آبان 1390
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        




 موضوعات 

نحوه نمایش نتایج:



 
  شهروند مطیع در دهکده جهانی در نگاه شهید اهل قلم * مرتضی آوینی * ...

شهید سید مرتضی آوینی در مقاله “انفجار اطلاعات” می‌نویسد:
دهکده جهانی واقعیت پیدا خواهد کرد، چه بخواهیم و چه نخواهیم.
این حقیقت تنها ما را که شهروندان مطیعی برای این دهکده بزرگ نیستیم مضطرب نمی‌دارد و بلکه غرب را هم چه بسا بیش‌تر از ما به اضطراب می‌اندازد.
ما شهروندان مطیعی برای دهکده جهانی نیستیم…”

امروز کار به جایی رسیده که شهروندان خودشان (مردم غرب) هم مطیع این دهکده جهانی نیستند…
مک لوهان کجاست که بیاید و ببیند در دهکده‌ی جهانی متصورش، چه اتفاقاتی افتاده.

سید مرتضی آوینی این شهروند مطیع را در دهکده جهانی این‌گونه تعریف می‌کند:
شهروندِ مطیع کسی است که وجود فردی‌اش مستحیل در جامعه‌ای است که پیرامون او وجود دارد.
اعتراضی ندارد، استدلال‌های رسمی را می‌پذیرد و در صدق گفتار سیاستمداران تردید روا نمی‌دارد. تا آنجا تسلیم قوانین محلی است که عدالت را نه قبله قانون، که تابع آن می‌بیند. به آنچه فرا می‌خوانندش روی می‌آورد و از آنچه باز می‌دارندش پرهیز می‌کند. دروازه های گوش و چشم و عقلش برای پیام‌های پروپاگاندا باز است و … خوب! دهکده جهانی هم برای آنکه سر پا بماند، به شهروندان مطیعی نیاز دارد که سرشان در آخور خودشان باشد.”

از آن روزهایی که سید این‌ها را گفته سال‌ها گذشته است.

ما که بیش‌از 30 سال است که شهروند مطیع دهکده‌ی جهانی نبوده‌ایم و هزینه‌هایش را هم پرداخت کرده‌ایم.
هزینه‌هایی که سرمایه‌ای شد برای امروز و فردایمان.

و ای کاش بودی سید مرتضی تا ببینی، آنها که می‌گویند ما 99٪ هستیم هم دیگر نمی‌خواهند شهروندان مطیعی برای دهکده‌ی جهانی باشند.
زیرا کدخدای این دهکده، نقاب را از چهره انداخته! وارقام
، به لطف ابزارهای همین دهکده جهانی! ساقط شدن این کدخدا را برای عوام هم قظعی کرده.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-08-11] [ 09:41:01 ق.ظ ]  



  چرا رنگ پرده خانه کعبه با وجود کراهت رنگ سیاه ، سیاه است . چرا سفید یا رنگ دیگری نیست ؟ ...
(( ابن اسحاق گوید :در عصر رسول خدا ( بر کعبه پارچه سفید رنگ بافت مصر مشهور به قباطی می آویختند وسپس از بردهای یمانی برای آن استفاده می کردند واولین کسی که آنرا با دیباج پوشانید ابن زبیر بود …. پس از پیامبر عمر ، عثمان وحجاج بر کعبه پارچه قباطی وپرده دیبا پوشانیدند .)) (1)
(( …. از سوی سلاطین مصر همه ساله دو پرده یکی برای کعبه به رنگ قرمز ودیگری برای مرقد پیامبر ( به رنگ سبز ارسال می شد .))(2)
؟(( از سال 1221 تا 1229 پوشش خانه از مصر نیامد وسعود خود خانه را پرده می پوشانید . نخست پرده از حریر سرخ بود و سپس به حریر سیاه تبدیل گردید … ))(3)
(( در موسم حج بخصوص در روزهای نزدیک به تعویض پرده اندک اندک آنرا بالا می بردند و بر می چینند وبه جای آن پرده سفیدی می پوشانند و پس از انجام مراسم حج پرده نو بر آن می پوشانند .))(4)
(( پس از اسلام هم اشخاص مختلفی ازقبیل معاویه ـ یزید ـ ابن زبیرـ حجاج وخلفای عباسی پرده هایی با رنگهای سبز وهنگامی قرمز وگاهی دوتا وچند تا پرده بر روی هم کعبه را پرده یا پیراهن می پوشانیدند.
ابن بطوطه در سفر نامه خود (رحله) می گوید :پیراهن خانه کعبه را در شهر شوشتر خوزستان، ایران از دیبای خالص می بافتند وبه کعبه می فرستادند زمانی هم در یمن از برد کسوت خانه را تدارک می نمودند ودر امپراطوری عثمانی سالهای متمادی پرده کعبه را در مصر از حریر ودیباج می بافتند …
اکنون چند سال است که در خود شهر مکه پیراهن خانه کعبه را با پارچه مخصوص مشکی که در حاشیه های بالائی آن آیات قرآن مجید که مربوط به حج وخانه کعبه است ودر حاشیه ‌پائین آن به شکل مربع مستطیل است نام پادشاه دولت سعودی را با ابریشم طلائی قلاب دوزی کرده اند .))(5)
(( از زمان مأمون سه پرده می آویختند دیبای سرخ - قباطی(پارچه سفید رنگ) - دیبای سفید واین سه در سه موقع معین از سال تعویض می شدند اما دیبای سرخ وسفید قبل از موعد تعویض بر اثر دست زدن زائران خانه خدا کثیف می شدند لذا حکومت مجبور بود دوباره از همان پارچه بفرستند تا پرده کعبه را تعویض نمایند .))(6)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ اصغر قائدان ، تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره ، ص 95
2ـ اصغر قائدان ، تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره ، ص 96
3 ـ سید کباری ، سیمای مکه ، ص 161
4 ـ سید کباری ، سیمای مکه ، ص 162
5 مهدی ملتجی ، فرهنگ دانستنیهای پیش از سفر به خانة خدا ، ص 201
6 ـ برگرفته از صفحه 97 کتاب اخبار مکه و ما جاء فیها من الاثار ، محمد ابن عبد الله بن احمد ازرقی



موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-08-10] [ 02:08:10 ب.ظ ]  



  به بهانه تعویض پرده ی خانه خدا ...


 


پرده کعبه و متعلقات آن، از زمان حضرت ابراهیم(علیه السلام) تاکنون، آنچنان قداست داشته است که تمام جزئیات ساختمان آن و هر چیزی که به گونه ای به کعبه تعلق دارد، مورد توجه دقیق مردم بوده، مورخان و سفرنامه نویسان جزئیات مربوط به این خانه مقدس را ثبت کرده و به نسلهای بعد انتقال داده اند. گزارش خبرگزاری مهر، یکی از متعلقات کعبه، که همواره مورد عنایت خاص مردم و حکومتها بوده، پوشش یا همان «کسوة الکعبه» است. پرده کعبه، در طول تاریخ شاهد تحولات بسیاری بوده و گاه دستمایه ای برای بهره برداری های سیاسی و برخوردهای حاکمان و والیان نیز شده است.
نخستین پوشش خانه خدا
در مورد اینکه چه کسی اولین پوشش را برای خانه خدا قرار داد، اختلاف وجود دارد؛ اما بیشتر مورخان بر این باور هستند که نخستین کسی که کعبه را پوشاند، ابراهیم و اسماعیل( علیهماالسلام) بودند و در حدیثی امام صادق(علیه السلام) در مورد پرده کعبه فرموده است: « اسماعیل همسر عاقلی داشت. او پس از بنای کعبه، به اسماعیل پیشنهاد کرد که پرده ای روی دیوارهای کعبه کشیده شود، اسماعیل این پیشنهاد را قبول و بدنبال آن پشم بسیاری فراهم آورد و میان قوم خود تقسیم کرد تا آن را بریسند و آنها به سرعت چنین کردند. سرانجام پوششی فراهم شد که آن را قطعه قطعه بر کعبه آویختند و سه طرف این خانه مقدس پوشانیده شد و طرف چهارم را اسماعیل با برگ و الیاف گیاهی پوشانید، چون موسم حج رسید و زائران از نزدیک آن را دیدند، خوششان آمد و هدایایی در اختیار اسماعیل قرار دادند که با کمک آنها، طرف چهارم کعبه نیز پوشانیده شد.»
در روایت دیگری نیز از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود:«حضرت آدم کعبه را به وسیله مو پوشانید و حضرت ابراهیم با الیاف گیاهی و حضرت سلیمان با قباطی.»
البته روایت دوم که در آن پوشش کعبه به سه پیامبر نسبت داده شده که با سه جسم متفاوت کعبه را پوشاندند، منافاتی با روایت اول ندارد که بگوئیم: « نخستین کسی که کعبه را با پارچه پوشانید، اسماعیل و همسر او بودند.»
قبل از اسلام و در دوران جاهلیت نبیله بنت حباب مادر عباس بن عبدالمطلب نخستین زنی بود که نذر کرد و برای آن پوششی فراهم نمود. قبل از اسلام کعبه در روز عاشورا پوشانده شد.
قریش نیز بخصوص اواخر عصر جاهلیت همواره بر کعبه پرده می پوشاندند که رنگ آن یا سبز و یا زرد بود و جنس آن خز یا موی بافته شده، پوست و یا پارچه با نقشه راه راه از یمن و یا پارچه های عراقی بود. حتی گفته شده که پرده هایی از عهد جاهلیت تا زمان معاویه بر کعبه باقی مانده بود که مردم پیشنهاد کردند این پرده ها برداشته شود.
پرده خانه خدا در عصر اسلامی
در عصر اسلام، اولین کسی که به کعبه پرده کرد، پیامبر بزرگوار اسلام بود که در جریان فتح مکه این کار را انجام داد، جنس پوشش از پارچه یمانی بود و پیامبر آن را از بیت المال تهیه کرد.
در عهد ابوبکر، از جنس پرده کعبه اطلاعی در دست نیست و در هیچیک از منابع موجود سخنی از آن به میان نیامده ولی در عهد عمر پرده کعبه از جنس « قباطی» بود که نوعی پارچه مصری است. عمر به عامل خود در مصر نامه ای نوشت و از او خواست که پرده کعبه در آنجا بافته شود و از آن زمان به بعد پرده را مصر تأمین می کرد.
عثمان نیز همین کار را می کرد و پرده از « قباطی» تهیه می شد و گاهی هم از بردهای یمانی بود .
در زمان یزید بن معاویه کعبه را با دیباج خسروانی پوشاندند و همچنین در عصر ابن زبیر و عبد الملک بن مروان نیز کعبه با دیباج پوشانیده شد و هر کدام از این سه نفر را به عنوان اولین کسی که پرده دیباج بر کعبه کرد، نام برده اند، به گفته برخی مورخان در زمان یزید و ابن زبیر، پرده کعبه گاهی از خراسان می آمد و گاهی نیز از مصر و خراسان پرده ای ارسال و هر کدام زیباتر بود آن را می پوشاندند. در زمان عبدالملک پوشش کعبه را نخست در مسجد پیامبر می گستردند، سپس جمع کرده و به مکه می آوردند.
طبق گزارش تاریخ از عصر عباسیان، نخستین پوشش کعبه، به زمان مأمون مربوط می شود در زمان او کعبه را هر سال سه بار می پوشانیدند، یک بار در روز ترویه با دیباج سرخ، بار دوم در اول رجب با قباطی و مرتبه سوم در بیست و هفتم رمضان با دیباج سفید.
در عهد متوکل عباسی نیز به همان سنت رفتار می شد و گاهی هر دو ماه یکبار کعبه پوشانیده می شد.
در عهد عباسیان گاهی پرده کعبه در بغداد بافته می شد و همین امر باعث رونق پارچه بافی در عراق شده بود و نقش مهمی در مرغوبیت و شهرت منسوجات عراقی داشت. گاهی هم از قریه تنیس مصر تهیه می شد که از جمله آنها در سال 162 در عهد خلافت مهدی عباسی بود.
تا سال 661 که پوشش کعبه به انحصار حاکمان مصر در آمد، پوشش همواره از طرف خلفای عباسی تهیه می شد و پرده را گاهی از مصر و گاهی از یمن و گاهی از خراسان تهیه می کردند.
ابن عبدربه(متوفای سال 328 هجری قمری) ازپوشش کعبه در زمان خود چنین گزارش می دهد:
«همه بیت را می پوشانند مگر رکن حجرالاسود را که به اندازه یک و نیم برابر قامت انسان باز گذاشته می شود و چون موسم حج رسید کعبه را با «قباطی» که دیباج سفید خراسانی است، می پوشانند و مادام که حجاج در حال احرام هستند همان کسوه سفید بر کعبه باقی می ماند و چون از احرام بیرون آمدند، یعنی روز عید قربان، به آن پرده ای از دیباج سرخ خراسانی می پوشانند که در آن خانه هایی است و در آنها حمد و تسبیح و تکبیر و تعظیم خدا نوشته شده است و کعبه تا سال بعد به همین صورت می ماند که دوباره بگونه ای که گفته شد پوشانیده شود. چون پرده ها بر روی کعبه زیاد شود بطوری که سنگینی آنها بر کعبه خطر داشته باشد، قسمتهایی از آن برداشته می شود و آنها را خادمان بیت بر می دارند.»
در سال 532 به خاطر ضعف عباسی ها و اختلافاتی که بوجود آمده بود، پوشش کعبه از طرف خلیفه نرسید و در این سال مردی به نام «رامشت» که یک تاجر ایرانی بود، پوششی از پارچه های نفیس به قیمت هجده هزار دینار مصری تهیه کرد و بر کعبه پوشانید. الناصر الدین الله که در سال 575 هـجری قمری به خلافت رسید پوشش سبز رنگی از دیباج به کعبه پوشانید و از عهد مأمون تا این زمان پرده به رنگ سفید بود و سپس همو(ناصر) در سال 621 پرده ای به رنگ سیاه بر کعبه پوشانید و از این زمان به بعد رنگش همیشه سیاه بود.
در سال 644 در اثر طوفان شدیدی که در مکه به وجود آمد، پرده کعبه پاره شد و نایب حاکم یمن از شیخ حرم به نام منصور بن منعه بغدادی خواست که پرده را او تهیه کند. او گفت: پرده را فقط از مال خلیفه می توان تهیه کرد و مبلغ سیصد هزار دینار قرض کرد و پرده ای از پنبه تهیه و به آن رنگ سیاه زد و به کعبه پوشانید.
بر اساس گزارش پایگاه بنیاد اندیشه اسلامی، از زمان الناصر الدین الله از سال 621 به بعد، پرده کعبه همواره مشکی بوده است. ابن ابوصیف مفتی مکه، در عصر خود از یکی از شیوخ نقل می کند: علت این که پوشش کعبه رنگ سیاه دارد این است که او زائرانی را که در طول تاریخ طوافش می کردند، از دست داده و عزادار آنهاست. 
بعد از انقراض عباسیان، چندین سال پرده از یمن آمد و در سال 659 ملک مظفر از یمن فرستاد و اولین کس از ملوک مصر که پوشش کعبه را تقدیم کرد، ملک ظاهر بند قداری بود که در سال 661 فرستاد و در سال 743 ملک صالح اسماعیل بن محمد قلاوون پادشاه وقت در مصر قریه ای را در نواحی قاهره، در منطقه « قلیوبیه» برای پوشش کعبه و حجره نبوی وقف کرد.
از کسانی که درباره پرده کعبه در زمان خود اطلاعاتی به دست داده اند ابن بطوطه است که خود در سال 725 عازم مکه شد و ماه های حج را در آنجا بود. وی ضمن ارائه اطلاعات با ارزشی از منازل میان مدینه و مکه و مواقف مختلف و وضع معیشت مردم مکه و حاجیان در آن زمان، درباره پرده می گوید: «در روز بیست و هفتم ذیقعده پرده کعبه را به اندازه یک و نیم برابر قامت انسان از چهار طرف بالا می برند تا دست ها به آن نرسد و این عمل را احرام بستن کعبه می نامند.»
پوشش کعبه با پرده ای از ایران
به گزارش مهر، تا این زمان عادت این بود که پوشش کعبه از طرف پادشاهان مصر تهیه می شد و کسی حق نداشت پرده ای برای کعبه بفرستد تا اینکه در سال 848 شاهرخ میرزا فرزند امیر تیمور گورکان، پس از تلاش بسیار موفق شد که پرده را از ایران بفرستد.
داستان از این قرار بود که چون شاهرخ میرزا در سال 807 در خراسان به سلطنت رسید، یکی از آرزوهای او این بود که پرده کعبه را او تهیه کند ولی تهیه و ارسال پوشش کعبه در انحصار پادشاهان مصر بود. شاهرخ طی نامه ای به «الملک الاشرف» تقاضاهایی از او کرد که مهمترین آنها این بود که اجازه دهد پوشش کعبه را او تهیه کند. سلطان مصر نپذیرفت و نامه های متعددی میان آنها رد و بدل شد و سرانجام در سال 843 «الملک الاشرف» درگذشت و پسر او بنام «الملک الظاهر» در جای او نشست و او موافقت خود را با درخواست شاهرخ میرزا اعلام کرد و شاهرخ با خوشحالی تمام پرده ای را که در شهر یزد بافته و به هرات انتقال داده شده بود، همراه با صد نفر در سال 848 به مصر فرستاد و پادشاه مصر ضمن استقبال شایسته از ایرانیان، آنها را در همان سال همراه با حاجیان مصر به مکه اعزام کرد و در آن سال پرده ایرانی بر قامت کعبه برافراشته شد.
از زمانی که عثمانی ها بر حجاز و مصر مسلط شدند، تهیه پوشش کعبه در انحصار آنان بود آنها پرده کعبه را از مصر از محل اوقافی که برای این منظور بود، آماده و ارسال می کردند. در عهد سلیمان شاه بن سلیمان خان اوقاف کعبه در مصر، مخارج پرده  را تأمین نکرد و لذا سلیمان شاه 10 قریه دیگر در مصر خریداری کرد و بر اوقاف کعبه افزود.
برای این 10 قریه وقفنامه مفصلی تهیه شد و طی آن منافع حاصل از این ده قریه به تهیه پرده کعبه اختصاص یافت.
به همین جهت بود که در مصر کارگاهی برای بافت پرده کعبه تأسیس شد. این کارگاه نزدیک قصر سلطان بود و به «قصر الکسوه» شهرت یافت. رئیس دار الکسوه را «ناظر الکسوه» می نامیدند. هم اکنون نیز در قاهره محله ای به نام قصر الکسوه وجود دارد.
رشدی صالح در تعلیقاتی که به کتاب اخبار مکه ازرقی دارد، می نویسد:
تا سال 1333 عادت بر این بود که تنها نام سلطان عثمانی بر کسوه نوشته می شد ولی در این سال نام سلطان کامل حسین نیز، که بر مصر سلطنت داشت، در کنار نام عثمانی نوشته شد.
تا سال 1341 پرده همچنان از مصر می آمد که در این سال اختلافاتی میان مصر و حجاز به وجود آمد و پرده به مصر برگردانیده و در سال 1342 روابط دو کشور مساعد شد و باز پرده از مصر آمد و در سال 1343 عبدالعزیز آل سعود پرده ای از منطقه «احسا» تهیه کرد. در سال 1344 مجدداً پرده از مصر آمد. 
آغاز بافت پرده کعبه در مکه
در سال 1345 روابط میان مصر و حجاز تیره شد و پرده از مصر نیامد و عبدالعزیز پرده را تهیه کرد و در سال 1346 وی مؤسسه ای را جهت بافت پرده در محله اجیاد مکه تأسیس و از هند بافندگانی آورد تا اینکه کسانی از خود مکه این صنعت را یاد گرفتند.
بدینگونه اولین پوششی که در خود مکه بافته شد، در سال 1346 بود. این پوشش از حریر طبیعی بود و رنگ مشکی داشت.
تا سال 1358 پوشش کعبه در همان کارگاهی که عبدالعزیز ساخته بود تهیه می شد تا اینکه دولت مصر از عبدالعزیز خواست  اجازه دهد کسوه مجدداً از مصر حمل شود و عبدالعزیز این اجازه را داد و کارگاه مزبور تعطیل و بار دیگر پرده از مصر آمد و این کار تا سال 1382 ادامه داشت . ولی در این سال میانه جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر و ملک سعود پادشاه عربستان به هم خورد و پرده کعبه از مصر تا بندر جده حمل شد ولی در اثر اختلاف میان مقامات سعودی و فرمانده کشتی مصری، این کشتی که حامل پرده و حجاج مصری بود به مصر بازگشت. در آن سال سعودی ها در تلاش برای تهیه پرده کعبه به هند، پاکستان، سوریه و ژاپن سفر کردند ولی موفق نشدند اما وقتی به کارگاه تعطیل شده عبدالعزیز مراجعه کردند قطعه هایی را یافتند و از تنظیم آنها پرده کاملی آماده کردند و در دهم ذیحجه 1382 کعبه را با آن پوشانیدند.
از آن زمان به بعد و تاکنون پرده کعبه در خود مکه تهیه می شود و محلی که اکنون برای بافت کسوه در نظر گرفته شده، در مدخل مکه در زمینی به مساحت صد هزار متر مربع قرار دارد و مشتمل بر آلات نساجی و بافندگی دستی و هم ماشین آلات جدید می باشد.
ویژگیهای پرده خانه خدا
کارخانه ای که پوشش خانه خدا را تهیه می کند از بافتهای دستی و ماشینی همچنین افراد متخصص در این مورد خاص بهره می برد، بر روی این پوشش آیات قرآن مجید با خط  زیبا و به شکل جالبی با نخهای طلا و نقره بافته می شود بطوری که ده ها کیلو طلا و نقره در ساخت آن استفاده می شود.
جنس آن از حریر طبیعی و خالص و به رنگ مشکی است. ارتفاع آن به 14 متر می رسد و نوار دور این پوشش که به عرض 95 سانتیمتر و طول 4500 سانتی متر است از 16 قطعه به شکل مربع از تزئینات اسلامی پوشیده شده است.
بر روی این نوار آیات قرآنی نوشته شده است که در فواصل معین عبارات یا حی یا قیوم، یا رحمن یا رحیم و الحمدالله رب العالیمن  با رنگ طلایی که اطراف خانه خدا را در بر می گیرد، نوشته شده است.
پوشش در  کعبه نیز  از حریری است به ارتفاع  5/ 6 متر و عرض 5/3 متر و بر روی آن آیات قرآنی و تزئینات اسلامی با طلا  نقره پوشیده شده است.
پرده خانه خدا از 5 قطعه تشکیل شده است که هر قسمت یک طرف کعبه را می پوشاند و قطعه پنجم هم در کعبه را در بر می گیرد؛ بطوریکه هنگام نصب، وزن آن نزدیک به دو تن می رسد.
این پرده با همکاری کارخانه های داخل و خارج عربستان تهیه می شود؛ پارچه حریر این پرده را هر سال یکی از کشورها هدیه می کند و پرده قبلی نیز به رؤسا و سران کشورهای اسلامی اهدا می شود.
در کارخانه بافندگی و تهیه این پرده که حدود 8 ماه با دست و ماشین طول می کشد، بیش از 200 بافنده ماهر، افراد شایسته و کارآمد فعالیت می کنند.

 منبع : http://www.salaamtv.org/Fa/EventsComment.aspx?i=55

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 02:04:53 ب.ظ ]  



  خدا کند که بیایی ...

مولای من ٬ مهدی جان …

دعا نمیکنم بیایی ….!

دعا میکنم وقتی که آمدی چشمانم شرمسار نگاهت نشود !

چون همه می دانند که می آیی …

نمی دانم میتوانم سر را بالا بگیرم و خودم را به عنوان سرباز شما معرفی کنم ؟

نمی دانم چرا هر وقت دلتنگ یاد شما میشوم از دست خودم عصبانی میگردم ؟

نمی دانم که مرا چه شده است ؟

نمی دانم روحم در اختیار خودم است یا شیطان ؟

اگر در اختیار خودم بود که لحظه ای از یاد شما غافل نمیشدم ….!

میدانم … میدانم که خودم باعث فاصله افتادن شدم …

فاصله ای که حتی نمیتوانم حضور شما را درک کنم …

چه کنم ؟ آقا شما برای پاک شدنم دعا کنید .

میدانم که باید دعا کنم که بیایی…

ولی من که در پیش خدا آبرویی ندارم …

آقاجان من میگویم

اللهم عجل لولیک الفرج

شما آمین بگو …

خدا کند که بیایی

منتظر 313

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[پنجشنبه 1390-08-05] [ 02:40:42 ب.ظ ]  



  چه کنیم تا در دنیا راحت زندگی کنیم ؟ ...

چه كنيم تا در دنيا راحت زندگى كنيم؟
قرآن مى‏فرمايد: «لِكَيلا تَأسوا على‏ ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم»(سوره حديد، آيه 23) آن گونه باشيد كه اگر چيزى را از دست داديد، تأسّف نخوريد و اگر چيزى به شما دادند، شاد نشويد. راستى آيا مى‏شود انسان اينگونه متعادل باشد كه دادن‏ها و گرفتن‏ها در او اثرى نگذارد؟
كارمند بانك، يك روز مسئول دريافت پول مردم مى‏شود و روز ديگر مسئول پرداخت پول به مردم مى‏شود. نه آن روزى كه پول مى‏گيرد خوشحال است و نه آن روزى كه مى‏پردازد، ناراحت. زيرا او مى‏داند هر دو روز، امانتدارى بيش نبوده است.
مثالى ديگر:
براى لاستيك تراكتور، حركت در زمين هموار و غير هموار يكسان است، ولى براى لاستيك دوچرخه، تفاوت دارد.
نشستن و برخاستن يك گنجشك، روى شاخه گل اثر مى‏گذارد ولى روى درخت تنومند، اثر چندانى ندارد.
آرى، انسان‏هاى بزرگ به خاطر سعه صدرى كه دارند، مسايل جزئى در روح آنان اثر چندانى ندارد.
امام حسين‏عليه السلام ظهر عاشورا در برابر دهها تير كه به سويش رها شد و دهها داغى كه ديد، نمازِ با حال و خشوعى خواند، در حالى كه كوچك‏ترين حركت، ما را از نماز يا خشوع باز مى‏دارد.


موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 02:37:23 ب.ظ ]  



  المنار : سخنان امام خامنه‌ای پیامی آرام از سرزمینی بود كه تحریم‌ها آن‌را خسته نكرده است. ...

رسانه‌های غربی سفر رهبر انقلاب به کرمانشاه را چگونه بازتاب دادند؟

سفر 9روزه‌ی رهبر معظم انقلاب به كرمانشاه، توجه اغلب رسانه‌های جهان را به سوی این استان باختری ایران جلب كرد. در این روزها اصلی‌ترین خبرگزاری‌ها و رسانه‌های منطقه و جهان از زاویه‌ی نگاه خودشان به انتشار تمام یا بخشی از مواضع آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در دیدارها و سخنرانی‌های ایشان پرداختند:

روزنامه‌ها و خبرگزاری‌هایی مانند یورونیوز، سی‌ان‌ان، رویترز، شینهوا، الجزیره، ای‌اف‌پی تلگراف، گاردین، یو‌پی‌آی، سی‌بی‌اس، هافینگتون‌پست، بی‌بی‌سی، دیلی‌استار، الشرق‌الاوسط، هاآرتص، واشنگتن‌پست، نیویورك‌تایمز، دویچه‌وله، اسكای‌نیوز، سوئیس‌اینفو، یو‌اس‌ای‌تودی، جروزالم‌پست، فاكس‌نیوز و فارین‌پالیسی و گلوبال‌پُست از نخستین روزهای سفر رهبر انقلاب به كرمانشاه به انعكاس اخبار این سفر پرداختند. روزنامه‌های منطقه همچون عكاظ، الخلیج، الاهرام، السفیر، القبس، الیوم‌السابع، الانباء و المدینة نیز رویدادهای این سفر را برای مخاطبان خود منتشر كردند.

«باج ندادن ایران به آمریكا» و «كوتاه نیامدن در برابر تحریم‌ها»، «علل خشم و عصبانیت دولت‌مردان آمریكایی از ایران»، «رشد علمی ایران»، «تحلیل بیداری اسلامی منطقه» و «معنی انقلاب در كشورهایی مثل مصر و تونس» از موضوعاتی بودند كه در تیررس رسانه‌ها قرار گرفتند. البته برخی موضوعات بیش از بقیه مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت و برخی نیز با جنجال همراه شد.

1. جنجال بر سر توطئه‌ی آمریكا و ماجرای ترور سفیر سعودی
یك روز پیش از آغاز سفر، وزیر دادگستری آمریكا، ایران را به دست‌داشتن در طرح ترور سفیر عربستان در آمریكا  متهم كرد. بعد از آن این خبر به‌طور وسیعی در سایر رسانه‌ها پخش شد و اكثر قریب به اتفاق رسانه‌های جبهه‌ی غرب، هجوم شدیدی را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز كردند. روزنامه‌ی گاردین با هدف تقویت اتهامات آمریكا، این سؤال را در سرخط خبرهایش قرار داد كه «آیا رهبر ایران به دنبال جنگ‌افروزی در منطقه است؟» روزنامه‌ی سعودی «عكاظ» هم نوشت «رهبر ایران و فرمانده سپاه قدس از طرح ترور سفیر سعودی در واشنگتن اطلاع داشته‌اند»

البته «الجزیره» رویه‌ای نسبتاً متفاوت را اتخاذ كرد و بر خلاف بسیاری از رسانه‌ها كه اتهام آمریكا را به عنوان یك خبر قطعی مخابره كرده بودند، از این موضوع به عنوان یك ادعا یاد كرد. الجزیره از پیمان آمریكا و عربستان برای مقابله با ایران خبر داد و از روابط و تماس‌ها بین باراك اوباما و ملك عبدالله به‌ویژه در روزهای اخیر سخن گفت.

روز اول سفر، با بایكوت خبری استقبال مردم كرمانشاه از رهبر انقلاب و پوشش گسترده‌ی سناریوی ترور سفیر عربستان سعودی گذشت. پس از سخنرانی معظم‌له در گیلان‌غرب بود كه رسانه‌ها واكنش جدی و قاطع رهبر انقلاب در این‌باره را منعكس كردند. دو محور در تیتر رسانه‌های غربی خودشان را قرار دادند: «امروز هیچ دولتی در میان ملت‌ها به اندازه‌ی آمریكا منفور نیست.» و تیتر دیگر این‌كه: «اتهامات آمریكا سخیف و بی‌معنی است.»

خبرگزاری فرانسه نوشت: «آیت‌الله خامنه‌ای كه خطوط اصلی در سیاست خارجی ایران را تعیین می‌كند، برای نخستین بار به‌صراحت در این باره سخن گفت و هیچ‌گونه مسئولیتی را در قبال ترور سفیر سعودی نپذیرفت. رهبر ایران تأكید كرد كه توطئه‌های آمریكا راه به جایی نبرده و نخواهد بُرد.»

سی‌ان‌ان نیز به نقل از رهبر انقلاب نوشت: «دشمن از تمام ابزار و وسایل برای انزوای ایران و ترساندن بقیه از ایران استفاده می‌كند، اما همچون گذشته نتیجه‌ای جز نفرت مردم از حاكمیت آمریكا به بار نمی‌آید.»

خبرگزاری رویترز هم به سفر 9روزه‌ی استانی رهبر ایران اشاره كرد و نوشت: «آیت‌الله خامنه‌ای، اتهامات غرب علیه ایران را بی‌اساس خواند و گفت: آن‌ها مدام می‌گویند كه به دنبال منزوی كردن ایران هستند، در حالی كه خودشان در انزوا به سر می‌برند.»

خبرگزاری شینهوا با اشاره به فرمایش‌های رهبر انقلاب نوشت: «رهبر ایران تأكید كرد كه برای رویارویی با هرگونه عملیات آمریكا علیه ایران آماده است.»

دیگر رسانه‌های منطقه و جهان نیز فرمایش‌های رهبر انقلاب را منعكس كردند كه بعضاً با نظرات گوناگون كاربران مواجه می‌شد؛ اما در این میان، نظرات كاربران الجزیره جلب توجه می‌نمود.

محمد از جده نوشت: «ای مسلمانان باید بدانید كه آمریكا دروغ‌گوترین و فریب‌كارترین دولت جهان است و بیشترین فتنه‌انگیزی را در كشورهای منطقه انجام می‌دهد و همه‌ی این‌ها به خاطر منافع خودش است.»

طارق از آمریكا هم معتقد بود: «من هیچ فایده‌ای برای ایران در این مسأله نمی‌بینم. هركس چیزی می‌داند، خواهش می‌كنم به ما هم اطلاع بدهد.»

كاربر دیگری به نام هانی تأكید كرد: «در این‌جا یك چیز وجود دارد كه متأسفانه عرب‌ها به آن توجه نمی‌كنند و آن این است كه نظام آمریكا می‌تواند دروغ بگوید و با تأیید یك دروغ، افكار عمومی را قانع كند. آمریكا امروز می‌تواند برای هركدام از ما و هر نظام و هر حاكمی یك اتهام دست و پا كند. چرا شك دارید كه رهبران عرب از آمریكا می‌ترسند؟ آمریكا یك كشور بزرگ رسانه‌ای است. حرف آمریكا را باور نكنید؛ حتی اگر رهبران عرب باور كنند.»

احمد از عربستان هم ابراز داشت: «حرف آمریكا را باور نكنید. او شیطان بزرگ است كه می‌خواهد ما را به جنگ با ایران بكشاند.»

از سوی دیگر پایگاه «المنار» طی یادداشتی به قلم طلال عتریسی، استاد دانشگاه بیروت نوشت: «سخنان امام خامنه‌ای پیامی آرام از سرزمینی بود كه تحریم‌ها آن‌را خسته نكرده است.»

المنار در این یادداشت با اشاره به فرمایش‌های رهبر ایران و تلاش‌های آمریكایی سعودی ضد ایران تصریح كرد «ایران تنها كشور جهان عرب و اسلام است كه با این لحن مقتدرانه و باصلابت با آمریكا سخن می‌گوید. امام خامنه‌ای در سخنان اخیر خود می‌خواست چند پیام به واشنگتن بدهد: آن‌ها نمی‌توانند ایران را در جهان عرب تبدیل به یك مترسك بكنند. ایشان هم‌چنین می‌خواست این پیام را بدهد كه كشورش در مقابل تحریم‌های گذشته‌ی آمریكا از طریق شورای امنیت و تحریم‌هایی كه هم‌اكنون قصد اجرای آن‌ها را دارد، سر فرود نخواهد آورد. علاوه بر این‌ها، امام خامنه‌ای با لحن قاطع خود این پیام را به جهانیان داد كه تهران برای هر سناریوی آمریكا در نهایت آمادگی است.»

نویسنده‌ی این یادداشت همچنین تأكید كرد: «سخنان امام خامنه‌ای مانند سخنان شخصی بود كه از خودش و توانایی‌های كشورش مطمئن است. لحن كلام ایشان خالی از هرگونه ترس و تردید و كاملاً روشن و به‌دور از هرگونه تهدید مستقیم و صدای بلند بود و این نشانه‌ی سخنان یك پیشوای هدفمند است كه می‌خواهد بگوید كشورش احساس خطر نمی‌كند و ترس و نگرانی بر آن حاكم نیست.»

مسأله‌ی بازداشت دو ایرانی متهم به طراحی ترور در آمریكا و پخش خبر آن در شرایط سفر، گرچه دلایل آمریكایی فراوانی دارد كه سیاست صدور بحران یكی از آن هدف‌ها است، اما در این بین باید به نكته‌ی مهم دیگری هم توجه كرد. آمریكایی‌ها نمی‌خواستند در حالی‌كه در دیگر كشورهای خاورمیانه، مردم خواستار تغییر حاكمان خود هستند، جهان، دلبستگی ایرانیان به اهداف و آرمان‌هایشان را ببیند.

2. جنبش وال‌استریت و پایان سرمایه‌داری در غرب
یكی دیگر از پردامنه‌ترین مباحثی كه از همان آغاز سفر رهبر معظم انقلاب به كرمانشاه مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت، اظهارات ایشان درباره‌ی جنبش وال‌استریت بود كه در چند نوبت به آن اشاره شد؛ به طوری كه ده‌ها هزار خبرگزاری، روزنامه و پایگاه اطلاع‌رسانی و اینترنتی، این بخش از سخنان رهبر انقلاب را به زبان‌های مختلف پوشش دادند. بیشتر رسانه‌های دنیا با این تیتر به استقبال فرمایش‌های ولی امر مسلمین رفتند: «تشكر آیت‌الله خامنه‌ای از جنبش وال‌استریت».

بی‌بی‌سی نوشت: «آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی ایران، در اجتماع ده‌ها هزار نفری مردم در شهر كرمانشاه با اشاره به حوادث وال‌استریت گفت: ممكن است مسئولان آمریكایی موفق به سركوب این اعتراضات شوند، اما این تحولات روزی توسعه خواهد یافت تا جایی كه به طور كلی نظام سرمایه‌داری در آمریكا و غرب سرنگون می‌شود.»

خبرگزاری یوپی‌آی ابراز داشت: «رهبر ایران تأكید كرد كه نظام سرمایه‌داری به دوران پایانی خودش رسیده است و سركوب شدید معترضان از سوی دولت انگلیس بهترین دلیل بر این مسأله است.»

روزنامه‌ی كویتی القبس هم با اشاره به سخنرانی رهبر انقلاب در جمع مردم كرمانشاه نوشت: «]آیت‌الله[ سید علی خامنه‌ای رهبر ایران گفت كه اعتراضات مردمی در آمریكا و اروپا تا سقوط نظام سرمایه‌داری ادامه خواهد یافت و مسئولان آمریكا تمام تلاش خود را به كار بستند تا از اهمیت اعتراضات در وال‌استریت بكاهند. رهبر ایران سقوط نظام سرمایه‌داری در غرب و آمریكا را حتمی دانست.»

دی‌پی‌نیوز هم با انتشار عكسی از ناآرامی‌های وال‌استریت، از انتقال این اعتراضات به لندن خبر داد و با ارائه‌ی گزارشی تفصیلی از اعتراض‌های مردمی در آمریكا نوشت: «جنبش اعتراضی معروف به تسخیر وال‌استریت همچنان ادامه دارد و حتی ابعاد وسیع‌تری پیدا كرده است. در این بین، ]آیت‌الله[ علی خامنه‌ای رهبر ایران پیش‌بینی كرد كه این اعتراضات تا سقوط نظام سرمایه‌داری ادامه خواهد یافت.»

3. تفرقه میان مسلمانان؛ خط استراتژیك بیگانگان
وحدت اسلامی و سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جمع مردم پاوه نیز مورد توجه رسانه‌ها و به‌ویژه رسانه‌های منطقه قرار گرفت. بسیاری از این رسانه‌ها با اشاره به تأكید‌های رهبر انقلاب اسلامی نوشتند: «اختلاف میان شیعه و سنی، چه در سطح جهان اسلام و چه در سطح داخل ایران، خط استراتژیك بیگانگان است و مسلمانان اعم از شیعه و سنی دارای اشتراكات فراوان دینی و عقیدتی هستند.»

روزنامه‌ی القبس چاپ كویت در همین باره از قول رهبر انقلاب نوشت: «هیچ‌كس نمی‌تواند بین اهل سنت و شیعیان ایران تفرقه ایجاد كند.» القبس افزود: «رهبر ایران با بیان این‌كه اهل سنت كشورش بدون هرگونه مشكلی در كنار شیعیان زندگی می‌كنند، تأكید كرد: اگر دشمنان بتوانند بین اهل سنت و شیعیان تفرقه‌افكنی كنند، به این راضی نخواهند شد و به تفرقه‌افكنی بین اهل سنت روی خواهند آورد.»

رادیو لبنانی النور هم در پایگاه اینترنتی خود نوشت: «امام خامنه‌ای در جمع باشكوه مردم پاوه در استان كرمانشاه بر وحدت آنها برای مقابله با دشمنان تأكید كرد و گفت: دشمنان مقابل پیشرفت و بیداری مردم مسلمان منطقه توطئه‌افكنی می‌كنند و به دنبال فتنه‌افكنی بین مسلمانان هستند و می‌خواهند وحدت در امت اسلامی را نابود كنند و از سرمایه‌های ایشان بهره‌برداری نمایند.»

4. ساختار نظام سیاسی؛ ریاستی یا پارلمانی؟
سخنان رهبر انقلاب درباره‌ی پویا بودن نظام جمهوری اسلامی و شاهدمثال ایشان درباره‌ی تغییر سیستم حكومتی در ایران از ریاستی به پارلمانی از دیگر محورهایی بود كه به صورت بسیار جدی مورد توجه و گمانه‌زنی رسانه‌ها قرار گرفت. رسانه‌هایی چون فاكس‌نیوز و روزنامه‌ی انگلیسی تلگراف در این باره نوشتند: «اظهارات رهبر ایران مبنی بر احتمال حذف ریاست‌جمهوری و تشكیل نظام پارلمانی، نوعی تهدید از سوی ایشان به رئیس‌جمهور بود.»

روزنامه‌ی اماراتی البیان در همین زمینه نوشت: «آیت‌الله خامنه‌ای از احتمال برچیده شدن ساختار ریاستی و تبدیل شدنِ آن به نظام پارلمانی سخن گفت و همین عبارت كوتاه، موجی از تحلیل‌های سیاسی را به همراه داشت و بیشتر روزنامه‌های ایران را بر آن داشت تا همین جمله‌ی كوتاه را تیتر كنند.»

خبرگزاری فرانسه نیز نوشت: «رهبر ایران از تغییر ساختار سیاسی در ایران سخن گفت و البته از آن به عنوان یك احتمال یاد كرد، اما طرح این احتمال، باب جدیدی از بحث درباره‌ی انتخاب رئیس‌جمهور در ایران را گشود.»

مجله‌ی خبری دیپلمات هم با اشاره به فرمایش‌های رهبر انقلاب درباره‌ی ساختار سیاسی ایران، به تحلیل شرایط كنونی در ایران پرداخت و این سؤال را در برابر خوانندگانش مطرح ساخت كه «آیا احمدی‌نژاد آخرین رئیس‌جمهور ایران خواهد بود؟»

طرح یك مثال آن‌چنان مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت كه خودبه‌خود محورهای مهم سخنرانی دیدار دانشجویان مغفول ماند. با نگاهی به دیدارهای دانشجویی رهبر معظم انقلاب در سفرهای استانی سال‌های گذشته این نكته مشخص است كه رهبری در این دیدارها به ارائه‌ی مباحث مبنایی و اندیشه‌ای در حوزه‌ی انقلاب اسلامی می‌پردازند. طرح بحث « ضرورت اعتماد به نفس ملی» در یزد ، نگاه کلان به اهداف و خصوصیات و موانع انقلاب اسلامی » در شیراز
«، «نمای کلی و الزامات پیشرفت بومی » در سنندج، «ضرورت و اهمیت بصیرت در قم » و پرداختن به»« زنجیره منطقی انقلاب اسلامی » در دانشگاه رازی كرمانشاه؛ زنجیره‌ای كه از انقلاب اسلامی شروع و به جامعه‌ی اسلامی ختم می‌شود. در این میان بحث پیری و جوانی نظام اسلامی و معنای نوسازی در جمهوری اسلامی مطرح شده است: «نوسازى نظام ممكن است، اما به معناى تجديدنظر در آرمان‌ها نيست؛ زيرا اين آرمان‌ها فطرى است.»1 و «نوسازى به معناى تغيير نظامات، تغيير سازوكارها، تغيير سياست‌ها، عملى است، ممكن است، در مواردى هم لازم است و مانع از تحجر است؛ منتها بايد بر طبق اصول باشد.»2 دو مثال هم مطرح شده است؛ یكی اصل 44 و دیگری تغییر نظام ریاستی كه رسانه‌ها به اولی توجهی نمی‌كنند ولی دومی تیتر اصلی صفحات می‌شود و خط اصلی سخنان رهبری در هیاهوی این مثال مورد غفلت واقع می‌شود.

* * *
رفتار رسانه‌ای جبهه‌ی غرب در سفر رهبر انقلاب اسلامی به كرمانشاه در مقایسه با سفر قم دو تفاوت عملكردی داشت. در سفر قم سیاست‌گذاری آنها از همان روز اول بر پوشش اخبار و نمایش آن بر اساس خواست خودشان بود. به همین دلیل تمام تمركز خبری خود را بر روی سخنرانی روز اول و عبارت «میكروب سیاسی» بردند. اما استقبال مردم، مراجع و علما و برنامه‌های سفر، همگی برخلاف پیش‌بینی‌های آنها از آب درآمد و پوشش خبری سفر قم به ضرر آنها تمام شد. شاید از همین رو بود كه در سفر كرمانشاه دو خط عملكردی توسط این رسانه‌ها دنبال شد. خط اول بایكوت سفر بود كه با گذشت زمان شكسته شد و خط دوم، ایجاد سناریویی جدید برای فضاسازی علیه ایران بود؛ تا به این وسیله پوشش خبری سفر كرمانشاه و اخبار پیرامونیش گم شود و پیام انقلاب اسلامی به ملت‌ها نرسد. اما آیا پیام انقلاب اسلامی به ملت‌ها نرسیده است؟

پی‌نوشت‌ها:
1. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان كرمانشاه، 1390/7/24
2. همان

 

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-08-04] [ 01:57:23 ب.ظ ]  



  طلاب بسیجی برای مبارزه با تفکرات انحرافی به میدان بیایند ...

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر مبارزه جدی با تفکرات و انحرافات در جامعه تاکید کرد و خواستار حضور جدی طلاب بسیجی در این راستا شد.

به گزارش آینده روشن، حجت‌الاسلام علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در رزمایش بزرگ طلاب و روحانیان حوزه علمیه قم بر هوشیاری طلاب برای مبارزه با تفکرات باطل دشمن تاکید کرد و اظهار داشت: امروزه ما درگیر تصرف فکرها و مغزهای جامعه از سوی دشمنان هستیم، بنابراین روحانیت وظیفه سنگینی برای مبارزه با این تفکرات باطل دارد.

وی با بیان این که استعمار فرانو و‌ استکبار جهانی، ذهن و فکر آحاد جامعه مردم ما را برای گمراهی از راه درست مد نظر قرار داده است،‌ تصریح کرد: تنها راه مقابله با این جنگ فرهنگی تمام عیار، پرکردن ذهن جامعه ما از معارف اهل بیت اسلام و قرآن است.

حجت‌الاسلام سعیدی خاطر نشان کرد: وقتی فکر و ذهن جامعه ما از معارف دینی و اسلام پر شد دیگر جای برای تفکرات و انحرافات دشمن وجود ندارد و این کار وظیفه حوزه‌های علمیه است که در این راه گام بردارند.

وی با بیان این که طلاب و روحانیان بسیجی نقش بسیار مهمی در هدایت تفکرات جامعه دارند، افزود: امروز شما طلاب بسیجی باید با کار و تلاش علمی مردم جامعه را به مسیر حق هدایت کنید.

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جایگاه طلبه بسیجی و استاد بسیجی را بسیار ممتاز دانست و اظهار کرد: این جایگاه، الزاماتی دارد که باید همه روحانیان بسیجی به آن ملتزم باشند، نخستین گام آن اخلاص و ایمان است که خوشبختانه در تمامی طلاب ما این ایمان و اخلاص و باور شکل گرفته است.

وی تاکید کرد: طلاب بسیجی ما باید اخلاص، بصیرت، دشمن شناسی، جریان شناسی، جبهه‌شناسی و خط شناسی داشته باشند و خط درست و حق را به جامعه معرفی کنند، امروز طلبه بسیجی ما باید بداند جبهه حق و گفتمان علوی و نبوی کجاست؟ و آن را به مردم نشان دهد.

حجت‌الاسلام سعیدی، یکی دیگری از الزامات را برای طلاب بسیجی ولایت پذیری دانست و آن را از ارکان اساسی و زیربنایی خواند.

وی در تعریف بسیج گفت: بسیج یعنی مجموعه‌ای عظیمی از نیروهای جامعه که در راستای تحقق آرمان‌های امام و رهبری تلاش کنند و نقش طلاب بسیجی در این راستا منحصر به فرد است، زیرا تنها کسانی که می‌توانند این ارزش را در جامعه گسترش دهند و بسیج را بارور کنند، طلاب بسیجی هستند که با اندوخته‌های دینی زمینه گسترش این ارزش‌ها را در جامعه فراهم می‌کنند.

همچنین در این رزمایش حجت‌الاسلام معتمد، فرمانده تیپ مستقل ۸۳ امام جعفر صادق(ع) اظهار داشت: نظام اسلامی، حاصل تلاش علما و بزرگان در طول هزار سال مبارزات در راستای تلاش برای رسیدن به گفتمان دینی است.

آینده روشن

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:20:58 ق.ظ ]  



  عاشقانه‌های تلویزیون نوجوانان را خشن بار می‌آورد ...

عشرت کریمی افشار، روانشناس و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی برنا درخصوص تاثیر و نقش رسانه جمعی در رفتار کودکان، اظهار داشت: به دلیل توجه رسانه ها به سلیقه ها و برانگیختن سلیقه ها، متاسفانه از توجه به فعالیت های فکری دور شده و به همه ابعاد رشد توجه کامل نشده است. همین مساله باعث شده برنامه ها بدون کارشناسی باشد و بیشتر به سمت جذب مخاطب سوق پیدا کند.

وی گفت: در میان رسانه ها علی الخصوص تلویزیون، به دلیل اینکه تصاویری از زندگی بزرگسالان در اختیار کودکان قرار می‌گیرد، قبل از اینکه آمادگی تمیز بین دنیای بزرگسال و کودکی را داشته باشند، درگیر مسائل گمراه کننده می‌شود. تقلید از بازیگران فیلم ها خصوصا فیلم های خارجی، همزیستی و هماهنگی نوجوان و جوان را با بزرگسالان دچار مشکل می‌کند و هماهنگی آنها را دشوار می‌سازد.

کریمی افشار به تاثیر فیلم های عاشقانه در رفتار نوجوانان و جوانان اشاره کرد و گفت: فیلم‌های عشقی، شهوت انگیز و تحریک کننده نوجوان را دستخوش هیجانات می‌کند، در نتیجه با خود حالت ستیز پیدا می‌کنند و دچار خشونت می‌شوند. اگر فیلم ها با توجه به عقاید و اعتقادات مذهبی، سنن و آداب و رسوم محلی و سطح فرهنگی به خصوص توجه به گروه های سنی به دقت هدایت شوند و طراحی شوند، مسلماً تاثیر مثبت و سازنده ای خواهند داشت.

این روانشناس به نکاتی برای هدایت کردن مثبت تلویزیون در زندگی کودکان توسط والدین اشاره کرد و ادامه داد: خانواده ها باید نقش فعالی در کمک به کودکان در سمع و درک آنچه در تلویزیون می‌بینند، داشته باشند. والدین باید به کودکان خود این حقیقت را یاد دهند که مضامین داستان‌ها و فیلم ها و برنامه های تلویزیون واقعیت نداشته و هر آنچه که در صفحه تلویزیون مشاهده می‌کنند واقعی نیست و نباید آن را با معیار واقعیت بسنجند.

محدود کردن ساعت‌هایی که کودکان تلویزیون مشاهده می‌کنند، از نکات حائز اهمیتی بود که کریمی از آن نام برد. وی در خاتمه اضافه کرد: باید سازندگان برنامه‌های رسانه‌های تصویری، متخصص اهل فن، روانشناس، جامعه شناس، کارشناس علوم تربیتی و مسائل مذهبی باشند که برنامه‌هایی که به مخاطبان ارائه می‌شود، برنامه‌هایی باشد که تاثیر مفید بگذارد، زیرا کودکان از تلویزیون تاثیرپذیری را خواهند داشت.

خبرگزاری برنا

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:16:23 ق.ظ ]  



  به بهانه شمشیرکشی منحرفان علیه چادر و حجاب؛ ...

بیانات روشنگرانه رهبر انقلاب درباره حجاب برتر

 

خبرگزاري بين المللي زنان : مدیران برخی نشریات متعلق به جریان های انحرافی شمشیر هجمه به احکام اسلامی و پوشش برتر زنان و دختران ایرانی را از دست افراطیون دوم‌خردادی گرفته، تیز کرده و فضای فرهنگی رسانه را به صحنه شمشیرکشی بر روی این احکام اسلامی تبدیل کرده اند.

چادر مشکی تحمیل شده ناصرالدین‌شاه قاجار و از مجالس عیاشی شبانه در اروپا بیرون آمده است، از لحاظ فلسفه حجاب، قطعا چادر بدترین پوشش است، رنگ مشکی چادر “متکبرانه” است و … . اینها تنها گوشه ای از فضاسازی های اهانت آمیز یکی از روزنامه های جریان انحرافی است که به نظر می رسد احیای رویکرد افراطیون دوم خردادی را هدف خود قرار داده است.

به همین بهانه مرور بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره پوشش چادر و حجاب برتر زنان و دختران ایرانی در شرایط کنونی روشنگرانه و شفاف کننده چهره واقعی جریان مذکور باشد.

ایشان در یکی از سخنان مشهور خود فرموده اند: زنان ما مى‏خواهند حجاب خودشان را حفظ كنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پيش از آن‏كه يك حجاب اسلامى باشد، يك حجاب ايرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.


بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى، اجتماعى زنان، جمعى از زنان پزشك متخصص، و مسؤولان اولين كنگره‏ى حجاب اسلامى، به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه‏ى زهرا(س) – دی ماه ۱۳۷۰
به نظر ما، بحثهايى كه درباب پوشش زن مى‏شود، بحثهاى خوبى است كه انجام مى‏گيرد؛ منتها بايد توجه كنيد كه هيچ بحثى در اين زمينه‏هاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبليغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بياييم با خودمان فكر كنيم كه حجاب داشته باشيم، اما چادر نباشد؛ اين فكر غلطى است. نه اين‏كه من بخواهم بگويم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مى‏گويم چادر بهترين نوع حجاب است؛ يك نشانه‏ى ملى ماست؛ هيچ اشكالى هم ندارد؛ هيچ منافاتى با هيچ نوع تحركى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرك و كار اجتماعى و كار سياسى و كار فكرى باشد، لباس رسمى زن مى‏تواند چادر باشد و - همان‏طور كه عرض كردم - چادر بهترين نوع حجاب است.
البته مى‏توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همين‏جا هم بايستى آن مرز را پيدا كرد. بعضيها از چادر فرار مى‏كنند، به خاطر اين‏كه هجوم تبليغاتى غرب دامنگيرشان نشود؛ منتها از چادر كه فرار مى‏كنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمى‏آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مى‏دهد!
شما خيال كرده‏ايد كه اگر ما چادر را كنار گذاشتيم، فرضاً آن مقنعه‏ى كذايى و آن لباسهاى «و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ»(۶) و همانهايى را كه در قرآن هست، درست كرديم، دست از سر ما بر مى‏دارند؟ نه، آنها به اين چيزها قانع نيستند؛ آنها مى‏خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عيناً اين‏جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه كه عمل مى‏شد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابى نداشت؛ حتّى در اين‏جاها وقتى نوبت به اين كارها مى‏رسد، بى‏بندوبارى خيلى بيشتر هم مى‏شود؛ كمااين‏كه در زمان شاه، بى‏بندوبارى‏يى كه در همين شهر تهران و بعضى ديگر از شهرهاى كشور ما بود، از معمول شهرهاى اروپا بيشتر بود! زن معمولى در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در اين‏جا آن‏طورى نبود. آن‏طور كه ديده بوديم و شنيده بوديم و مى‏دانستيم و مناظرى كه از آن وقت الان جلوى نظر من هست، انسان واقعاً حيرت مى‏كند كه چرا بايستى اين‏گونه بشود؛ كمااين‏كه در خيلى از كشورهاى متأسفانه عقب‏مانده‏ى مسلمان و غيرمسلمان هم همين‏طور است. بنابراين، بايد بدقت و با نهايت كنجكاوى و بدون اغماض، مسائل ارزشى را رعايت كرد.

در ديدار با جمع كثيرى از پرستاران، به مناسبت ميلاد حضرت زينب كبرى‏(س) و روز پرستار – آبان ۷۰
آنها با چه چيز زن مسلمان بيشتر دشمنند؟ با حجاب او. آنها با چادر و حجاب صحيح و متقن شما از همه چيز بيشتر دشمنند. چرا؟ چون فرهنگ آنها اين را قبول ندارد. اروپاييها اين‏طورند؛ آنها مى‏گويند هرچه را كه ما فهميده‏ايم، دنيا بايد از ما تقليد كند! مايلند كه جاهليت خودشان را بر معرفت عالم غلبه بدهند. آنها مى‏خواهند زن به سبك اروپايى را در جامعه رواج بدهند؛ كه عبارت است از سبك مد و مصرف و آرايش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسى بين دو جنس؛ مى‏خواهند اين چيزها را به وسيله‏ى زنان رواج بدهند. هرجا با اين هدفگيرى غربيها مخالفت بشود، فريادشان بلند مى‏شود! اينها كم‏طاقت هم هستند! همين مدعيان غربى، كمترين مخالفتى را با مبانى پذيرفته‏ى خودشان تحمل نمى‏كنند.


ديدار نويسندگان، صاحبنظران و كاركنان رسانه های گروهی – مرداد ۷۱

ريشه كن كردن فرهنگ ملی از طريق فراگير كردن بی بند و باری، عياشی و هرزگی در ميان يك ملت هدفی است كه دشمنان درپی تحقق آن هستند. بطور مشخص دوران رضاخان سرآغام تهاجم فرهنگی در كشور ماست و بزرگترين قدمها به نفع فرهنگ غرب و در حقيقت در جهت سلطه ی غرب بر ايران در همين دوران بر داشته شد و با اين بهانه كه زن با چادر نميتواند عالم و دانشمند شود و درفعاليتهای اجتماعی شركت كند، چادرها را از سر زنان برداشتند. اما در عين حال دردوران رضاخان و پسرش هرگز به عموم زنان اجازه ی شركت فعالانه در حركتهای اجتماعی و سياسی داده نشد و آن روزی كه زنان ايران، وارد ميدان مبارزه و صحنه ی فعاليتهای اجتماعی و سياسی شدند و كشور را با دست توانای خود به پيش بردند، چادر به سر كردند.

ديدار گروهى از خواهران پرستار – مهر ۱۳۷۳
- حقيقتاً حجاب برتر است؛ هيچ ترديدى در اين نبايد داشت. البته من هيچ وقت نگفتم كه چادر را در جايى اجبارى كنند؛ اما هميشه گفته‌ام كه چادر يك حجاب ايرانى است و زن ايرانى اين را انتخاب كرده و خوب حجابى هم هست و مى‌تواند كاملاً حفاظ و حجاب داشته باشد. حالا بعضيها هستند كه از هرچه ايرانى و خودى است، ناراحتند و دلشان را مى‌زند؛ دلشان مى‌خواهد سراغ چيزهايى بروند كه از خودى بودن دورتر است!
آنها با چه چيز زن مسلمان بيشتر دشمنند؟ با حجاب او. آنها با چادر و حجاب صحيح و متقن شما از همه چيز بيشتر دشمنند. چرا؟ چون فرهنگ آنها اين را قبول ندارد. اروپاييها اين‏طورند؛ آنها مى‏گويند هرچه را كه ما فهميده‏ايم، دنيا بايد از ما تقليد كند!
زنان ما مى‏خواهند حجاب خودشان را حفظ كنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پيش از آن‏كه يك حجاب اسلامى باشد، يك حجاب ايرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.

مصاحبه در كوهپیمایی - در ارتفاعات تهران – شهریور ۷۵
گاهى من در همين راه «كُلك چال» كه از پايين به بالا مى‌آيم، يا بعكس به طرف پايين مى‌روم، خانمهايى را مى‌بينم كه با چادر مشكى اين راه را طى مى‌كنند. با اين‌كه قسمتى از اين راه، بسيار ناهموار و يا به قول ما مشهديها قلب است، درعين‌حال خانمها اين راه ناهموار را تحمّل مى‌كنند و با چادر مشكى مى‌آيند. خوب؛ اين همّت است ديگر. من اين‌طور زنها و همچنين افراد مسنّى كه اين راههاى طولانى را طى مى‌كنند و مى‌روند، بسيار تحسين مى‌كنم. 


در جلسه پرسش و پاسخ مديران مسئول و سر دبيران نشريات دانشجويی – اسفند ۷۷
حجابِ برتر كه شما اشاره كرديد - كه مراد همين چادر ايرانىِ خود ماست - حقيقتاً حجاب برتر است؛ هيچ ترديدى در اين نبايد داشت. البته من هيچ وقت نگفتم كه چادر را در جايى اجبارى كنند؛ اما هميشه گفته‌ام كه چادر يك حجاب ايرانى است و زن ايرانى اين را انتخاب كرده و خوب حجابى هم هست و مى‌تواند كاملاً حفاظ و حجاب داشته باشد. حالا بعضيها هستند كه از هرچه ايرانى و خودى است، ناراحتند و دلشان را مى‌زند؛ دلشان مى‌خواهد سراغ چيزهايى بروند كه از خودى بودن دورتر است! به‌هرحال اگر حجاب را حفظ كنند، باز هم خلاف شرعى انجام نداده‌اند؛ منتها چيز بهترى را از دست داده‌اند.

اما اين‌كه شما مى‌گوييد «ما چگونه برخورد كنيم؟» ببينيد؛ شما با تبليغات كار كنيد. يعنى همان حربه‌اى را كه افراد مورد نظر شما براى سست كردن اعتقاد به حجاب به كار مى‌برند، شما هم به كار ببريد. يعنى شما درباره‌ى حجاب بنشينيد واقعاً تحقيق كنيد، فكر كنيد، از لحاظ دينى هم مثلاً درباره‌اش بحث كنيد، يا از بحثهايى كه شده استفاده كنيد. از لحاظ اجتماعى هم روى همين مسأله‌ى كيفيّت حجاب تكيه كنيد؛ به ترويج ديدگاه خودتان بپردازيد؛ آن چيزى كه به نظرتان درست است، آن را بگوييد؛ اين دغدغه را هم كه اينها مى‌آيند تمايل به حجاب را در دلِ مردم از بين مى‌برند، نداشته باشيد؛ حجاب از بين نمى‌رود. البته اگر قدرتى مثل قدرت رضاخانى بالاى سرش باشد، يا آن طور كه شنيدم در بعضى از كشورها مثل تونس كسى حق ندارد در خيابان با حجاب باشد و اصلاً حقوق بشر هم در اين‌جا ديگر مطرح نيست كه چرا مردم را مجبور كرديد بى‌حجاب باشند - كسانى كه مسؤول اين چيزها هستند، همين‌طور تماشا مى‌كنند و حرفى هم نمى‌زنند! - بالاخره همان كشف حجاب دوران رضاخانى پيش مى‌آيد؛ اما به مجرّد آن‌كه اين زور برداشته شود، مردم به سمت حجاب برمى‌گردند.

حجاب، ارزشى است منطبق با طبيعت انسان. برهنگى و حركت به سمت اختلاطِ هرچه بيشتر دو جنس با يكديگر و افشاء شدن اينها در مقابل يكديگر، يك حركت خلاف طبيعى و خلاف خواست انسانى است. شرع مقدّس اسلام هم براى اين حدودى را معيّن و مشخّص كرده و كسانى كه معتقد و مؤمن هستند، نمى‌شود كه اين‌طورى با حجاب برخورد كنند. البته ممكن است كسانى بى‌خبر و بى‌اطّلاع باشند؛ بايستى اينها را با حجاب آشنا كرد. من در همين سالهاى اوّلِ انقلاب به‌وضوح دريافتم كه بعضى از زنانى كه محجّب هستند و خيلى قدر حجاب را نمى‌دانند، اينها اصلاً از حكم حجاب و فلسفه‌ى حجاب و فوايد حجاب اطّلاعى ندارند؛ يعنى با اينها كمتر صحبت شده است. البته بعضيها چيزهايى نوشتند؛ سفارش كرديم، كارهايى كردند. الان هم به نظر من همين‌طور است؛ بخصوص در محيط دانشگاه. الحمدللَّه شنيدم كه محيط دانشگاه شما، محيط خوبى است. مسؤولان دانشگاه هم، مسؤولان مواظب و مقيدى هستند؛اميدواريم كه هرچه هم مى‌گذرد، بهتر شود.

در محيط دانشگاه خودتان، در نشريات خودتان، با نشريات زن - كه الان در ايران چند نشريه‌ى مربوط به زنان وجود دارد - با ديگر نشريات رايج صحبت كنيد، چيزهايى بنويسيد، پخش كنيد، در جامعه فكر را بپراكنيد؛ منتها با استدلال، با منطق. بهترين راه تأمين حجاب هم همين است كه با منطق برخورد شود. البته اگر چيزى جزو مقرّرات شد و كسى برخلاف آن مقرّرات رفتار كرد، ممكن است قوانينى وجود داشته باشد كه دولت برخورد كند؛ كه لابد هم مى‌كند. درعين‌حال آن چيزى كه در اساس لازم است و مهمتر از همه است، اين است كه شما ذهن اين دختر جوان، يا اين زن جوان را - كه عمده هم خانمهاى جوان هستند - با اهميت حجاب آشنا كنيد؛ يعنى به او تفهيم كنيد كه حجاب از لحاظ شرعى و از لحاظ منطقى اين است. در ذهن او، استدلال صحيح را در مورد رعايت حجاب راسخ كنيد. اميدواريم كه ان‌شاءاللَّه روزبه‌روز بهتر شود. البته يكى از عواملى هم كه در اين زمينه تأثيرات منفى دارد، برخى از اين فيلمهايى است كه بعضى از زندگيهاى غربى را در دسترس همه مى‌گذارد. اينها در سُست كردن ذهنيّت مردم نسبت به مسأله‌ى حجاب بى‌تأثير نيست. البته نسبت به پخش اين فيلمها هم بايد تذكّراتى داده شود.


در ديدار جوانان و فرهنگيان در مصلّاى رشت‏- اردیبهشت ۸۰
رضاخان قلدر وقتى خواست از غرب براى ما سوغات بياورد، اولين چيزى كه آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نيزه و همان قلدرىِ قزّاقىِ خودش! لباسها نبايد بلند باشد؛ بايد كوتاه باشد؛ كلاه بايد اين‏طورى باشد؛ بعد همان را هم عوض كردند: اصلاً بايد كلاه شاپو باشد! اگر كسى جرأت مى‏كرد غير از كلاه پهلوى - كلاهى كه آن موقع با اين عنوان شناخته مى‏شد - كلاه ديگرى سرش بگذارد، يا غير از لباس كوتاه چيزى بپوشد، بايد كتك مى‏خورد و طرد مى‏شد. اين چيزها را از غرب گرفتند! زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ كنند؛ نه فقط چادر - چادر كه برداشته شده بود - اگر روسرى هم سرشان مى‏كردند و مقدارى جلوى چانه‏شان را مى‏گرفتند، كتك مى‏خوردند! چرا؟ براى اين‏كه در غرب، زنها سربرهنه مى‏آيند! اينها را از غرب آوردند. چيزى را كه براى اين ملت لازم بود، نياوردند. علم كه نيامد، تجربه كه نيامد، جِدّ و جهد و كوشش كه نيامد، خطرپذيرى كه نيامد - هر ملتى بالاخره خصوصيات خوبى دارد - اينها را كه نياوردند. آنچه را هم كه آوردند، بى‏دريغ قبول كردند. فكر و انديشه را آوردند، اما بدون تحليل قبول كردند؛ گفتند چون غربى است، بايد قبول كرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربى است، بايستى پذيرفت؛ جاى بروبرگرد ندارد! براى يك كشور، اين حالت بزرگترين سمّ مهلك است؛ اين درست نيست.

بيانات ‏در ديدار با ورزشكاران شركت‏كننده در المپيك و پارالمپيك – مهر ۸۳
شما ببينيد الان چقدر خرج مى‏كنند و زحمت مى‏كشند، براى اين‏كه حجاب را در دنيا از بين ببرند؛ كشورهايى كه خودشان را مهد آزادى هم مى‏دانند، مى‏بينيد كه چه مى‏كنند براى مبارزه با حجاب. حالا همه آن تشكيلاتى كه با حجاب مبارزه مى‏كنند يك طرف، اين خواهر ورزشكارِ مؤمن و دخترِ جوانِ ما كه با حجاب اسلامى و لباس محجّب - يا با چادر يا با آن شكل زيباى ارزشى - جلوِ دوربينهاى دنيا ظاهر مى‏شود و نشان مى‏دهد كه به اين ارزش پايبند است و اين صحنه در همه دنيا منعكس مى‏شود، اين يك طرف ديگر؛ او در واقع با اين كار، همه آن تبليغات را خنثى مى‏كند.

در ديدار جمعى از بانوان قرآن‌پژوه كشور – مهر ۸۸
هميشه به شكل غلطى در نظامهاى طاغوتى به زن نگاه شده؛ امروز در غرب هم همين جور است. حالا عده‌اى از زنان - مثل خيلى از مردان - در همين نظامهاى غربى شخصيتهاى برجسته و محترم و پاكيزه‌اى ممكن است در بيايند، ليكن نگاه عمومى به زن كه در فرهنگ غربى نهادينه شده، نگاه غلطى است؛ نگاه ابزارى است، نگاه اهانت‌آميز است. از نظر غرب، علت اينكه شما نبايد توى چادر باشيد، نبايد حجاب داشته باشيد، اين نيست كه آزاد باشيد. شما داريد ميگوئيد من با حجاب هم آزادى دارم. او چيز ديگرى مورد نظرش است؛ زن را براى نوازش چشم مرد، براى بهره‌ورى نامشروع مرد، ميخواهند به شكل خاصى در جامعه ظاهر بشود. اين، بزرگترين اهانت به زن است؛ حالا ولو با چندين لفّاف تعارف‌آميز اين را بپوشانند و اسمهاى ديگرى رويش بگذارند.

منبع : جهان

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[دوشنبه 1390-08-02] [ 11:49:53 ق.ظ ]  



  ناگفته های دخترک پاک بعد از 10 سال اعتیاد ...

آستين‌هايش را بالامي‌زند؛ دست‌هايش در 23 سالگي هيچ نشاني از زنانگي ندارند؛ خط خطي و جاي تيزي و زخم‌هاي كهنه دارد.

دختري که روبه روي من نشسته از شروع مصرف مواد در 13سالگي، از مادر و خواهر معتاد و پدر مواد فروشش مي‌گويد. چهار ماه پس از پاکي روي خط لرزان سقوط ايستاده است و دستش به هيچ جا بند نيست، خيلي شبيه من است، شبيه ديگر دختران همسنش اما… زيبايي روي صورتش ماسيده، چشم‌هاي درشت مشکي‌اش چشم گيرند اما بي‌نور.

 راهي يك مركز گذري ترك اعتياد زنان مي‌شوم، جايي كه در آن هر روز به دخترك روبه‌روي من و ديگر زنان معتاد يك وعده غذاي گرم، يك سي سي متادون، سرنگ و … مي دهند تا در قدم اول آسيب‌هاي حضور آنان در جامعه كاهش يابد و در قدم دوم با برگزاري كارگاه‌هاي خياطي و عروسك‌سازي و… و ساير امور مددكاري، آنان را در مسير ترك كردن و توانمند شدن كمك كنند.

آمارهاي رسمي مي‌گويد 70 درصد تماس‌گيرندگان با خط ملي اعتياد زنان هستند و در عين حال اعتياد خود آنها همواره يك تابو بوده است.

به دوست مشتركمان قول داده‌ام مراقب سوال‌هايم باشم تا زخمي را كه توان بستنش را ندارم ، باز نكنم.

کنجکاوم درباره زندگي دختر بدانم، مضطرب مي گويد خب بپرس، مي گويم هرچه خودت دوست داري تعريف کن و او هم مي گويد:20 سالم بود که از خانه فرار کردم و کارتون خواب شدم. بعد از مدتي دربه دري به ناچار با مردي 50 ساله که فروشنده‌ کيلويي مواد مخدر بود صيغه شدم. او مرا در تزريق کراک انداخت تا آرام باشم و برايش جنس ببرم و بياورم. خيلي وقت‌ها براي ذره‌اي جنس که کم مي‌آمد کتکم مي‌زد تا آن جايي که تمام بدن و سر و صورتم را خون مي‌گرفت. بعد از گذشت سه سال ديگر هيچ چيز برايم مهم نبود و از خدايم بود با يک يا دو کيلو جنس دستگير شده و به زندان بيفتم. با خودم مي‌گفتم آنجا ديگر راحتم و هيچ دغدغه‌اي ندارم.

تا هيچ رفته، تا روزهايي که درد به استخوان که نه پوست به استخوانش رسيده بود، آنقدر که بالشتي واسطه آشتي اش با زمين مي‌شد.

چهره‌اش را در هم مي کشد، چيزي شبيه درد در چهره‌اش موج مي زند و ادامه مي دهد: خسته شده بودم، تمام رگ‌هايم ترکيده و دست و پاهايم پاره‌پاره شده و دندان‌هايم ريخته بود. فکر کنم شش ماهي مي شد حمام نمي‌رفتم. استخوان‌هايم زده بودند بيرون و اذيتم مي کردند، آنقدر که نه مي توانستم بنشينم و نه بخوابم؛ هميشه بالشتي با يک بند به من وصل بود.

چشم‌هايم روي بدنش مي چرخند، اما جز صورت استخواني و ظاهر لاغرش نشاني از استخوان‌هاي بيرون زده نمي يابم.

داستان را از ميانه شروع کرده، مي پرسم اولين بار کي مصرف کردي؟ جواب مي دهد: 13ـ14ساله بودم که سراغ مواد رفتم. مادرم خانه‌هاي مردم کار مي کرد. هفت صبح مي رفت و 12شب با لباس‌هايي خيس و پاهاي ورم کرده برمي‌گشت. هميشه پادرد داشت و رنگ پريده بود. خيلي از حال و روزش بدم مي آمد.

پدرم هم فروشنده خرده پاي موادمخدر بود و هيچ چيز و هيچ کس حتي زن و بچه‌اش برايش مهم نبود، آنقدر که مادرم را در مصرف مواد انداخت تا آرام باشد و مادرم بعداز مدتي زيرخاک آرام گرفت.

اين‌ها را با بغض مي گويد، بي توجه به من حرف مي‌زند، انگار داستان نداشته‌هايش را براي خودش بازگو مي‌كند و مي گويد: همه اين‌ها باعث شد به دنياي بيرون پناه ببرم. با پسري دوست شدم که تمام محبتي را که از خانواده طلب مي‌کردم و نمي دادند به من مي داد. وقتي متوجه شدم مصرف کننده است ترس از دست دادنش باعث شد شريک مصرف‌اش شوم.

اين اولين بار بود، اولين بار که مواد مصرف کردم، ترياک خاموش‌ام کرد. حس کردم ديگر به هيچ کس و هيچ چيز احتياج ندارم، اينکه کسي به من محبت کند يا نه، پول داشته باشم يا نه، چيزي بخورم يا نه ديگر برايم مهم نبود، از او دور شدم و به سمت مواد رفتم.

بعداز مدتي پدرم به زندان افتاد و من بي مهاباتر به کارهايم ادامه دادم. در مدرسه شيشه مي شکستم، بچه‌ها را کتک مي زدم. هر کاري مي کردم تا اخراجم کنند. بالاخره يک روز 110آمد و من رابرد. در کل آموزش و پرورش نسخه‌ام پيچيده شد. مسئوليت درس خواندن از دوشم برداشته و به خيالم از هفت دولت آزاد شدم. خواهرم مصرف کننده شديد هرويين بود و من هم بعداز اخراج ترياک را کنار گذاشتم آلوده به هرويين شدم و چند وقت بعد هم از خانه فرار کردم.

بعد لحظاتي سکوت مي کند… از صندلي اش بلند مي‌شود و در اتاق چرخي مي‌زند.

حالش عوض شده ، انگار برگشتن به گذشته بدتر از خماري است، خماري آن روزها و اين روزهايش!

از بيرون صداي زناني مي آيد که همه در يک چيز شريكند، اراده براي ترک اعتياد و گريز از زندگي که آنان را به اين حاشيه جنوبي شهر رانده است. قرارمان در اين اتاق کوچک در مرکز گذري ارائه خدمات به زنان معتاد است. ديوارها پر از تابلوهاي UNODC درباره مضرات ترياک، حشيش، کراک و شيشه است.

دوباره شروع مي‌کند به تعريف. صدايش حالا ديگر از آن بي‌خيالي اول گفت‌وگومان فاصله گرفته، آرام است و رنگي از غم دارد: پارسال از آن مرد جدا شدم به خانه برگشتم. مادرم مرده بود و برادر کوچکترم معتاد و کارتون خواب زيرپله‌ها شده بود. زندگي مان خيلي آشفته بود. در خانه از هم مواد مي‌دزديديم و واقعا مادر مرده شده بوديم. همان وقت‌ها برادرم تصميم به ترک گرفت وبه کمپ رفت،50 روز ديگر يک سال از پاکي‌اش مي گذرد. من و خواهرم هم تصميم به ترک گرفتيم اما دو بار لغزيديم. خواهرم هنوز مصرف کننده است اما من چهار ماه است که پاک هستم.

با خودم مي گويم چه خوب كه به قسمت‌هاي خوب داستانش رسيديم، حتما حالا صدايش رنگي از نشاط مي‌گيرد اما وقتي مي‌پرسم الان کجايي و برنامه‌ات براي آينده چيست؟ با دست‌هايش صورتش را فشار مي دهد، نفس عميقي مي کشد که بي شباهت به آه نيست، مي گويد: اگر به من باشد خيلي کارها دوست دارم انجام دهم. دوست دارم دست‌ها و دندان‌هايم را درست کنم تا ديگر گاو پيشوني سفيد نباشم.

بروم سرکار، درسم را بخوانم، به خانه برگردم و پر و بال برادر17ساله‌ام را که پاک مانده بگيرم. پدرم سال ديگر آزاد مي شود و دوست دارم خانواده يکبار ديگر دورهم جمع شويم.

مي دانيد من به از دست دادن عادت دارم نه به دست آوردن! خيلي فکرها در سر دارم اما دستم به جايي بند نيست. خيلي جاها رفتم اما جواب نگرفتم. در اجتماع هيچ کس نمي خواهد ما را درک کند. در حالي که اگر من ظاهرم اين است شايد باطنم زيبا باشد، شايد کارم خوب باشد.

کوله کوچکش را به دوش مي‌اندازد و مي‌رود تا در ميان خيابان‌هاي شلوغ شهر و نگاه‌هاي بي تفاوت يا برچسب‌هاي ديگران گم شود. به کاغذ سوالات بي جوابم نگاه مي کنم، سوال آخر از جلوي چشمانم مي لغزد که “آيا تستHIV داده‌ايد؟” يادم مي‌آيد که حتي يادم رفت اسمش را بپرسم، زير لب مي گويم، سلام مسافر!

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:45:03 ق.ظ ]  



  زنان در حج نیز از آقایان پیشی گرفتند !!! ...

در بازدید نماینده ولی فقیه از اقامتگاه زائران ایرانی در مدینه منوره عنوان شد: تعداد زائران زن از مردان بیشتر شده و همانند عرصه کنکور دانشگاه از مردان سبقت گرفتند.

حجت الاسلام سید علی قاضی عسکر نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی در ادامه سلسله بازدیدهایش از اقامتگاه‌های زائران ایرانی در مدینه منوره، نهمین بازدید سرزده از اقامتگاههای زائران ایرانی را به اقامتگاهی اختصاص داد که محل اسکان سه هزار زائر در قالب 17 کاروان از استان‌های تهران، مرکزی، مازندران، البرز، خراسان شمالی و خراسان جنوبی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی قاضی‌عسکر این بازدید را از سالن غذاخوری زائران آغاز کرد، در حالی که زائران بر سر میز برای صرف غذا حاضر شده بودند، به احوالپرسی زائران می پرداخت و آرزوی خود برای قبولی زیارتها و طاعات آنها در سرزمین وحی را ابراز می کرد.

زائران نیز با عباراتی نظیر “وضعمان خیلی خوبه حاج آقا"، “خدا توفیق تان بدهد حاج آقا"، “خیلی خوب به ما رسیدگی می کنند” و … مراتب تشکر خود از کارگزاران حج را به سرپرست حجاج ایرانی اعلام می کردند.

نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت نیز با ملاحظه این سطح رضایتمندی زائران، ابراز امیدواری کرد: تا پایان سفر نیز وضعیت همین طور باشد.

وقتی بازدید سرپرست حجاج ایرانی به سالن غذاخوری خانم ها رسید، این موضوع که تعداد زائران زن بیشتر از تعداد زائران مرد است، توجه حجت الاسلام قاضی عسکر را به خود جلب کرد که با پرسش از مدیران این اقامتگاه مشخص شد، تعداد زائران زن بیش از زائران مرد است.

در همین حال یکی از زائرانی که می خواست برخی مشکلات این اقامتگاه را با نماینده ولی فقیه در میان بگذارد، به وی گفت: “خوشبختانه زنان در همه عرصه ها، از دانشگاه گرفته تا “حج” از مردان پیشی گرفته اند.”

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:35:22 ق.ظ ]  



  زنان عاشقان بالفطره ...

مهمترین ویژگی ها و اولویت های زنان

اکثر الخیر فی النساء.

بیشترین خیر در زنان است. (1)

در جهت حسن ارتباط با زنان باز هم چنان نیازمند شناخت بیشتر ایشان هستیم پس باز هم بدانیم مهمترین ویژگی ها و اولویت های زنان:

1. برای زن ها محبت بر هر چیز مقدم است.

2. زن ها توان آفرینش دارند.

3. زن ها به زمان توجه خاصی دارند.

4. زن ها نیاز دارند احساس امنیت کنند.

5. زن ها نیاز دارند احساس ارزشمند بودن کنند.

برای زن ها محبت بر همه چیز مقدم است

قال الصادق (ع):

العبد کلما ازداد للنساء حبا ازداد فی الایمان فضلاً.

هرچه محبت زن در قلب مرد زیادتر شود فضیلت ایمانش زیادتر گردد. (2)

دنیای زن، دنیای محبت است. محبت ورزیدن، فداکاری کردن و محترم شمردن روابط صمیمی، طبیعت زن است.

زن ها خودآگاهانه انتخاب نکرده اند که محبت مهمترین اولویت زندگیشان باشد، بلکه محبت فی الواقع، مهمترین اولویت زندگی آنهاست. طبیعتاً و ذاتاً و فطرتاً این گونه اند.

خودآگاهی، افکار و احساسات زن ها به طرزی طبیعی و غریزی همگی روی محبت متمرکز هست.

مرد و زن به دو طریق متفاوت محبت را تجربه می کنند:

برای اغلب زن ها محبت واقعیتی بی انقطاع و ممتد است، توجهی مستمر و مداوم که هیچ گاه ناپدید نمی شود، حتی مواقعی که مشغول کار یا انجام وظایفی است که ظاهراً هیچ گونه ارتباطی با محبت ندارند. ولی برای اغلب مردها محبت کلاسه شده و تفکیک شده است. گویی دیداری است یا بخشی از وجودشان آن هم گه گاهی و با تعیین وقت قبلی.

 

چرا برای زن ها عشق بر هر چیز مقدم است؟

احساس ارزش شخصی زنان به این بستگی دارد که چقدر در محبت کردن آن هم از صمیم دل در مسیر طاعت الهی و ارتباط برقرار کردن موفق بوده اند. این در حالی است که احساس ارزشمند بودن در مردان به میزان موفقیت ها و دستیابی های آنها به خواسته هایشان بستگی دارد.

هنگامی که همه چیز در روابط یک زن خوب و عادی است، حال او خوب است و احساس خوبی نسبت به خود دارد. ولی هنگامی که وضعیت غیر عادی است، احساس ناامنی می کند. البته در زنانی که از نظر ایمانی در درجه بالایی قرار دارند این مسئله کمتر دیده می شود.

صرف نظر از این که اوضاع کاری یا شغلی زن، برنامه ها و علایق او، چقدر خوب پیش می رود، اما چنانچه مشکلی در رابطه صمیمی او با همسرش به وجود آمده باشد، احساس خوبی ندارد.

تجربه اغلب مردها دقیقاً نقطه مقابل این است. چنانچه زندگی محبتی آنان عالی و بی عیب و نقص باشد اما روز بدی را در سرکار گذرانده باشند به سختی می توانند احساس خوبی داشته باشند.

هنگامی که زنان محبت را بر همه چیز مقدم می دانند، وقت و انرژی بیشتری را صرف روابط خود می کنند، برنامه ریزی می کنند تا لحظاتی خاص و جاودانی خلق کنند و دوست دارند به طور مستمر همه چیز را بهتر کنند؛ اما مردها از این وضعیت سوء برداشت کرده و فکر می کنند زن ها پرتوقع و زیاده خواه هستند، تشویش و دلواپسی دارند و می خواهند مردها را کنترل کنند.

خطاب به مردها: هر چه بیشتر محبت زن به خود را قدر بدانید، بیشتر به نیازهای خود خواهید رسید و بیشتر همسرتان خوشنودی شما را جلب خواهد کرد.

به یاد داشته باشید زنی که با قلبی باز، مهربان و سرشار به شما محبت می ورزد، هدیه گرانبهایی را به شما ارائه داده است. او سعی ندارد در مقابل، چیزی از شما بستاند، بلکه تنها می خواهد تعهد، پایبندی، از خود گذشتگی و شادی خود را به شما هدیه دهد. همه زن ها از چنین توانایی برخوردار نیستند. پس قدر همسر خود را بدانید.

قال رسول الله (ص):

مَن اِتَّخَذَ زوجَهً فلیکرمها. (3)

کسی که زن می گیرد باید او را احترام کند.

پس شاید لازم باشد در جهت تاکید به زنان بگوییم!

هنگامی که ما زن ها می آموزیم توانایی خود را در محبت ورزیدن به عنوان موهبتی زیبا گرامی بداریم و قدر بدانیم، مردان زندگیمان نیز می آموزند تا به طرز مشابهی با ما رفتار کنند.

پانوشت ها

1. خصال، ج 1، ص 55

2. وسائل، ج 14، ص 11

3. انصاریان، نظام خانواده در اسلام، ص 370

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:31:04 ق.ظ ]  



  پیام پیامبر به دختران ! : بر دختر بودن خود بباليد. ...

وقتي باور غالب جامعه، «زن» را مايه عار ميدانست و از «دختر» نفرت داشت و حتى آن را زنده به گور ميساخت؛ در چنين محيطي، «اسلام» جايگاه انسانى زن را احياء کرده و او را ريحانه؛ يعني شاخه گلى ظريف مينامد. يکى از ارمغانهاى زيباي پيامبر، شخصيت دادن به دختر و زن ميباشد. بدان حد که پيامبر(ص) ميفرمود :

ـ بهترين فرزندان شما، دخترانتان مي‌باشند.

ـ از خوش قدمى زن، اين است که نخستين فرزندش دختر باشد.

و چون به نبى خاتم بشارت دختر ميدادند، مي‌فرمود:

گلي است که خدا، روزيش مي‌دهد و تامين او با خداست.

بر خود بباليد و از آن دسته دخترانى باشيد که پيامبر درباره  ي ايشان فرمود:

چه خوب فرزندانى اند دختران محجوب!

از فرصتها سود جوييد.

فرصت جواني، يک غنيمت زودگذر است. پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتيست.

محمد مصطفى (ص) فرمود:

دنيا ساعتي است. زندگى کوتاه‌تر از آن است که دست کم گرفته شود.

لحظات زندگى را جدّى بگيريد و فرصت جوانى را دريابيد؛ «جواني» يک نسيم رحمت است.آن گونه که پيامبر(ص) مي فرمود :

انّ لربّکم في‌ايام دهرکم نفحات ألا فتعرضوا لها؛

در ايام زندگيتان نسيم‌هاى رحمتى مي‌‌وزد مراقب باشيد خود را در معرض آن قرار دهيد.»

حيا را پاس داريد.

«حيا» سرچشمة همة زيباييهاست و در فقدان حيا، هيچ کار زيبايي انجام نمي شود و هيچ کار زشتى ترک نمي شود.

حيا همان دگرگونى حال و انکسار و دورى گزينى از کار زشت است؛ به خصوص آنکه انسان احساس کند که ناظرى او را مي‌بيند. و آگاهي و نظارت خداوند ، عامل برانگيختن حيا است. رسول خدا(ص) فرمود :

«فاستحيوا اليوم أن يطَّلع الله على شيء من أمرکم؛ شرم کنيد امروز از اينکه خداوند از تمام امور شما، مطلع است.»

بزرگترين سرمايه دختر و زن مسلمان «حيا» است که ثمرة آن، مهار شهوت و تضمين عفّت او خواهد بود.

درنگ در نوع برخورد موسى با دختر شعيب و شيوه راه رفتن اين دختر که با حيا آميخته بود، نيز براى شما الهام بخش است.

 

پوشش مناسب را انتخاب کنيد.

 

پيامبر اسلام بر پوشش زن در مقابل نامحرم و دورى از جلوه گرى و خود نمايي اصرار مى ورزيد و قرآن، همپاى توصيه به مردان در دوري از چشم چرانى و رعايت پوشش بدن از نامحرم، به زنان نيز توصيه مى کند که ديدگان خود را فرو خوابانند و عفّت پيشه کنند. به دو آية ذيل دقت کنيد:

1. «اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: پوشش هاي بلند (جلباب) خود را بر خويش فرو افکنند».

2. «به زنان مؤمن بگو: ديدگان خود را فرو خوابانند و عفّت پيشه ساخته، دامن خود را از بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براي شوهران و ساير محارم، آشکار نکنند مگر آنچه پيدا است، و روسري‌هاي (خُمُر) خويش را به گريبان ها اندازند تا سر و گردن و سينه و گوش‌ها پوشيده باشد، و پاهايشان را به زمين نکوبند تا آنچه از زينت پنهان مي‌کنند، معلوم شود».

همواره دانش بجوييد

همواره با دانش و علم مأنوس باشيد؛ زيرا «خداوند درجة آنان که ايمان آوردند و آنان که از علم بهره مند شدند، بالا ميبرد». هيچ وقت از ياد گيرى و دانش آموزى خسته نشويد و به فکر فارغ التحصيلي نيفتيد. اين توصيه پيامبر(ص) را همواره به ياد داشته باشيد که مى فرمود:

«چهار چيز است که هر باهوش و خردمندى بايد به آن پايبند باشد؛ شنيدن دانش ، حفظ کردن، نشردادن و عمل به دانش.»

هر ظرفى وقتى چيزى در آن مي گذارند، گنجايش خود را از دست مي دهد مگر ظرف دانش که با افزودن آن، گنجايشش بيش تر مي-شود.

پيامبر(ص) مى فرمود:

«زنان انصار، خوب زنانى هستند! شرم، مانع فقاهت آنان در دين نمي شود.»

بهترين مطالبى که شايسته است دختران جوان ياد بگيرند، چيزهايي است که در بزرگسالى مورد نيازشان باشد و بتوانند در زندگي اجتماعى از آموخته هاى دوران جوانى خود، استفاده نمايند.

قدردان والدين خود باشيد.

در خوبى کردن، کرنش و فروتنى به پدر و مادر خود ، کوتاهى نکنيد؛ خوشا به حال کسى که پدر و مادرش را نيکى کند!

شخصي درباره دوست داشتنى ترين کار از پيامبر سؤال کرد و آن حضرت نخست به «گزاردن نماز اوّل وقت» اشاره فرمود و آنگاه از «نيکويى به پدر و مادر » ياد کرد.

روزي خواهر رضاعى پيامبر اکرم(ص) به نزد آن حضرت آمد؛ وقتى به او نگريست، از او شادمان گشت و ملحفه اش را گسترد و او را بر آن نشاند. سپس روى کرد و با او سخن گفت و به صورتش خنديد. آنگاه خواهراش برخاست و رفت و برادراش آمد. رسول خدا(ص) چنين احترامى به او نکرد. لذا به حضورش عرض شد: اي رسول خدا ! با خواهرش رفتارى کردى که با او در حالى که مرد است، چنين نکردي!؟ فرمود:

«چون او نسبت به پدر و مادرش نيکوکارتر از برادرش بود.»

منبع : فصلنامه کوثر

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[یکشنبه 1390-08-01] [ 02:07:06 ب.ظ ]  



  لابد این دختر خانم هم عاشق یک پسر مسلمان شده و خیال کرده دین اسلام جاده صاف کن عشق اوست! ...

سال 1381، شامگاه یک پنجشنبه تابستانی

تهران، خیابان افریقا، یک پاساژ باحال سانتی مانتال

«لطفا حجاب اسلامی را رعایت فرمایید» .

دخترکان جوان، لاک زده و مانیکور کرده، با هفت قلم آرایش و موهای افشان به دهها مغازه برمی خورند که این تابلو بر روی در ورودی آنها - جایی که همه آن را ببینند - نصب شده است .

 

توجهی به این نوشته کنند؟ اصلا!

 

اندکی از این زلف پریشان در پس روسری حریرآسای خویش پنهان کنند؟ ابدا!

اگر اینان چنین کنند، تکلیف آنان چه می شود؟ آنان که آمده اند برای گره گشایی از زلف یار!

معاشران گره از زلف یار بازکنید

شبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید

بگذریم . . . برای غربت حافظ همین بس . همین که شب خوش قصه او شامگاه یک پنجشنبه تابستانی باشد در یک پاساژبا حال سانتی مانتال!

بگویی اندکی ناشادمانی و رنج، یا شکوه و گلایه در زوایای رخسارش پیدا باشد، هرگز!

**************************

تازه از فرانسه برگشته بود . می خندید و می گفت مهد دموکراسی، تحمل یک متر روسری را نداشت . نتوانستند حضور چند دختر محجبه را در مدارس خود بپذیرند . . . چه راحت حکم به اخراج ما کردند .

گفتم چرا می خندی؟ گفت چرا نخندم! بر سر عقیده ام ماندم تا آخر! این جالب نیست؟

گفتم همه این حرفها بخاطر یک متر روسری است؟ جوابی که داد از سن و سالش خیلی پخته تر بود . زیرکانه و هوشمندانه!

نه! این بهانه است . آنها حجاب را فرهنگ می دانند، نه تمدن، نه اصالت و نه هویت! . . . صرفا اعتقادی فردی که محدودیت و انحصار در دل آن است .

می دانید، زن غربی خیلی بخشنده است . همه را از خوان پر نعمت خویش بهره مند می کند، اما خود همیشه سرگردان و تشنه است!

گفتم تشنه چه چیز؟

گفت تشنه این که به او بنگرند، طالبش شوند و پی اش را بگیرند . همه همت زن غربی این است که از کاروان مد عقب نماند و هر روز جلوه ای تازه کند . او اسیر و در بند خویش است . . . و در این اسارت، سرخوش . او هرگز به رهایی فکر هم نمی کند، چون آزاد است و رها . . . اما در قفس!

زن غربی نمی داند کیست!

- نداند، چرا با تو و حجاب تو سرستیز دارند؟

با تعجب نگاهم کرد و گفت این حکایت همان پسری است که هر چه معلمش به او گفت بگو «الف » نگفت، پرسید چرا؟ گفت «الف » اول راه است . اگر گفتم، می گویی بگو «ب » . . . این رشته سردراز دارد .

آنها همه می دانند اگر زنی محجب شد، دیگر در کوچه و خیابان از لوازم آرایشی که آنها می سازند، استفاده نمی کند، دیگر لخت و عور مبلغ کالاهای آنان نمی شود، دیگر با مردان بیگانه به دریا نمی رود، دیگر نمی تواند در هر مجلس و محفلی شرکت کند، بزند و برقصد . . . !

باز هم فکر می کنید همه این حرفها به خاطر یک متر روسری است؟

*******************************

در اتاق رئیس «مؤسسه اسلامی نیویورک » را گشود و داخل شد . آنگاه بی مقدمه گفت آقا من می خواهم مسلمان شوم!

مرد سرش را از روی کاغذ برداشت، چشمش به دختر جوانی افتاد که چیزی از وجاهت و جمال کم نداشت .

گفت باید بروی تحقیق کنی . دین چیزی نیست که امروز آن را بپذیری و فردا رهایش کنی .

قبول کرد و رفت، مدتی بعد آمد . مرد راضی نشد . . . باز هم باید تحقیق و مطالعه کنی . آنقدر رفت و آمد که دیگر صبرش لبریز شد . فریادی کشید و گفت «به خدا اگر مسلمانم نکنید، می روم وسط سالن، داد می زنم و می گویم من مسلمانم

. . . مرد فهمید این دختر جوان در عزم خود جدی است .

چیزی به میلاد پیامبر اکرم (ص) نمانده بود . آماده اش کردند که در این روز مهم طی مراسمی به دین مبین اسلام مشرف شود .

جشنی بپا کردند و در ضمن مراسم اعلام شد که امروز یک میهمان تازه داریم: یک مسلمان جدید! . . . و او از جا برخاست .

کسی از بین مردم صدا زد لابد این دختر خانم هم عاشق یک پسر مسلمان شده و خیال کرده دین اسلام جاده صاف کن عشق اوست! چه اسلامی؟ همه حرف است!

(نخود این آش شد . نمی دانم چه سری است که بعضی ها دوست دارند نخود هر آشی بشوند) .

- نه، نه . . . اشتباه نکنید . این خانم نه عاشق شده و نه با چشم بسته به این راه آمده، او مدتهاست تحقیق کرده و با بصیرت دین ما را پذیرفته است . چیزهایی از اسلام می داند که شاید هیچکدام از شما ندانید! کدام یک از شما مفهوم «بداء» را می دانید؟ همه نگاه کردند به هم، مسلمانان نیویورک و مساله اعتقادی بداء؟

اما او از این مفهوم و دهها مورد نظیر آن کاملا مطلع است .

بگذریم . او در آن مجلس مسلمان شد و برای اولین بار حجاب را پذیرفت .

خانواده مسیحی دختر که با یک پدیده جدید مواجه شده بودند، شروع به آزار و اذیت او کردند و روز به روز بر سخت گیری و فشار خویش افزودند .

دختر مانده بود چه کند! باز راه مؤسسه اسلامی نیویورک را درپیش گرفت و مسؤولان این مرکز را در جریان کار خود قرار داد . آنان نیز با برخی از علمای ایران تماس گرفتند و مطلب را با آنان در میان گذاشتند . در نهایت، کار به اینجا رسید که اگر خطر جانی او را تهدید می کند، اجازه دارد روسری خود را بردارد .

گوش کنید!

شاه بیت این غزل اینجاست;

دختر پرسید اگر من روسری خود را برندارم و در راه حفظ حجابم کشته شوم، آیا شهید محسوب می شوم؟

پاسخ شنید، آری .

و او با صلابت و استواری گفت: «والله قسم روسری خود را برنمی دارم، هر چند در راه حفظ حجابم، جانم را از دست بدهم

*********                   **********              *********

آنچه خواندید، سه پلان از یک ماجراست .

پلان اول، حکایت ماهیانی که در آب زندگی می کنند، همه عمر در آب غوطه ورند، اما مرتب از هم می پرسند: آب کو؟

پلان دوم، حکایت ماهی دور افتاده از آبی که آنقدر تن به شن های ساحل می زند تا بالاخره راهی به دریا باز کند .

. . . و پلان سوم، حکایت ماهی گداخته ای که هرم گرمای خشکی نفسش را بریده، حسرت آب بردلش مانده، اما راه دریا را از دل خویش می جوید!

بازگردیم به خیابان آفریقا، آن پاساژ با حال سانتی مانتال، بی اعتنایی دختران جوان به آن تابلو و قهقهه های مستانه!

شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام

تا نگردد زتو، این دیر خراب، آلوده

 

فصلنامه پرسمان، شماره 1، سروقامت، حسین؛

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 01:28:15 ب.ظ ]