كه چرا بايستى اينگونه بشود؛ كمااينكه در خيلى از كشورهاى متأسفانه عقبماندهى مسلمان و غيرمسلمان هم همينطور است. بنابراين، بايد بدقت و با نهايت كنجكاوى و بدون اغماض، مسائل ارزشى را رعايت كرد.
در ديدار با جمع كثيرى از پرستاران، به مناسبت ميلاد حضرت زينب كبرى(س) و روز پرستار – آبان ۷۰
آنها با چه چيز زن مسلمان بيشتر دشمنند؟ با حجاب او. آنها با چادر و حجاب صحيح و متقن شما از همه چيز بيشتر دشمنند. چرا؟ چون فرهنگ آنها اين را قبول ندارد. اروپاييها اينطورند؛ آنها مىگويند هرچه را كه ما فهميدهايم، دنيا بايد از ما تقليد كند! مايلند كه جاهليت خودشان را بر معرفت عالم غلبه بدهند. آنها مىخواهند زن به سبك اروپايى را در جامعه رواج بدهند؛ كه عبارت است از سبك مد و مصرف و آرايش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسى بين دو جنس؛ مىخواهند اين چيزها را به وسيلهى زنان رواج بدهند. هرجا با اين هدفگيرى غربيها مخالفت بشود، فريادشان بلند مىشود! اينها كمطاقت هم هستند! همين مدعيان غربى، كمترين مخالفتى را با مبانى پذيرفتهى خودشان تحمل نمىكنند.
ديدار نويسندگان، صاحبنظران و كاركنان رسانه های گروهی – مرداد ۷۱
ريشه كن كردن فرهنگ ملی از طريق فراگير كردن بی بند و باری، عياشی و هرزگی در ميان يك ملت هدفی است كه دشمنان درپی تحقق آن هستند. بطور مشخص دوران رضاخان سرآغام تهاجم فرهنگی در كشور ماست و بزرگترين قدمها به نفع فرهنگ غرب و در حقيقت در جهت سلطه ی غرب بر ايران در همين دوران بر داشته شد و با اين بهانه كه زن با چادر نميتواند عالم و دانشمند شود و درفعاليتهای اجتماعی شركت كند، چادرها را از سر زنان برداشتند. اما در عين حال دردوران رضاخان و پسرش هرگز به عموم زنان اجازه ی شركت فعالانه در حركتهای اجتماعی و سياسی داده نشد و آن روزی كه زنان ايران، وارد ميدان مبارزه و صحنه ی فعاليتهای اجتماعی و سياسی شدند و كشور را با دست توانای خود به پيش بردند، چادر به سر كردند.
ديدار گروهى از خواهران پرستار – مهر ۱۳۷۳
- حقيقتاً حجاب برتر است؛ هيچ ترديدى در اين نبايد داشت. البته من هيچ وقت نگفتم كه چادر را در جايى اجبارى كنند؛ اما هميشه گفتهام كه چادر يك حجاب ايرانى است و زن ايرانى اين را انتخاب كرده و خوب حجابى هم هست و مىتواند كاملاً حفاظ و حجاب داشته باشد. حالا بعضيها هستند كه از هرچه ايرانى و خودى است، ناراحتند و دلشان را مىزند؛ دلشان مىخواهد سراغ چيزهايى بروند كه از خودى بودن دورتر است!
آنها با چه چيز زن مسلمان بيشتر دشمنند؟ با حجاب او. آنها با چادر و حجاب صحيح و متقن شما از همه چيز بيشتر دشمنند. چرا؟ چون فرهنگ آنها اين را قبول ندارد. اروپاييها اينطورند؛ آنها مىگويند هرچه را كه ما فهميدهايم، دنيا بايد از ما تقليد كند!
زنان ما مىخواهند حجاب خودشان را حفظ كنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پيش از آنكه يك حجاب اسلامى باشد، يك حجاب ايرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.
مصاحبه در كوهپیمایی - در ارتفاعات تهران – شهریور ۷۵
گاهى من در همين راه «كُلك چال» كه از پايين به بالا مىآيم، يا بعكس به طرف پايين مىروم، خانمهايى را مىبينم كه با چادر مشكى اين راه را طى مىكنند. با اينكه قسمتى از اين راه، بسيار ناهموار و يا به قول ما مشهديها قلب است، درعينحال خانمها اين راه ناهموار را تحمّل مىكنند و با چادر مشكى مىآيند. خوب؛ اين همّت است ديگر. من اينطور زنها و همچنين افراد مسنّى كه اين راههاى طولانى را طى مىكنند و مىروند، بسيار تحسين مىكنم.
در جلسه پرسش و پاسخ مديران مسئول و سر دبيران نشريات دانشجويی – اسفند ۷۷
حجابِ برتر كه شما اشاره كرديد - كه مراد همين چادر ايرانىِ خود ماست - حقيقتاً حجاب برتر است؛ هيچ ترديدى در اين نبايد داشت. البته من هيچ وقت نگفتم كه چادر را در جايى اجبارى كنند؛ اما هميشه گفتهام كه چادر يك حجاب ايرانى است و زن ايرانى اين را انتخاب كرده و خوب حجابى هم هست و مىتواند كاملاً حفاظ و حجاب داشته باشد. حالا بعضيها هستند كه از هرچه ايرانى و خودى است، ناراحتند و دلشان را مىزند؛ دلشان مىخواهد سراغ چيزهايى بروند كه از خودى بودن دورتر است! بههرحال اگر حجاب را حفظ كنند، باز هم خلاف شرعى انجام ندادهاند؛ منتها چيز بهترى را از دست دادهاند.
اما اينكه شما مىگوييد «ما چگونه برخورد كنيم؟» ببينيد؛ شما با تبليغات كار كنيد. يعنى همان حربهاى را كه افراد مورد نظر شما براى سست كردن اعتقاد به حجاب به كار مىبرند، شما هم به كار ببريد. يعنى شما دربارهى حجاب بنشينيد واقعاً تحقيق كنيد، فكر كنيد، از لحاظ دينى هم مثلاً دربارهاش بحث كنيد، يا از بحثهايى كه شده استفاده كنيد. از لحاظ اجتماعى هم روى همين مسألهى كيفيّت حجاب تكيه كنيد؛ به ترويج ديدگاه خودتان بپردازيد؛ آن چيزى كه به نظرتان درست است، آن را بگوييد؛ اين دغدغه را هم كه اينها مىآيند تمايل به حجاب را در دلِ مردم از بين مىبرند، نداشته باشيد؛ حجاب از بين نمىرود. البته اگر قدرتى مثل قدرت رضاخانى بالاى سرش باشد، يا آن طور كه شنيدم در بعضى از كشورها مثل تونس كسى حق ندارد در خيابان با حجاب باشد و اصلاً حقوق بشر هم در اينجا ديگر مطرح نيست كه چرا مردم را مجبور كرديد بىحجاب باشند - كسانى كه مسؤول اين چيزها هستند، همينطور تماشا مىكنند و حرفى هم نمىزنند! - بالاخره همان كشف حجاب دوران رضاخانى پيش مىآيد؛ اما به مجرّد آنكه اين زور برداشته شود، مردم به سمت حجاب برمىگردند.
حجاب، ارزشى است منطبق با طبيعت انسان. برهنگى و حركت به سمت اختلاطِ هرچه بيشتر دو جنس با يكديگر و افشاء شدن اينها در مقابل يكديگر، يك حركت خلاف طبيعى و خلاف خواست انسانى است. شرع مقدّس اسلام هم براى اين حدودى را معيّن و مشخّص كرده و كسانى كه معتقد و مؤمن هستند، نمىشود كه اينطورى با حجاب برخورد كنند. البته ممكن است كسانى بىخبر و بىاطّلاع باشند؛ بايستى اينها را با حجاب آشنا كرد. من در همين سالهاى اوّلِ انقلاب بهوضوح دريافتم كه بعضى از زنانى كه محجّب هستند و خيلى قدر حجاب را نمىدانند، اينها اصلاً از حكم حجاب و فلسفهى حجاب و فوايد حجاب اطّلاعى ندارند؛ يعنى با اينها كمتر صحبت شده است. البته بعضيها چيزهايى نوشتند؛ سفارش كرديم، كارهايى كردند. الان هم به نظر من همينطور است؛ بخصوص در محيط دانشگاه. الحمدللَّه شنيدم كه محيط دانشگاه شما، محيط خوبى است. مسؤولان دانشگاه هم، مسؤولان مواظب و مقيدى هستند؛اميدواريم كه هرچه هم مىگذرد، بهتر شود.
در محيط دانشگاه خودتان، در نشريات خودتان، با نشريات زن - كه الان در ايران چند نشريهى مربوط به زنان وجود دارد - با ديگر نشريات رايج صحبت كنيد، چيزهايى بنويسيد، پخش كنيد، در جامعه فكر را بپراكنيد؛ منتها با استدلال، با منطق. بهترين راه تأمين حجاب هم همين است كه با منطق برخورد شود. البته اگر چيزى جزو مقرّرات شد و كسى برخلاف آن مقرّرات رفتار كرد، ممكن است قوانينى وجود داشته باشد كه دولت برخورد كند؛ كه لابد هم مىكند. درعينحال آن چيزى كه در اساس لازم است و مهمتر از همه است، اين است كه شما ذهن اين دختر جوان، يا اين زن جوان را - كه عمده هم خانمهاى جوان هستند - با اهميت حجاب آشنا كنيد؛ يعنى به او تفهيم كنيد كه حجاب از لحاظ شرعى و از لحاظ منطقى اين است. در ذهن او، استدلال صحيح را در مورد رعايت حجاب راسخ كنيد. اميدواريم كه انشاءاللَّه روزبهروز بهتر شود. البته يكى از عواملى هم كه در اين زمينه تأثيرات منفى دارد، برخى از اين فيلمهايى است كه بعضى از زندگيهاى غربى را در دسترس همه مىگذارد. اينها در سُست كردن ذهنيّت مردم نسبت به مسألهى حجاب بىتأثير نيست. البته نسبت به پخش اين فيلمها هم بايد تذكّراتى داده شود.
در ديدار جوانان و فرهنگيان در مصلّاى رشت- اردیبهشت ۸۰
رضاخان قلدر وقتى خواست از غرب براى ما سوغات بياورد، اولين چيزى كه آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نيزه و همان قلدرىِ قزّاقىِ خودش! لباسها نبايد بلند باشد؛ بايد كوتاه باشد؛ كلاه بايد اينطورى باشد؛ بعد همان را هم عوض كردند: اصلاً بايد كلاه شاپو باشد! اگر كسى جرأت مىكرد غير از كلاه پهلوى - كلاهى كه آن موقع با اين عنوان شناخته مىشد - كلاه ديگرى سرش بگذارد، يا غير از لباس كوتاه چيزى بپوشد، بايد كتك مىخورد و طرد مىشد. اين چيزها را از غرب گرفتند! زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ كنند؛ نه فقط چادر - چادر كه برداشته شده بود - اگر روسرى هم سرشان مىكردند و مقدارى جلوى چانهشان را مىگرفتند، كتك مىخوردند! چرا؟ براى اينكه در غرب، زنها سربرهنه مىآيند! اينها را از غرب آوردند. چيزى را كه براى اين ملت لازم بود، نياوردند. علم كه نيامد، تجربه كه نيامد، جِدّ و جهد و كوشش كه نيامد، خطرپذيرى كه نيامد - هر ملتى بالاخره خصوصيات خوبى دارد - اينها را كه نياوردند. آنچه را هم كه آوردند، بىدريغ قبول كردند. فكر و انديشه را آوردند، اما بدون تحليل قبول كردند؛ گفتند چون غربى است، بايد قبول كرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربى است، بايستى پذيرفت؛ جاى بروبرگرد ندارد! براى يك كشور، اين حالت بزرگترين سمّ مهلك است؛ اين درست نيست.
بيانات در ديدار با ورزشكاران شركتكننده در المپيك و پارالمپيك – مهر ۸۳
شما ببينيد الان چقدر خرج مىكنند و زحمت مىكشند، براى اينكه حجاب را در دنيا از بين ببرند؛ كشورهايى كه خودشان را مهد آزادى هم مىدانند، مىبينيد كه چه مىكنند براى مبارزه با حجاب. حالا همه آن تشكيلاتى كه با حجاب مبارزه مىكنند يك طرف، اين خواهر ورزشكارِ مؤمن و دخترِ جوانِ ما كه با حجاب اسلامى و لباس محجّب - يا با چادر يا با آن شكل زيباى ارزشى - جلوِ دوربينهاى دنيا ظاهر مىشود و نشان مىدهد كه به اين ارزش پايبند است و اين صحنه در همه دنيا منعكس مىشود، اين يك طرف ديگر؛ او در واقع با اين كار، همه آن تبليغات را خنثى مىكند.
در ديدار جمعى از بانوان قرآنپژوه كشور – مهر ۸۸
هميشه به شكل غلطى در نظامهاى طاغوتى به زن نگاه شده؛ امروز در غرب هم همين جور است. حالا عدهاى از زنان - مثل خيلى از مردان - در همين نظامهاى غربى شخصيتهاى برجسته و محترم و پاكيزهاى ممكن است در بيايند، ليكن نگاه عمومى به زن كه در فرهنگ غربى نهادينه شده، نگاه غلطى است؛ نگاه ابزارى است، نگاه اهانتآميز است. از نظر غرب، علت اينكه شما نبايد توى چادر باشيد، نبايد حجاب داشته باشيد، اين نيست كه آزاد باشيد. شما داريد ميگوئيد من با حجاب هم آزادى دارم. او چيز ديگرى مورد نظرش است؛ زن را براى نوازش چشم مرد، براى بهرهورى نامشروع مرد، ميخواهند به شكل خاصى در جامعه ظاهر بشود. اين، بزرگترين اهانت به زن است؛ حالا ولو با چندين لفّاف تعارفآميز اين را بپوشانند و اسمهاى ديگرى رويش بگذارند.
منبع : جهان
[دوشنبه 1390-08-02] [ 11:49:53 ق.ظ ] |
فرم در حال بارگذاری ...