شهریور 1390
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  




 موضوعات 

نحوه نمایش نتایج:



 
  ...مقربین از شوق بهشت جان سپرده اند و ما... ...

خداوند، در قرآن و غير آن(1) به حدّى بهشت و بهشتيان را در توصيف بالا برده كه اگر كسى از شوق شنيدن آن، وفات كند، استبعاد ندارد!


آيات جهنّم نيز اين گونه است، قرآن مى‏فرمايد:
«وَ لَهُم مَّقَـمِعُ مِنْ حَدِيدٍ»(2) گرزهاى آهنين براى [زدن] آنان فراهم است. كه اگر انسان معاصى خود را در نظر بگيرد و بميرد، مستبعد نيست!


البته ما با منكرين كار نداريم، ولى برخى از مقرّبين از شوق لقاى بهشت مرده ‏اند؛ زيرا شنيدن آيات رحمت و نعمت و يا عذاب و نقمت، در انسان موحّد تكوينا اثر مى‏ گذارد، و او از مُشَوِّقات يا مُخَوِّفات جان مى‏ سپارد، با اين همه اين آيات در ما هيچ اثر نمى‏كند!

1. سنّت.
2. سوره‏ ى حج، آيه‏ ى 21.

از بیانات آِیت الله بهجت رحمة الله علیه

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-06-30] [ 12:12:02 ب.ظ ]  



  به مناسبت هفته دفاع مقدس ( زیبا و خواندنی از شهیده نسرین افضل ) ...

زندگینامه:

نسرین افضل در سال 1338 در خانواده مذهبی در استان فارس پا به عرصه وجود نهاد.

وی در دوران تحصیل به عنوان یکی از دانش‌آموزان پر شعور و باشعور، بر بسیاری از نابه‌سامانی‌ها در رژیم طاغوت، خردمندانه اعتراض کرد، تا جایی که مورد تعقیب نیروهای امنیتی قرار گرفت. این شهیده، پس از پایان تحصیل در دوره دبیرستان با روحی سرشار از پیوستگی به درگاه احدیت با حضور مؤثر در کمیته امداد سپاه و جهاد سازندگی با خدمت به محرومان روستایی، بیشترین قرب به پروردگار را برای خود کسب می‌کرد.

شهیده افضل، در آغاز سال 1360 با مشورت برادر بزرگوارش شهید «احمد افضل» با فراخوان جهاد سازندگی شیراز، به همراه جمعی از خواهران متعهد به کردستان رفت و همه وقت خویش در مهاباد را به مجاهدت پرداخت. وی مدتی مسئولیت تبلیغات و انتشارات سپاه مهاباد را بر عهده گرفت و در عین حال، با دیگر ارگان‌ها همکاری داشت.

وی به خاطر نیاز شدید آموزش و پرورش به مربی، با عنوان مربی تربیتی در مهاباد مشغول به کار شد و هم‌زمان معلمان نهضت سوادآموزی نیز تحت تعلیم او قرار گرفتند. وی در سال 1361 با یکی از پاسداران ازدواج کرده و پس از ازدواج با وجود فعالیت زیاد اجتماعی، آنگاه که به کاشانه‌اش بازمی‌گشت، با ذوق و ظرافتی ستودنی، خانه ساده و بی‌پیرایه را به بهشتی روح بخش تبدیل کرد.

این شهیده در آخرین شب فروزندگی‌اش، با وجود تب شدید و بیماری از همسرش خواست که او را به مجلس دعای توسل برساند؛ با وجود پافشاری همسرش برای استراحت، در مراسم دعا حضور یافت و به گفته دوستانش آن شب مثل همیشه او به شدت منقلب بود.

مراسم دعا و نیایش به پایان رسید و این شهیده، در حالی که برای مراجعت به منزل سوار اتومبیل بود، در مسیر به کمین عوامل پلید آمریکا افتاد و در آن جمع تنها، شهیده نسرین مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و از آنجا که همیشه آرزو داشت مانند شهید مطهری به شهادت برسد، پس از یک سال حضور در مهاباد، در شامگاه دهم تیر 61 در اوج خلوص و خدمت به اسلام به آرزوی دیرین خود رسید.

قسمتی از وصیت نامه  شهیده نسرین افضل 

«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله… ».

شهادت بالاترین درجه‌ای است که یک انسان می‌تواند به آن برسد و با خونش پیامی می‌دهد به بازماندگان راهش.

همسرم بدان که من نسرین کسی که تو را دوست دارد، شهادت را هم بسیار دوست می‌دارم چون خدای خود را در آن زمان پیدا می‌کنم.

از تو می‌خواهم اگر می‌خواهی فردی خدا گونه باشی و درس دهنده، از امروز و از این ساعت سعی کنی تماس خود را باخدای خویش بیشتر کنی و همین‌طور معلّمی باشی جدّی.

قسمتی از نامه  شهیده نسرین افضل به همسرش

محبت را در چشمانت می‌بینم، عاشقی هستی که با تمام وجود خدا را صدا می‌زنی و او را دوست داری که به پیشش بشتابی و دوست داری که مسلمانی خالص باشی و خدا گونه عمل کنی و به حد اعلا بپیوندی و به آخرین حد که مرز شهادت است برسی.

امیدوارم که اگر این لیاقت و سعادت را در پیشگاه خدا داری هیچ مشکلی و سدی در جلوی تو قرار نگیرد گر چه تو خود بارها اقرار کردی که سعادت نداری که آنچنان باشی، بدان کسانی بودند که حتی به خود امیدوار نبودند ولی آخر به هدف خود رسیدند و تو هم همیشه از خدا بخواه که تو را به آن حد برساند؛ و از تمام هواهای نفسانی دورت بدارد.

 عبدالله، از زمانی که من با تو آشنا شدم و شروع کردیم به حرف زدن در مورد ازدواج، من می‌دانستم که اگر زمانی با پاسدار ازدواج کنم، زمانی باید او را ترک کنم به همین دلیل به تو اطمینان می‌دهم که من هیچ‌وقت سدّی برای راه تو نخواهم شد.«والسلام».

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-06-29] [ 10:06:26 ق.ظ ]  



  حواسمون کجاست؟ ...

گفت: حاج آقا! من شنیده ام اگر انسان در نماز متوجه شود که کسی در حال دزدیدن کفش اوست می تواند نماز را بشکند و برود کفشش را بگیرد؛ درست است حاج آقا؟!

شیخ گفت: درست است آقا.
نمازی که در آن حواست به کفشت است، اصلاً ( باید ) شکست!

 

منبع : ناشناس

========

چه نمازها که خواندیم و حواسمان فقط به کفشهایی بود که او داده بود …

حسرت بعضی نمازها تا آخر عمر به دل آدم می مونه … نمازهایی که

بگذریم …

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[دوشنبه 1390-06-28] [ 12:34:50 ب.ظ ]  



  شقایق نمانده اید ...

سوگند مي‌خورم كه شقايق نمانده‌ايد
در برگ‌ريز حادثه عاشق نمانده‌ايد

پرچين كشيده‌ايد نفس‌هاي باغ را
يك كوچه را چراغ شقايق نمانده‌ايد

يك شبنم از قصيده باران نخوانده‌ايد
هم صحبت سپيده صادق نمانده‌ايد

از سرخي غروب اناري نچيده‌ايد
هم‌مشرب مسافر مشرق نمانده‌ايد

پشت دريچه‌هاي كبود هميشگي
بر لطف ابر معجزه واثق نمانده‌ايد

چون صخره بر جزيره مجنوني از شهيد
قايق كجا كه باد موافق نمانده‌ايد

تا فرصت پَرنده شدن پر زد از زمين

مردان آفتابي سابق نمانده‌ايد

محمد حسین انصاری نژاد

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 09:46:00 ق.ظ ]  



  بگو « لاإله إلا الله » ...

 برخی از (به اصطلاح) بانوان مبلغ در جلسات مذهبی می‌گویند که از ذکر «لا اله الا الله» پرهیز کنید، چرا که به امتحانات سخت و مشکلات دچار می‌شوید.

متأسفانه جلسات مذهبی بانوان که در قالب هیئت‌های خانگی برگزار می‌گردد، از کنترل کمتری برخوردار است و به همین دلیل سنگر مانور دشمنان اسلام از یک سو و دنیاطلبان سوداگر که از طریق انحراف و فریب اذهان عمومی ارتزاق می‌کنند از سوی دیگر قرار گرفته است و باید اذعان داشت که ساده‌لوحی، بی‌بصیرتی و زودباوری برخی از عوام نیز زمینه‌ را برای جولان، تک‌تازی و چپاول آنان فراهم‌تر نموده است. تا جایی که بسیار مشاهده شده برخی از این بانوان ساده‌لوح، به شکل مرید به گرد مبلغین و مبلغات دروغ‌گو جمع شده و با اهدای تراول، جواهرات، پول نقد و حتی گاهی خانه و ویلا، او را مساعدت، اطاعت و تبعیت می کنند!

اخیراً باب شده که برخی از این مبلغات منافق و دروغ‌گو، در محافل «ذکر» می‌دهند و برخی از آنان نیز مردم را از زیارت عاشورا و اذکار دیگر، به بهانه‌ها و اراجیف «من درآوردی» پرهیز می‌دهند! که پرهیز دادن از ذکر «لا إله الا الله»، به بهانه‌ی این که ذکر بزرگی است و شما را درگیر امتحانات سخت و مشکلات عدیده می‌نماید نیز یکی از همین ترفندهای شیطانی آنان است. چرا که فرمان پرهیز از این ذکر، فرمان شیطان است و نه اسلام.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از همان آغاز بعثت به مردمان هر عصر و نسلی فرمودند: «یا ایها الناس قولوا لا اله الا الله تفلحوا» - بگویید: لا اله الا الله [تا] رستگار شوید. حال عده‌ای (آن هم به نام اسلام و ذکر) مدعی شوند که نگویید «لا اله الا الله» تا به امتحانات سخت دچار نشوید؟!

اساساً همه‌ی دعوت انبیای الهی و امتحان‌های الهی برای این است که مردمان به «لا اله الا الله» پی ببرند و در گفتار و عمل به صورت مکرر و پیوسته متذکر این معنا باشند تا رستگار شوند. لذا این ذکر حلال مشکلات و معضلات در دنیا و آخرت است و نه سبب بروز آنها.

در روایت امام باقر و امام صادق(سلام الله علیه) آمده است:

- «لا إله الاّ الله» و «الله اکبر» بسیار بگویید، زیرا چیزی نزد خدای عزوجل محبوب‌تر از گفتن «لا إله الاّ الله» و «الله اکبر» نیست. (اصول کافی، ج4، ص 268).

امام صادق (سلام الله علیه) می‌فرمایند:

- هر کس در روز صدبار بگوید: «لا إله الاّ الله» در آن روز از نظر عمل بهترین مردم است، مگر (از) کسی که زیادتر گفته باشد. (اصول کافی، ج4، ص 267).

امام صادق (سلام الله علیه) به ابان بن تغلب می‌فرمایند:

- ای ابان! چون به کوفه رفتی این حدیث را [برای مردم] بازگو کن: «من شهد أن لا اله الا الله مخلصاً وجبت له الجنه …» هر کس از روی اخلاص شهادت دهد به «لا إله الاّ الله» بهشت بر او واجب می‌شود.

ابان گوید: عرض کردم: از هر دسته گروهی نزد من [به دیدنم] می‌آیند، آیا برای همه‌ی آنان این حدیث را روایت کنم؟ فرمود:

آری ای ابان؛ چون روز قیامت شود و خداوند همه‌ی اولین و آخرین را گرد آورد، «لا إله الاّ الله» را از آنها بگیرد، جز آن کس که بر این امر (استوار) باشد. (یعنی کسی که به صورت پیوسته و مستمر، در قول و عمل به صورت خالصانه به ذکر «لا إله الاّ الله» مشغول است).

پس، کسانی که به نام تبلیغ دین مردم را از ذکر «لا إله الاّ الله» پرهیز می‌دهند، رمال‌های بی‌دین و بلندگوهای شیطان هستند و کسانی که مسلمان و مؤمن هستند، باید از صمیم قلب و باور عقلی و نیز از روی اخلاص با صدای بلند در گفتار و عمل صالح و مخلصانه و به صورت مستمر بگویند: «لا إله الاّ الله».

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[یکشنبه 1390-06-27] [ 08:50:01 ق.ظ ]  



  اولین های زن در ایران ...

* سمانه متقی، اولین قاضی زن در دادگاه های رسمی کشور

 
سمانه متقی متولد سال ۱۳۶۴ و جوان ترین دختر قاضی ایرانی است که در حال حاضر قضاوت هایی را در دادگاه یزد بر عهده دارد. وی که رتبه کنکورش ۳۹ شده بود و برای دوره لیسانس به عنوان بورسیه دانشگاه علوم قضایی وارد دانشگاه می شود، در کلاسی درس خوانده است که تمام دانشجویانش پسر بوده اند. وی پس از چهار سال تحصیل در دانشگاه، در دوره های قوه قضاییه نیز برای آمادگی قضاوت شرکت می کرد که همان سال در آزمون جامعی که در این دوره ها برگزار شد، حد نصاب نمره اش به ۱۶ رسید و توانست تعهد ۸ ساله را برای قضاوت در قوه قضاییه به دوش گیرد. 

جوان ترین دختر قاضی ایرانی فوق لیسانس خود را در همان رشته حقوق و در دانشگاه سراسری قم خواند. حالا او دیگر یک قاضی شده بود.

به گفته وی قضاوت کردن در دعواهای خانوادگی و زد و خوردها و ترک نفقه خیلی سخت است زیرا قاضی مجبور است بین دو نفری قضاوت کند که خودشان از همه چیز مطلع هستند و هیچ مدرکی جز حرف های خودشان وجود ندارد. آنها به راحتی می توانند منکر واقعیات شوند بنابراین باید حکم با ملاحظات بیشتری انجام شود. 

* فاطمه باقری مکی  اولین مدیر کل زن در وزارت دادگستری

“فاطمه باقری مکی” طی حکمی از سوی مرتضی بختیاری وزیر دادگستری به عنوان اولین مدیر کل زن در وزارت دادگستری در آذر ۸۹ منصوب شد.



* شکوفه شهابي پور احمدي اولین شهردار زن بندر عباس

 
شکوفه شهابي پور احمدي ۲۳ساله و داراي مدرک کارشناسي معماري از دانشگاه آزاد اسلامي واحد بندرعباس به عنوان اولين شهردارزن هرمزگاني حکم انتصاب خود را با راي شوراي شهر تازه تاسيس سرگز حاجي آباد در آذر ۸۹ دريافت کرد.
شکوفه شهابي پور در آيين معارفه خود گفت:ويژگي هاي منحصر به فرد شهر تازه تاسيس سرگز احمدي مي تواند بستري براي توسعه گردشگري اين منطقه باشد و از آن جا که اين شهر در مراحل اوليه شکل گيري خود است مي بايست با اعمال روش هاي علمي در بنابخشي اصولي به آن اقدام کرد. 

 شکلک زیباساز-mania-dv.blogfa.com

صفحات: 1 · 2

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[شنبه 1390-06-26] [ 03:29:48 ب.ظ ]  



  این مطلب از طریق ایمیل به دستم رسید !! ...
استاد دانشگاه با این سؤال ها شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند .

آیا خدا هر چیزی را که وجود دارد خلق کرد؟

شاگردی با قاطعیت تمام پاسخ داد “بله آقا”

استاد پرسید: آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟

شاگرد : بله استاد !

استاد : اگر خدا همه چیز را خلق کرده پس او شیطان را هم  خلق کرده.چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر صفات ماست ،
خدا نیز شیطان است.

شاگرد: آرام نشست و جوابی نداد . استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب ، افسانه و خرافه ای بیش نیست .

شاگردی دیگر دستش را بلند کرد و گفت: “استاد می توانم سؤالی از شما بپرسم؟”

استاد : البته !

شاگرد: استاد سرما وجود دارد؟

استاد: این چه سؤالی است البته که وجود دارد !

شاگرد گفت : در واقع سرما وجود ندارد . مطابق قانون فیزیک چیزی که در حقیقت ما به عنوان سرما از آن یاد میک نیم نبود گرما است . هر موجود یا شیئی را می توان مطالعه و آزمایش کرد وقتی که انرژی داشته باشد یا آن را انتقال دهد یا آن را دارا باشد . صفر مطلق (F 460-) نبود کامل گرماست .تمام مواد در این دما بدون حیات وبازده می شوند .سرما وجود ندارد .این کلمه را بشر برای اینکه توصیفی از نبودن گرما داشته باشد خلق کرد .

شاگرد ادامه داد ، تاریکی وجود دارد؟

استاد : البته که وجود دارد !

شاگرد: گفت دوباره اشتباه کردید آقا ، تاریکی هم وجود ندارد ؛ در واقع تاریکی ، نبودن نور است . نور چیزی است که می توان آن را مطالعه و آزمایش کرد  اما تاریکی را نمی توان . در واقع با قانون نیوتن می توان نور را به رنگ ها ی مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید . شما چطور می توانید ثابت کنید یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید میزان وجود نور در آن فضا را اندازه بگیرید درست است؟
تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد به کار می برد.

در آخر شاگرد سؤال کرد استاد شیطان وجود دارد؟
 
زیاد مطمئن نبود .

استاد: البته همانطور که قبلا” هم گفتم ما او را هر روز می بینیم …او هر روز در مثال هایی از رفتار های غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده می شود او در جنایت ها و خشونت هایی که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد.اینها نمایانگر هیچ چیز جز شیطان نیست .

و آن شاگرد پاسخ داد : شیطان وجود ندارد آقا یا حداقل در نوع خود وجود ندارد . شیطان را به سادگی می توان نبودن خدا دانست . درست مثل تاریکی و سرما ؛ کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد . خدا شیطان را خلق نکرد ؛ شیطان نتیجه ی آن چیزی است که وقتی انسان عشق به خدا را در قلب خود حاضر نبیند مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود به وجود می اید و تاریکی که در نبود نور می آید .

فکر می کنید اسم اون شاگرد چی بود؟  متعجب?
.
.
.
.
.
.
.
.
آلبرت انیشتین
 
موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[پنجشنبه 1390-06-24] [ 01:37:38 ب.ظ ]  



  همان ذکری را که گفتم بگو ! ...

تقيّد به آداب ديني

آداب ديني زمان‌بندي ويژه‌اي دارند، از اين‌روي براي پديدآوردن روحيّه زمان‌شناسي بسيار مؤثّر است. براي نمونه تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) براي تعقيبات نمازهاي واجب سفارش شده است. تسبيحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) افزون بر پاداش معنوي دو ويژگي مهمّ دارند كه براي درمان ضعف اراده مؤثرند: نخست این که وقت آن ويژه است كه هر روز 5 نوبت تكرار مي‌شود و ويژگي ديگرش، تعداد معیّن و مقیّد آن است که 34 بار “الله اكبر"، 33 بار “الحمدلله"، و 33 بار “سبحان‌الله” است.

دقّت در انجام تسبيحات كه با اراده انسان انجام شود، اراده ضعيف را تقويت مي‌كند.

از يكي از بزرگان پرسيدم، اگر ذكر تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) را كم يا زياد كنيم چه اتّفاقي مي‌افتد؟

ايشان در پاسخ فرمودند:

مثل اين است كه به شما بگويند اگر از فلان نقطه 34 قدم به سمت راست، بعد 3 قدم به سمت جلو و بعد 33 قدم به سمت چپ بروي و آن‌جا را حفر كني، به گنجی ارزش مند مي‌رسي! روشن است که اگر در هر كدام از مراحل، يك قدم اشتباه كني و یا به عمد کم و یا زیاد کنی، هرگز به آن گنج نخواهي رسيد.

تعبّد در اسلام جايگاه خاصي دارد و براي تنظيم ساختار ارادي انسان بسيار مؤثر است، زيرا فرد با آن كه مي‌تواند كلمه‌اي را كم و يا زياد كند، با اراده خود به آنچه از دين رسيده است پاي‌بند مي‌شود و ذکر را همان گونه که در دین رسیده است ، به جای می آورد .

پيشوايان دين نيز شاگردان خود را در فراگيري اذكار و اوراد آن‌چنان تربيت مي‌كردند كه بدون هرگونه افزوني و كاستي به ذكري كه فرا مي‌گيرند، پاي‌بند باشند. براي نمونه شخصي از امام صادق (علیه السلام)پرسيد در دوره آخرالزمان چه ذكري بگوئيم؟ امام فرمود: «يا مُقَلِّبَ القُلوب! ثَبِّتْ قَلْبي عَلي دينِك»؛ او در حضور امام گفت: «يا مُقَلِّبَ القلوبِ! وَ الأبصارِ ثَبِّتْ قَلْبي عَلی دينِك»؛ امام فرمود: خداوند مقلّب‌القلوب و الابصار هست ولي همان ذكري را كه گفتم بگو! اين ذكر اثر ديگري دارد(1)

ادعيه و اذكار و به ويژه تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) در تقويت اراده بسيار مؤثّرند(2)و تقيّد به قرائت قرآن هر روز نيز براي بهره‌مندي از زمان مؤثّر خواهد بود.

—————-

پی نوشت ها:

1.بحارالانوار، ج 52، ص 148.
2. تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، از ارزشمندترین اذکاری است که هدیه حضرت خاتم انبیاء (صلوات الله علیه و آله) به دختر گرامی شان می باشد. تأکید است که قبل از زیارت حضرات معصومین (علیهم السلام) و نیز پس از انجام هر نماز به آن مبادرت ورزند.

به نقل از حجت الاسلام مرتضی  آقاتهرانی

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-06-23] [ 12:41:32 ب.ظ ]  



  جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد !! ...

ابو سعید حسن ابن سیار از  ، زاهدان برجسته صدر اسلام گفت:


جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد:


- اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت: ای شیخ تنها خدا می داندکه فردا حال ما چه خواهد بود!





- دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم: قدم ثابت بردار تا نیفتی. گفت: تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای ؟




_ سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت. گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟




- چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت می کرد. گفتم: اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت: من که غرق خواهش دنیا هستم، چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست. تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

منبع : تذکرة الاولیاء

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-06-22] [ 12:12:58 ب.ظ ]  



  آنچه رهبری روی کفن مادر نوشت: ...

باید مادر باشی آن هم مادر شهید تا وقتی که دو فرزندت در راه حفظ و سربلندی کشور شهید می شوند صبر زینب‌وار نشان دهی و با تمام عشق مادرانه ات بگویی: من راضی ام به رضای خدا و خوشحال از این سرنوشتی که خدا برایم رقم زده است.

“فخرالملوک تبریزی” مادر شهیدان فاطمی

مادری که دو پسرش شهید شده‌اند؛ یکی قبل از انقلاب در سال ۵۴ و دیگری پس از انقلاب در سال ۶۴  …

سید “حمید رضا"، دانشجوی نخبه مکانیک دانشگاه صنعتی شریف و “سید فرید"، دانشجوی پر شور رشته شیمی

رهبر را که می‌بیند، اسپری‌ها ، خاصیتشان را از دست می‌دهند. به نفس‌نفس می‌افتد. یک نفس «آقا آقا» می‌گوید و قربان‌صدقه «آقا» می‌رود. به همه التماس می‌کند «تو رو خدا من رو دور آقا بگردونین» اما رهبر تشکر می‌کند و منع. او هم عبای رهبر را می‌گیرد و چندین‌بار می‌بوسد.
مادر از بیمار بودنش می‌گوید و بستری بودنش در بیمارستان. این که خواب دیده رهبر به پرستارها گفته مواظب او باشند و این که رهبر به او گفته خودم به عیادت شما می‌آیم. «حالا خوابم تعبیر شد»-گزیده ای از گزارش بازدید سر زده رهبری از خانواده شهیدان فاطمی-
جلوی درب اصلی آی سی یو نوه‌هایش هم هستند؛ التماس دعا دارند از هرکس که خبر را می شنود “می گویند دعا کنید مادر بهتر شود از همه بخواهید که برایش دعاکنند.
“رهبر قرآن و سکه‌ای را به یادگاری به مادر می‌دهد. مادر هم کفن‌اش را می دهد تا رهبر امضا کند. بعد هم تسبیحی را که آماده کرده‌بود، به رهبر هدیه می‌کند. انگشترش را هم درمی‌آورد که هدیه کند: «نگین این انگشتر از اولین سنگ قبر امام حسینه. مال پونصد سال پیش.» رهبر می‌گوید انگشتر دست شما باشد بهتر است. همین تسبیح بس است و من با آن ذکر خواهم گفت. با همان تسبیح سبزرنگ قدیمی رنگ و رو رفته.
رهبر اجازه مرخصی می‌خواهد که خواهر شهید جلو می‌رود و چفیه رهبر را برای پسر دیگرش که اینجا نیست می‌گیرد. رهبر که بلند می‌شود، قربان‌صدقه رفتن مادر دوباره شروع می‌شود. اما این بار به زبان ترکی: «آقا! اوزوم. بالام. سَنَه قربان» و رهبر هم به همان ترکی جواب می‌دهد. بقیه حرف‌ها هم به همین زبان ترکی رد و بدل می‌شود و رهبر خداحافظی می‌کند. این بار کارگر خانه است که جلو می‌آید و عبای رهبر را می‌بوسد و زارزار اشک می‌ریزد. خیالش راحت است که می‌تواند به ترکی با رهبرش صحبت کند. رهبر که بیرون می‌رود، صدای خانمی از توی کوچه می‌آید که چفیه رهبر را می‌خواهد. فوری برمی‌گردم توی خانه و می‌روم سراغ کفن تا رویش را بخوانم:

اللهم انا لانعلم منها الا خیرا. و انت اعلم بها منا. «سید علی خامنه‌ای»

منبع :خبر گزاری وفا 

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[دوشنبه 1390-06-21] [ 04:15:39 ب.ظ ]  



  مورچگان فیلسوف ...

مورچگان فیلسوف !

مورچه‏ای بر صفحه کاغذی می‏رفت. از نقش‏ها و خطهایی که بر آن بود، حیرت کرد. آیا این نقش‏ها را کاغذ ، خود آفریده است یا از جایی دیگر است؟ در این اندیشه بود که ناگاه قلمی بر کاغذ فرود آمد و نقشی دیگر گذاشت. مور دانست که این خط و خال از قلم است نه از کاغذ. نزد مورچگان دیگر رفت و گفت: مرا حقیقت آشکار شد. گفتند: کدام حقیقت؟ گفت: بر من کشف شد که کاغذ از خود، نقشی ندارد و هر چه هست از گردش قلم است. ما چون سر به زیر داریم، فقط صفحه می‏بینیم؛ اگر سر برداریم و به بالا بنگریم، قلمی روان خواهیم دید که می‏چرخد و نقش و نگار می‏آفریند.

در میان مورچگان، یکی خندید. سبب را پرسیدند. گفت: این کشف بزرگ را من نیز کرده بودم؛ لیک پس از عمری گشت و گذار بر روی صفحات، دانستم که آن قلم نیز، اسیر دستی است که او را می‏چرخاند و به هر سوی می‏گرداند. انصاف بده که کشف من، عظیم‏تر و شگفت‏تر است.

همگان اقرار دادند به بزرگی کشف وی. او را بزرگ خود شمردند و سلطان عارفان و رئیس فیلسوفان خواندند. چه، تاکنون می‏پنداشتند که نقش از کاغذ است و اکنون علم یافتند که آفریدگار نقش‏ها، نه کاغذ و نه قلم است؛ بلکه آن دو خود اسیر دیگری‏اند.

این بار، موری دیگر گریست. موران، سبب گریه‏اش را پرسیدند. گفت: عمری بر ما گذشت تا دانستیم نقش را قلم می‏زند نه کاغذ. اکنون بر ما معلوم شد که قلم نیز اسیر است، نه امیر. ندانم که آیا آن امیری که قلم را می‏گرداند، به واقع امیر است، یا او نیز اسیر امیر دیگری است و این اسیران، کی به امیری می‏رسند که او را امیر نیست؟ -

برگرفته از: غزالی، احیاء العلوم، ج 1، ص 22، ص 175.

مولوی نیز در دفتر چهارم حکایت موری را که بر کاغذ می‏رفت، نقل می‏کند. حکایت بالا،

برگرفته از تمثیل غزالی، با تصرفات بسیار است.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[یکشنبه 1390-06-20] [ 11:27:40 ق.ظ ]  



  خدا و من ...

 گفتم :خدایا چقدر دوری !

 گفت : تو با منی؟!

گفتم : خدایا تنهاترینم

گفت : با وجود من ؟

گفتم : خدایا کمک خواستم

گفت : از غیر من ؟!

گفتم : خدایا دوستت دارم

گفت : بیش از من ؟!

وقتی چترت خداست ، بگذار ابر سرنوشت هرچه می خواهد ببارد…………..

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[شنبه 1390-06-19] [ 10:58:35 ق.ظ ]  



  سه دستور از حضرت بقیة الله علیه السلام ...

سه دستور است که حضرت بقیة الله علیه السلام در مکاشفه ی سید احمد رشتی که در مسیر حج راه را گم کرده بود ، فرمودند .

سالک باید از این سه گوهر قیمتی استفاده کند :

نافله ی شب

زیارت عاشورا

زیارت جامعه کبیره

برگرفته از کتاب غم عشق نوشته عبدالقائم شوشتری

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[دوشنبه 1390-06-14] [ 12:54:32 ب.ظ ]  



  ای ماه خدا....... باز هم بیا... ...

ای ماه رحمت، لایقم کن تا دوباره همسفر لحظه های ناب آسمانی تو شوم، لایق درک زمانی که درهای رحمت الهی گشوده‌ می شود و کاروان نیایشگران و نمازگزاران با عطش نوشیدن از جام رحمت و مغفرت در مساجد شهر بهشت گردهم می آیند.

***

شیخ صدوق رحمة الله علیه برای وداع ماه مبارک رمضان دعائی ذکر کرده که می‏گوید: ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که حضرت فرمود: «تقول فی وداع شهر رمضان

«اللهم انک قلت فی کتابک المنزل علی نبیک المرسل و قولک الحق شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان، و هذا شهر رمضان قد انصرم فاسالک بوجهک الکریم، و کلماتک التامات ان کان بقی علی ذنب لم تغفره و ترید ان تحاسبنی به او تعذبنی علیه او تقایسنی به ان یطلع فجر هذه اللیلة، او ینصرم هذا الشهر الا و قد غفرته لی یا ارحم الراحمین‏» (1)

در وداع ماه مبارک بگوئید:

بار پروردگارا تو خود گفتی در کتاب مقدس که بر نبی مرسلت نازل فرموده‏ای و قول تو حق است که ماه رمضان که در او قرآن نازل شده و مایه هدایت و رستگاری مردم و دلائل آشکار از هدایت و وسیله تشخیص حق از باطل می‏باشد، اینک ماه رمضان به پایان رسید «و فیوضاتش تا سال آینده از ما قطع شد» پس تقاضا می‏نمایم از تو به آبروی گرامیت، و کلمات تام و تمامت، اینکه اگر بر من گناهی باقی مانده ( و پاک نشدم) که هنوز آن گناهم را نیامرزیدی، و اراده حسابرسی او را داری، یا می‏خواهی به آن گناه باقیمانده عذابم کنی، و یا به اندازه گناهم عقوبت نمائی، تا اینکه طلوع کند فجر این شب، یا پایان پذیرد این ماه مبارک، مگر آنکه آن گناهانم را بیامرزی و از تقصیرم در گذری، ای مهربانترین مهربانان.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-06-08] [ 02:17:12 ب.ظ ]