منبع : صدای شیعه


 

 

موضوعات: عصمتیه لینک ثابت

   

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




 موضوعات 

نحوه نمایش نتایج:



 
  کل یوم عاشورا کل ارض کربلا ...

نام امام حسین علیه السلام  که به گوشت می خورد ، ناگاه ماه محرم در نظرت می آید آن وقت به یاد عزاداری ، هیئت ها ، دسته های عزا ، مجلس و مراسم های خانگی و محلی و درون شهرها ، نذرهای دلنشین ، به یاد شب های شهر ، خیابان ها و کوچه ها با پارچه های مشکی و سبز و قرمز با نام یاحسین - یا اباعبدالله - یا اباالفضل  و … می افتی .

به یاد نذری پزی ها … گویی تمام زمین و زمان پر از برکت است .هیچ خانه ای نیست که در این ماه از برکات ماه محرم و نذری هایش بی بهره باشد .

به حسین و کاروانش می اندیشی ، به کسی که برای او اینچنین تدارکی دیده شده می اندیشی و با خود می گویی به واقع اینان چه کسانی هستند و حقیقتشان چیست ، چه کاری انجام داده اند که با گذر هزار و سیصد و اندی سال از آن واقعه ، هنوز دنیا برای خونش به عزا نشسته اند و برای لشکر هفتاد و نفره اش در ماتم  و عزا هستند .

گویی هنوز خونش می جوشد و هنوز آن واقعه زنده است . وقتی به آن می اندیشی ، وقتی پای صحبت در مجالس عزا می نشینی و با گفته هایشان در ذهن خود به صحرای کربلا می روی انگار می خواهی دست دراز کنی و چیزی را تغییر دهی .

هرگاه صبح روز عاشورا می رسد گویی دلت می خواهد از چیزی که در شرف وقوع است جلوگیری کنی ، دست دراز کنی و به آن آدم ها بگویی که حقیقت چیست ، به آنهایی که امام را تنها گذاشته اند بگویی که برگردند و به آنهایی که در مقابل امام ایستاده اند بگویی که آیا می دانید که در مقابل چه کسی ایستاده اند … اما …

غافل از اینکه هزاروسیصد و اندی سال از آن زمان گذشته و دیگر کاری نمی شود کرد .

با خودت به حقیقت کارشان فکر می کنی ، اینکه اهدافشان چه بوده و چرا خود را در مقابل دشمنان بی رحم بنی امیه به کشتن دادند ؟

با خود می اندیشی که چرا ایشان کودک شش ماهه اش را با وجود آنکه از حقیقت درون دشمنان سنگدل مطلع بودند در مقابلشان قرار دادند .

بله … شاید می خواست برای همیشه تاریخ سندی باشد که اگر حتی بعد از هزاران هزار سال ، مردمی مدعی شدند که برای گروه کفار راه هدایتی در آن زمان بود ، آنگاه تاریخ شهادت دهد  که اینان اگر هدایت شدنی بودند و اگر با لشکر امام حسین علیه السلام مشکلی داشتند  ، گناه این کودک چه بود ؟! لااقل اورا سیراب می کردند…
و تاریخ گواهی های بسیار خواهد داد …

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا

زینب فاضل زاده - طلبه پایه اول

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-09-29] [ 11:00:33 ق.ظ ]  



  پوشیدن چکمه ممنوع است؟؟؟!!!!!! ...

سردار احمد روزبهانی رییس پلیس امنیت اخلاقی اخبار جدیدی از برخورد با هنجارشکنی‌ها می‌دهد. او همچنین در بجنورد درباره برخورد با چکمه پوش‌های بدحجاب گفت: «هیچ‌گاه استفاده از چکمه ممنوع نبوده و خیلی از خانم‌ها هستند که حجابشان هم خوب بوده و چکمه را هم استفاده می‌کنند.

ترکیب این چکمه با بعضی از لباس‌ها ممنوع است و پلیس پس از تذکر، با موضوع برخورد می‌کند.» وی می‌افزاید: اینکه چکمه با یک لباس نامتعارف مثلاً با یک استریج و یا مانتوی تنگ ست شود و طبیعتاً برای اینکه این پوشش جور شود از شال نازک نیز استفاده کند، این نوع پوشش ممنوع است و پلیس با آن برخورد خواهد داشت. روزبهانی در عین حال تاکید می‌کند: پوشیدن چکمه ممنوع نیست و هیچ کس هم استفاده از چکمه را ممنوع اعلام نکرده است. او همچنین گفت: گشت‌های امنیت اخلاقی همچنان فعال است، در تمام نقاط کشور این گشت‌ها فعالیت خود را انجام داده و آموزش‌هایی نیز به این گشت‌ها ارائه می‌شود. او در بخش دیگری با اشاره به اینکه اگر لباس عرضه شده در فروشگاه‌ها مغایر با شئونات باشد، هم پلیس و هم اصناف با آن برخورد می‌کند، افزود: تاکنون برای این منظور همایش‌هایی از سوی پلیس برگزار و فعالان این بخش دانسته که چه لباسی را تولید و چه البسه‌ای را تولید نکنند. رئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا همچنین به نمایش گذاشتن لباس‌های زیر زنانه در ویترین‌های واحدهای صنفی را تخلف دانست و گفت:‌ پلیس با لباس‌های زیر زنانه که در مانکن‌ها و واحدهای تجاری گذاشته و تبلیغ شود، برخورد می‌کند. روزبهانی با تاکید بر اینکه پلیس بر اساس وظایف ذاتی برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه تلاش دارد، افزود: پوشش و عفاف همه این‌ها برای زن و مرد است و فرقی هم بین هم نمی‌کند، برخی از پوشش‌های آقایان نیز بسیار قابل تذکر بوده و تاکنون افرادی را به خاطر نوع پوشش بازداشت کرده‌ایم.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 09:21:41 ق.ظ ]  



  سوء استفاده وهابیت از نام علمای شیعی/ چاپ کتاب وهابی با نام آیت ...

عضو هیئت علمی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی اظهار داشت: وهابیت کتاب هایی چاپ می کنند که اسم و فامیل شیعی دارند و با اسم عالمان شیعی همانند جعفر سبحانی چاپ می‌شوند؛ از این رو ما نه از جلد کتاب، نه اسم کتاب، نه از نویسنده و نه از مترجم کتاب نمی توانیم متوجه شویم که آن کتاب از سوی وهابیت می باشد. 

عضو هیأت علمی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی، در دوره آموزشی کتابداران نمونه کتابخانه های شبستان سراسر کشور که به همت اداره کل تبلیغات اسلامی کشور لحظاتی قبل در هتل پردیسان مشهد برگزار شد، در خصوص دغدغه ها و محور های بحث فقیهان درباره کتب ضاله گفت: موضوع دغدغه ها و محور های بحث فقیهان درباره کتاب های ضلال در چندین بحث قابل بررسی و تحلیل است، که پیرامون آن بسیاری از سؤالات مطرح می شود که یکی از آن ها این می باشد که نگهداری یک نسخه از کتب ضاله در کتابخانه ها حلال است یا حرام؟

وی افزود: عمده مصادیق کلی پیام های کتب ضلال شامل کذب و افتراء، ایجاد یأس و ناامیدی از رحمت خداوند، افشای اسرار، تحریک و تشویق بی بندی و باری و شهوانی، کفر و انکار ضروریات دین، دشنام و سب و توهین نسبت به اولیای خدا و ترویج مکاسب حرام است.

وی با بیان برخی از ادله طرفداران حرمت حفظ کتب ضلال یا وجوب هدم آن ها از آیات قرآن کریم، ابراز داشت: آیات « وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِین» و « فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنْ الاَْوْثَانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» و برخی از روایات برای ما تبیین کرده اند که حفظ و نگهداری کتب ضلال حرمت دارد.

حجت الاسلام مرادی با اشاره به این که در یکی از روایات از ائمه معصومین(ع) نقل شده است «کسی که باب ضلال آموزش می دهد چه با کتاب و چه با چیزهای دیگر گناهکار بوده و کار حرامی را انجام داده است»، بیان کرد: در روایتی از رسول خدا(ص) نقل شده است «روزی ملاحظه کردند که عمربن خطاب بخشی از تورات را در دست گرفته است و پیامبر نسبت به او چنان غضبناک شدند که چهره شان سرخ شد، به او گفتند آیا در پیامبری من شک داری سپس گفتند اگر موسی زنده بود از من حمایت می کرد» البته بارها قطعاتی از کتاب تورات در دست عمربن خطاب دیده شده بود.

وی در ادامه به برخی از فتواهای فقیهان اشاره کرد و بیان داشت: شیخ نجفی صاحب کتاب جواهر الکلام می گوید «حفظ کتب حرام، مطلقا حرام است» و امام خمینی و شیخ انصاری می گویند «حفظ این کتب مشروط حرام است».

عضو هیئت علمی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی در بخش دیگری از سخنانش به تشریح کلید واژه ها و نوع ادبیات کتاب های مضر پرداخت و عنوان داشت: این بحث نیازمند آن است که همه کتاب های ادیان و مذاهب مختلف را بشناسیم، البته باید توجه داشت که امروز تمامی مذاهب و ادیان مخالف به رقابت با ما آمده اند. یکی از مهم ترین روش های تبلیغ مسیحیت، شبکه های ماهواره ای تمام وقت و نیمه وقت می باشد. هزینه های ساختن این فیلم ها فراتر از هزینه ها و درآمدهای مسحیان فارس زبان دنیا می باشد و این ناشی از بوجه کلانی است که از طریق حمایت های استکبار ناشی می شود. مواجهه غرب با جمهوری اسلامی ایران کاملا به تقویت ادیان جهت مقابله با نظام است.

وی با بیان این که امروز اهدای کتاب‌های ضلال شدت گرفته است و نوعا این اهدا از سوی اهل تسنن صورت می گیرد، تصریح کرد: اکثر کتاب های تبشیری رایگان هستند و اگر کتاب هایی را دیدیم که محوریت آرامش بخشی، تبلیغ محبت و ادعای ارتباط بی واسطه با خدا دارند یا مبلغ مسیحیت هستند و یا زمینه‌سازی برای مسیحیت می‌کنند.

وی خاطرنشان کرد: زمینه دیگری که کتاب‌های مسیحی به دنبال آن هستند، تلاش برای بومی سازی کتاب‌های مسیحیت هستند به عبارتی بیان می کنند که ایرانیان در مسیحیت چه نقشی دارند و یا معرفی افراد سرشناس و مطلوب مسیحی از همین قبیل است. مسیحی‌ها در آثار خود بیان می‌کنند که پیغمبر اسلام، پیغمبر نبوده است و احکام را از یهودیت و اخلاق را از مسیحیت گرفته است.

حجت الاسلام مرادی سپس به مردم هشدار داد: مردم مسلمان شیعی کشور ما هر کتاب، لوح فشرده و فیلمی را که از اهداف سازندگان آن خبر ندارند را خریداری نکنند و یا اگر کسی به آن ها هدیه داد قبول نکنند، زیرا امروز تمامی ادیان و مذاهب با حمایت غرب به جنگ با تشیع آمده اند.

وی متذکر شد: کتاب هایی نظیر «حقیقت رمز داوینجی»، «پرسش های جوانان(پاسخ های مفید)»، «محمد، اسلام و تروریسم»، «زندگی تازه»، «خدمت تعلیم» از جمله کتاب های تبشیری است که به صورت رایگان به کتابخانه‌های تهران و مشهد اهدا شده است و برخی اوقات دیده شده و در خانه‌های ساکنین مشهد انداخته شده است.

وی همچنین در خصوص دین زرتشت بیان داشت: امروز زرتشتی‌ها به جهت این که در برابر خود در کشور مقابله ای نمی بینند، تبلیغات بسیاری را انجام می دهند و در تبلیغات خود به شدت از تمدن ایران باستان استفاده می کنند. کتاب های «دیدی نو از دیدیی کهن»، «بدانیم و سربلند باشیم»، «عرفان و مهر دینی ـ میترا و زرتشت‌ـ» از جمله کتب زرتشت است که از قرن نوزدهم به بعد چاپ و منتشر شده است.

عضو هیئت علمی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی با بیان این که کتاب های وهابیت به صورت غیر مجاز به شدت چاپ و اهدا می شود، افزود: کتاب های وهابیت در زمینه توحید شامل کتاب های «حقیقت توحید از دیدگاه ائمه»، «توحید یا یکتا پرستی»، «توحید برای نوجوانان»، «نقش توحید در زندگی انسان»، «یکتا پرستی در قران» و «خداشناسی برای خورد سالان» می‌شود.

وی ادامه داد: کتاب های وهابیت در خصوص توسل شامل کتاب های «توسل از دیدگاه قرآن و سنت»، «واسطه بین حق و خلق» و…، در زمینه زیارت شامل کتاب های «اعترافات یک قبر پرست»، «زیارت از دیدگاه ائمه علیهم السلام»، «سیزده شبهه اهل قبور» و…، در دیگر مباحث شامل کتاب های «آیه تطهیر و ارتباط آن با عصمت ائمه» و «خلافت و انتخاب که با مجوز چاپ می شد»، « مهدی موعود یا مهدی موهوم»، «عجیب ترین دروغ تاریخ» و «غایب همیشه غایب» است.

حجت الاسلام مرادی تشریح کرد: هر کتابی که ظاهر شیعی دارد نشانه آن نیست که احکام و عقاید شیعی را می آموزد، زیرا وهابیت کتاب هایی چاپ می کنند که اسم و فامیل شیعی دارند و با اسم عالمان شیعی همانند جعفر سبحانی چاپ می شوند؛ لذا ما نه از جلد کتاب، نه اسم کتاب، نه از نویسنده و نه از مترجم کتاب نمی توانیم متوجه شویم که آن کتاب از سوی وهابیت است.

وی در خصوص علائم اولیه تشخیص آتئیسم، الحاد و شیطان گرایی(شیطان پرستی اشتباه است) گفت: این کتاب ها به گونه ای هستند که هنگامی خوانده می شوند انسان را دچار افسردگی، آشفتگی روانی، نا امیدی از زندگی، پرخاشگری، می نماید. این کتاب ها ادبیات نوشتاری هتاکانه و تمایل به خودکشی در اشکال افراطی داشته و قوانین اجتماعی و شرعی را به سخره می گیرند و در زندگی نوعی سیاه نمایی و رنج آور دانستن زندگی ایجاد می کنند.

وی پیرامون علائم اولیه تشخیص تبلیغات عرفان های نوظهور، گفت: علائم آن ها عبارتند از تأکید بر توانایی های انسان، ترویج نوعی اباحی گری، عشق مداری به صورت مبهم یا زمینی و انسان محوری.

عضو هیأت علمی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی ادامه داد: علائم اولیه تشخیص تبلیغ زرتشت شامل نیاکان ستایی، قومیت و ایرانی پرستی، استفاده از ادبیات زرتشت، ادبیات انتقادی در باره مسلمانان فاتح ایران و ادعای طرفداری از زن ایرانی می‌شود.

وی در پایان بیان کرد: علائم اولیه تشخیص تبلیغات مسیحیت شامل تأکید بر محبت بودن خداوند به صورت افراطی، تأکید بر ارتباط شخصی با خداوند، تخطئه عقل در برخی موارد، اصالت احساس و جایگاه مهم ادراکات شخصی در دینداری و تمایل به استفاده از برهان های تجربی خواهد شد.

منبع : رسا
موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 09:08:54 ق.ظ ]  



  جولان طراحان فرنگی در بازار لباس/ لزوم ریشه یابی دلایل مدگرایی غربی ...

 گرایش به مدهای بیگانه گم شدن هویت را به دنبال دارد و سبب بیگانگی فرد با تمدن خویش می شود اما در این آشفته بازار یک پرسش مطرح است علت این امر مسخ فرهنگی است یا در کم کاری خیاطهای وطنی ریشه دارد.

اشاعه سریع کالا یا گرایش یک رفتار در میان افراد جامعه است و به دلیل رابطه مستقیمی ‌که با حس تنوع‌طلبی دارد، در میان نوجوانان و جوانان بیشتر دیده می‌شود و هر از گاهی مانند سیلی عظیم جامعه را  فرا می‌گیرد و پس از مدتی کوتاه تغییر می‌کند.

در حقیقت همه ما با کلمه مد و مدگرایی آشنا هستیم به طوری که درهنگام برخورد با طیف وسیعی از مردم جملات و برداشت های متفاوت و متنوعی را در رابطه با این نوع کلمه شنیده ایم، گروهی از افراد با شنیدن این کلمه ذهنشان به افکار منفی کشانده می شود و دسته ای نیز که عموما متعلق به طبقات مرفه جامعه و یا نوجوان و جوان هستند در برابر این واژه مفهوم زیبا بودن در ذهنشان مجسم می شود.



قربانیان مد

‎امروزه تنها با مدتی قدم زدن در کوچه و خیابان، با چهره ی برخی از مردان که به شکل شیطان پرست‌ها و فرقه های منحرف خود را آرایش کرده و یا زنان و دخترانی که از شدت رنگ و لعاب‌های عروسکی مانند یک ماسک از صورت خود استفاده می کنند مواجهه ایم.

گویا دیگر این نحوه آرایش و پوشش در میان تعدادی از دختران و پسران عادی شده و انگار در نظر دارند به رقابت‌ با نمونه های غربی برخیزند.و درحقیقت این ها قربانیان مد و مدگرایی شده اند و هر روز بیش تر در این مسیر غرق می شوند.

در واقعه وقتی با این تیپ از افراد روبرو شوی تازه متوجه می شوی که در خود غرب نیز جوانانشان به این راحتی هر نوع پوشش و آرایشی را برای خود انتخاب نمی کنند پسر جوانی که تیشرتی به تن می کند که روی آن جملاتی به انگلیسی نوشته شده است و زمانی که از خود او سوال کنی معنای آن چه بر روی لباست نوشته شده است چیست؟ تنها با این جملات که مفهوم این نوشته مهم نیست و به دلیل زیبایی خریداریش کرده ام یا اینکه مد شده است مواجهه می شوید.و هیچ پاسخ قانع کننده ای دریافت نخواهید کرد.

اپیدمی به نام مد

فقط کافی است یک روز به پوشش بعضی از افراد دقت کنید آن وقت با انواع و اقسام چهره ها و لباس های متفاوت برخورد خواهید کرد ازشلوارهای تنگی که تا دیروز آنقدر گشاد بود که به زور کمربند بسته می‌شد، تا بلوزهای تنگ با مارک‌ها و شکل‌های عجیب و مانتوهایی که هیچ شباهتی به مانتو ندارند، شال‌های رنگی که فقط قسمت وسط سر را می‌پوشاند و آرایش‌های غلیظ همه و همه نشان از یک اپیدمی گسترده دارد.



دراتوبوس، تاکسی، مترو ویا هر مکان دیگر که قدم بگذاریم تعداد متنوعی از نوع پوشش و آرایش را خواهیم دید اما به راستی چه چیزی سبب می شود در اتوبوس خانمی مسن به هنگام برخورد با دختری که لباسی مطابق مد روز پوشیده با چشمانی خیره و از سر تاسف نگاه بیندازد و در مقابل دختر جوان دیگری به او از سر تحسین وزیبایی بنگرد. این نگاه متفاوت نسبت به مد و به اصطلاح مدل جدید از کجا شکل می گیرد؟ و تاریخچه ی ورود مد به ایران در چه سالی و توسط چه کسی رواج یافت؟

تاریخچه مد

نحوه ورود مد به ایران به سال 1321 برمی‌گردد؛ زمانی که فردی به نام زینت جهانشاه همراه همسرش از سوئیس به ایران برگشت، درست یک سال بعد بود که این خانم خیاط‌خانه ای را در خیابان امیریه راه اندازی کرد و با همراهی پنج کارگر، هر آنچه در سفرها و اقامتش در فرنگ آموخته بود، به خانم‌های اشرافی عرضه کرد.

جهانشاه برای این که مشتریان علاوه بر آشنایی با طرز کار او، برای نخستین بار مجموعه لباس و مد را بشناسند، خیاط ‌خانه خود را با یک نمایش مد لباس افتتاح کرد.

او در خیاط‌خانه خود در تهران، طرح‌های خود را که مجموعه‌ای از ایده‌هایش بود در معرض فروش خریداران گذارد.

همچنین از آنجا که فضای خیاط خانه کاملا زنانه بود، مانکن‌های زن از میان دوستان و آشنایان برای نمایش لباس‌ها برگزیده شدند و به نوعی تبدیل به نخسین برند غیررسمی ‌ایران در تولید پوشش منحصر به ‌فرد شد.

به هر حال، امروزه تب رنگ‌ها و طرح‌های گوناگون در هر فصل و سال،‌ سبب می‌شود طراحان لباس، همه ابتکار خود را برای پیروزی در میدان رقابت و جذب مخاطبان بیشتر به کار ببندند و. بهتر است بگوییم امروزه مد و مدگرایی نه تنها در نوع پوشش بلکه در سایر زمینه های زندگی نیز اتفاق می افتد به طوری که هر روز در جامعه شاهد حضور افرادی هستیم که با هزار قرض و بدهی ماشین های مدل بالا و یا خانه های  ویلایی در بالاترین نقطه شهر را تهیه می کنند تا در نظر دیگران، انسان های مد بالا و پیشرفته دیده شوند. اما در این میان بعضی از صاحب نظران و جامعه شناسان معتقد بودند که مد یک نوع هجوم فرهنگی است و باید با آن از دریچه ی شبیخون فرهنگی مقابله شود.

نگرش به مد تنها از دریچه هجوم فرهنگی

واقعیت این است که در تمام این سال ها به مد تنها از دریچه هجوم فرهنگی نگاه شد اما چه بسا که بعضی از رفتارها و پوشش های امروزی بر پیکره برخی از جوانان از درون خود جامعه ریشه دوانده و رشد کرده است.

 در دنیای امروز که جوامع به صورت یک “دهکده جهانی” در کنار همدیگر قرار گرفته اند، نمی توان جوان معصوم و پاک و بی آلایش جامعه را از خطر هجوم فرهنگی مصون نگاه داشت ونمی توان با کشیدن یک دیوار مرتفع، مانع از ورود امواج الکترونیکی و برقراری ارتباط با فرهنگ های دیگر شد مسلما اگر این ایده عملی بود، کشورهای دیگر بسیار پیش تراز ما از انواع نابهنجاری های اجتماعی غرب در امان می ماندند.

با توجه به گزارش میدانی که در خصوص مد توسط خبرنگار مهر گرفته شد، مطلع شدیم برخی از جوانان به دلیل عدم آگاهی لازم و تنها برای زیبایی بیش تر و برخی با آگاهی و به منظور متمایز شدن از دیگران نسبت به مد گرایش دارند و تعدادی نیز دربرابر این پدیده دیدگاه عکس العمل خوبی از خویش نشان نمی دهند.

یک شهروند جوان با بیان اینکه در انتخاب لباس هیچ گاه سراغ آنچه که مد شده نمی رود می گوید: به اعتقاد من هر فرد باید مطابق ارزش های خانوادگی، سنتی و شخصیتی و فرهنگ جامعه ای که در آن زیست می کند لباس بپوشد.

علیرضا عباسی در پاسخ به این سوال که آیا در میان هم سن و سالانش به دلیل نوع لباسی که تن می کند مورد پذیرش قرار گرفته یا خیر؟ می گوید: پوشش دوستان و اطرافیانش و حتی نوع تفکرشان مانند خود او است و او در این زمینه تا کنون مشکلی پیدا نکرده و اگر روزی در این زمینه با دوستانش دچار اختلاف نظر شود از تفکر خود در مورد نوع پوشش کناره نخواهد گرفت.

شهروند جوان دیگری نسبت به پدیده مد نظر مثبتی داشت و بیان کرد: مد در واقع سبب جذابیت و زیبایی می شود و فرد را در نظر دیگران خوش تیپ و متشخص نشان می دهد.

امیر شاداب افزود: کسانی که می خواهند در اجتماع مورد پذیرش قرار بگیرند باید به سمت امروزی یا همان مد حرکت کنند و غالب افرادی که مطابق مد روز راه می روند رفتار و افکار به روز و منطقی دارند.


 


 شهروند نوجوانی نیز تنوع طلبی در دوران جوانی را از دلایل تمایل افراد به سمت مد عنوان می کند و می گوید: به نظر من انسان همیشه تنوع طلب بوده و در سنین مختلف این تنوع به نوعی در فرد بروز می کند و تفاوت داشتن با سایر افراد نیزنوعی تنوع طلبی تلقی می شود.

هوشنگ فخار افزود: در دوران جوانی حس تفاوت باعث مد گرایی می شود و در عین حال نباید فراموش کرد که مد پیر و جوان نشناخته و قاعده ی خاصی ندارد و به هر حال زندگی در دنیا در سیطره مد قرار دارد.

در نهایت بر اساس این گزارش وبه نظر برخی دیگر از مصاحبه شوندگان وجوانان علاقمند به مد، مدگرایی تنها از عدم هزینه و سرمایه گذاری ما در بخش طراحی و تولید لباس ناشی شده است، به همین بهانه به سراغ  طراحان و تولید کنند گان پوشاک رفتیم تا دیدگاه آنان را در این رابطه جویا شویم.

طراحان لباس غربی نبض سلیقه جوان را در دست دارند

یک طراح لباس می گوید: در چندین سال اخیر طراحان لباس در کشورهای غربی در تنوع بخشیدن و جنبه ی زیبایی لباس آن چنان مهارت یافته اند که می توان اعتراف کرد آن ها نبض سلیقه ی مردم و به ویژه جوانان را در دست گرفته اند طوری که اگر امروز طراحان داخلی الگویی متناسب با فرهنگ و ارزش های وطنی را از خود ارائه دهند کسی به سراغ این طرح ها نخواهد رفت.

مریم صدری افزود: طراحان داخلی به تنهایی نمی توانند در راستای فروش الگوهای خویش فرهنگ سازی کنند بلکه این امر نیاز به همکاری تمامی بخش ها از جمله  نهادهای فرهنگی و تربیتی دارد.

یک تولید کننده پوشاک نیز با بیان اینکه بهترین راه برای مقابله با مد کورکورانه در میان اقشار مدگرا آگاهی و فرهنگ سازی است، گفت: باید مد وطنی را جایگزین مد غیر وطنی کرد و با تنوع رنگ و شادابی در نوع لباس هایی که تولید می شود الگویی مناسب را برای افرادی که به سمت این پدیده گرایش دارند ایجاد کرد، اما متاسفانه این الگو سال ها است که مورد بی مهری تولیدکنندگان ایرانی قرار گرفته است.

علی صبوری اشاره ای هم به آشنایی طراحان خارجی با مبانی روان شناختی مصرف کنندگان داشت و افزود: یکی از دلایل عمده ای که تولیدکنندگان و طراحان خارجی توانسته اند در سطح جهانی جایی برای خود باز کنند و مدآفرینی داشته باشند، آشنایی آنها با مبانی روان شناختی “تاثیرگذاری” و بکارگیری روش ها و اصول فنی مناسب در کار است، در حالی که تولیدکنندگان داخلی، معمولا به الگوبرداری و تقلید از آنها پرداخته و به نوعی مدهای غربی را در جامعه ترویج می کنند.

نقش خانواده در گرایش فرزندان به مدگرایی

زمانی که گرایش به مد و مدل های غربی در جامعه پر رنگ تر شد خانواده مقصر اصلی را مدرسه، دانشگاه و جامعه دانست و معتقد بود که متولیان فرهنگی باید مدل هایی که شایسته جامعه اسلامی است را ترویج دهند و نقش خود را در این میان بی تاثیر دانست.و با بیان این جمله که فرزندانشان از دوست و رفیق حرف شنوی دارند نه از والدین به صراحت وظیفه خود را در این قصور توجیه کردند.

اما آیا بهتر نبود والدین به جای اینکه عوامل مختلف اجتماعی و فرهنگی را در تمایل جوانان به مد مقصر بدانند کمی نیز خود با هدایت فرزندشان و جلوگیری از اثرات سوء ماهواره و آموزش خط قرمزها بیش تر در کنار جوان خود و نه در مقابل او قرار بگیرند؟

خانواده‌ها این روزها از زمین و زمان انتظار دارند تا با راهنمایی فرزند شان نگذارند او در پشت ویترین های پر زرق و برق و به اصطلاح مدل جدید گم شود، گم شدنی که به نظر می رسد تاوان بسیار سنگین تری از گم شدن در دوران کودکی به دنبال دارد.

آن ها دوست دارند کسانی که در زمینه ی فرهنگی فعالیت می کنند چشم و گوش فرزند آنها شوند در حالی که این امر شدنی نیست همه چیز ابتدا باید در ساختار خانواده اتفاق بیفتد و بعد در جامعه و توسط نهادهای فرهنگی پیگیری شود.

مد یک هنجار ناپایدار

استاد جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص مد در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: مد یک هنجار ناپایدار است که برای عده ای از افراد به دلیل تمایز یافتن  با دیگراقشار جامعه اتفاق می افتد.

غلام رضا صدیق اورعی ادامه داد: با ترویج فرهنگ مدرن و نفوذ آن در تمامی نهادهای جامعه دو گونه فرهنگ رو در روی یکدیگر قرار می گیرند، فرهنگ سنتی و فرهنگ متجدد که تقابل این دو فرهنگ باعث تضاد در میان اجتماع و در خانواده ها و اقشار مختلف آن می شود‎.‎

وی در خصوص علل و عوامل گسترش مد بیان داشت: پیشرفت فن آوری به همراه گسترش شبکه های ارتباطی و تمایل بشر برای داشتن زندگی هم جهت با این حرکت و توسعه در ترویج مد و تسهیل روند آن سهم به سزا داشته است.

وی با بیان اینکه مد نه خوب و نه بد است تصریح کرد: مد و به روز شدن اگر با معیار ها و اصول ارزشی جامعه هماهنگی داشته باشد بد نیست اما چنانچه ازچهار چوب ضوابط و شرایط کشورها و رسانه های خارجی الگو پذیرد مناسب و خوب نخواهد بود و چه بسا که تبعات جبران ناپذیری را نیز به دنبال خواهد داشت.

وی افزود: در کشورهای در حال توسعه، اغلب پیروی از شیوه و سبک زندگی در غرب ملاک شناسایی پدیده “مد” است و در کشورهای غربی تقلید از شخصیت های شناخته شده و محبوب و استفاده از تولیدات شرکت های بزرگ و معتبر، اساس “مد” را تشکیل می دهد‎.

گرایش به مدهای بیگانه نشان از عدم هویت یابی فرد است

یک روانشناس با بیان اینکه گرایش برخی از افراد به مد های بیگانه ناشی از عدم هویت یابی است بیان داشت: افرادی که نسبت به پدیده مدگرایی گرایش می یابند در هویت یابی دچار مشکل شده و نمی دانند چه شرایطی را برای زندگی انتخاب کنند و در عین حال به دلیل اینکه فرهنگ خود را نشناخته اند از فرهنگ و مدهای بیگانه تقلید می کنند.

 

ناهید زرگرانی افزود: عدم شناخت  و مطالعه پیشینه وآداب و رسوم مکانی که فرد در آن زیست می کند و عدم تسلط و آشنایی خانواده یا متولیان تربیت بر روی فرد سبب می شود او نسبت به فرهنگ خود هر چه بیشتر فاصله بگیرد و در مقابل خود را به مدل ها و فرهنگ و ادبیات بیگانه نزدیک کند.

این روانشناس در ادامه سخنانش تاکید کرد: زمانی که خانواده به عنوان یک متولی تربیت در پایبندی به اصول فرهنگی دو گانه رفتار کنند فرزند نیز دچار بیگانگی و دو گانگی شده و به مدل ها و فرهنگ های غربی و غیر بومی روی می آورد.

زرگرانی با اشاره به اینکه مد فی نفسه بد نیست اظهار داشت: یک جامعه در هر زمانی نسبت به دوره گذشته متفاوت است و دچار ترقی و پیشرفت می شود و به همین خاطر اگر مدگرایی مطابق با میزان و نوع پیشرفت جامعه باشد مطلوب است اما چنانچه با اصول و ارزش های اجتماع متناقض باشد مسلما این نوگرایی زیر بناها را نابود خواهد کرد.

وی در خصوص سرمایه گذاری رسانه های بیگانه در رابطه با مدگرایی عنوان کرد: رسانه های بیگانه مبالغ زیادی برای تعغیر سلیقه و گرایش به مدل های غربی صرف می کنند و در مقابل ما برای تبلیغ فرهنگ و آداب ورسوم خود و آشنایی هر چه بیشتر اقشار جامعه به ویژه جوانان سرمایه گذاری نمی کنیم.

………………………..

گزارش: مرضیه صاحبی

 
 
 [ 08:57:17 ق.ظ ]  



  گزارش عینی از وضعیت حجاب مهمانداران ...
در سال 84 شوراي عالي انقلاب فرهنگي قانون توسعه عفاف و حجاب را تصويب کرد ودر اين قانون 26 دستگاه به اجراي سياست هاي توسعه عفاف و حجاب ملزم شدند که تدوين آيين نامه ها و ابلاغ آن با تاخير فراوان صورت گرفت.
روزنامه خراسان نوشت: اين قانون عمري چند ساله دارد و انتقادهاي فراواني از سوي کارشناسان و مسئولان به اجرايي نشدن اين قانون وجود داشته که به همين دليل در سال گذشته وزير کشور به مجلس فراخوانده و قرار شد اين وزارت خانه گزارش دستگاه هاي مختلف را در حوزه ترويج عفاف و حجاب ارائه کند که برخي از دستگاه ها چون وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش در اين زمينه گزارش هايي را ارائه کردند. اما هنوز شاهد اجراي اين قانون از سوي تمام دستگاه هاي متولي نيستيم. بنا به گفته اي تنها نيروي انتظامي در اين زمينه اقدام کرده است. گزارش پيش رو نتيجه مشاهدات عيني 2 گزارشگر خراسان از وضعيت حجاب در چند بخش دولتي و خصوصي است.
 
فرودگاه مهرآباد - ترمينال 2
 
سال هاست ترمينال فرودگاهي پايتخت به پرواز هواپيماهاي دو شرکت هواپيمايي هما و ايران ايرتور اختصاص يافته و مسافران پروازهاي داخلي اين دو شرکت هواپيمايي سال هاست براي انجام سفرهاي داخلي خود از اين ترمينال استفاده مي کنند.
 
درست در چند قدمي ترمينال 2، ترمينال کروي پروازي است و خلبانان و مهمانداران اين دو شرکت هواپيمايي براي سوار شدن به هواپيما از اين ترمينال استفاده مي کنند. نيم ساعتي رو به روي ترمينال کرو به انتظار مي نشينم و به نوبت رفت و آمد کروي پروازي را به نظاره مي نشينم.
 
با نشستن هر پرواز به زمين چندين خودرو به استقبال خلبانان و مهمانداران پرواز مي آيند و پس از سوار کردن مسافرانشان به سرعت از محوطه فرودگاه خارج مي شوند. در هر پرواز چندين خانم مهماندار کرو را همراهي مي کنند که البته از لحاظ پوشش ظاهري و رعايت شئونات اسلامي معقول به نظر مي رسند. مانتو، شلوار، مقنعه و البته کلاهي بر سر که جزئي از لباس فرمشان است و به محض سوار شدن به ماشين از سر بر مي دارند و مقنعه مي شود حجابشان.
 
فرقي ندارد مهمانداران شرکت هواپيمايي ايران اير و ايران ايرتور همگي لباس هاي يکساني به تن دارند و بر اساس لباس فرمي که شرکت هواپيمايي برايشان در نظر گرفته در محل کارشان ظاهر مي شوند.
 
هواپيمايي کيش اير - پرواز مشهد - کيش يک روز پنج شنبه ساعت 16
 
مسافران آهسته از پله هاي هواپيما بالا مي روند و با استقبال مهمانداران در لحظه ورود به هواپيما رو به رو مي شوند. 2 مهماندار زن و يک مهماندار مرد کار راهنمايي مسافران را بر عهده دارند تا بر اساس شماره کارت پرواز در جاي خود بنشينند.
 
مهماندار زن، لباس فرم سرمه اي با نوارهاي زرد و مقنعه اي سرمه اي به تن دارد. آن چه در اين پرواز نسبت به ساير پروازهايي که تاکنون داشته ام، خودنمايي مي کند تفاوت پوشش و حجاب مهمانداران زن نسبت به قبل است.
 
از کلاه مهمانداران زن خبري نيست و مقنعه آن ها روي پيشاني تا خورده به طوري که موهاي آن ها را پوشانده است. اما لباس فرم آن ها همچنان تنگ و چسبان است و هيچ تغييري نسبت به گذشته ندارد. آرايش تند و زننده مهمانداران زن مثل گذشته است و رنگ رژلب و سايه هايي که استفاده کرده اند به خوبي جلب توجه مي کند. مهمانداران با خوشرويي مسافران را براي نشستن بر صندلي خود و بستن کمربند راهنمايي مي کنند و گاهي هم با هم شوخي مي کنند و خنده تحويل هم مي دهند و اين حرکات در کنار نحوه آرايش صورتشان توجه اکثر مسافران را به خود جلب کرده است.
 
خلبان اطلاعات پرواز مختصري را در اختيار مسافران قرار مي دهد و سرمهماندار نيز پس از خواندن دعاي سفر از مسافران مي خواهد که حجاب اسلامي را در طول پرواز رعايت کنند.
 
اين در حالي است که بسياري از مسافران حجاب و پوشش نامناسبي دارند و گاه شال آن ها که جنبه دکوري دارد، روي شانه آن ها مي افتد و آن ها بي تفاوت به اين مسئله مشغول گفت وگو با همسفرشان هستند و به نظر مي رسد اين تذکر با توجه به وضعيت آرايش مهمانداران زن تنها در حد شعار و براي خالي نماندن عريضه باشد. مهمانداران زن و مرد براي پذيرايي از مسافران از راهروي کم عرض هواپيما از کنار يکديگر عبور مي کنند و به نظر مي رسد هيچ مشکلي ندارند و حتي پس از پايان پذيرايي دو مهماندار زن و مرد در انتهاي هواپيما بر روي يک کاناپه کنار يکديگر مي نشينند و حرف ها و شوخي هاي آن ها با يکديگر به گونه اي است که به نظر مي رسد که بايد محرم يکديگر باشند!
 
پرواز کيش اير - کيش - مشهد يک روز دوشنبه ساعت 13
 
پرواز برگشت از کيش هم وضعيت مشابهي دارد و آرايش هاي تند و استفاده از رژلب صورتي حتي اين شبهه را برايم ايجاد مي کند که شايد نوع آرايش آن ها دستورالعملي است که براي مهمانداران زن ابلاغ شده است!!
 
هواپيمايي آسمان پرواز گرگان - مشهد يک روز جمعه ساعت 17.20
 
مهمانداري که مسافران را در ورودي هواپيما استقبال مي کند کلاه بر سر ندارد. يک مهماندار زن و 2 مهماندار مرد مسافران را براي نشستن راهنمايي مي کنند. مهماندار زن کارت پروازم را مي گيرد تا صندلي ام را به من نشان دهد. فرصت خوبي براي ارزيابي وضعيت ظاهري و حجاب است. رنگ و مدل لباس فرمش مانند ساير مهمانداران است اما تنگ و چسبان نيست. مقنعه سرمه اي رنگش را روي پيشاني تا زده است علاوه بر آن از هدبند براي پوشش بهتر و بيشتر موها استفاده کرده است. برخلاف مهمانداران زن پرواز کيش هيچ آرايشي در صورت او ديده نمي شد.
 
وضعيت پوشش و حجابش در کمال سادگي و پوشيدگي است. با وقار و متانت خاصي مسافران را ميزباني مي کند و رفتارش با همکارانش نيز به همين گونه است. در طول پرواز با خوش رويي از مسافران پذيرايي مي کند. به طور حتم بدون آرايش و بيرون گذاشتن مو و حرکات زننده هم مي توان مهماندار خوبي بود و پرواز را به خوبي مديريت کرد. آن چه در اين 3 پرواز که بر اساس مشاهدات عيني خبرنگار ما صورت گرفته مشخص مي شود، اين است که وضعيت حجاب و پوشش مهمانداران زن پروازهاي داخلي گرچه نسبت به گذشته تغييرات محسوسي داشته است و حداقل آن اين است که از بيرون گذاشتن مو خبري نيست اما هنوز هم آرايش هاي تند و زننده و رفتارهاي خارج از عرف اسلامي برخي مهمانداران زن و مرد براي بسياري از مسافران قابل پذيرش نيست که نياز به توجه بيشتر مسئولان در اجراي طرح عفاف و حجاب دارد.
 
داخل ترمينال 2 فرودگاه مهرآباد دفتر فروش بليت شرکت هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران
 
چند خانم و البته چند نفر کارمند مرد کار فروش الکترونيکي بليت هواپيما را در اين دفتر انجام مي دهند. با مقايسه خانم هاي بخش فروش بليت و مهمانداران پرواز به راحتي مي توان به تفاوت حجاب بين اين دو قشر پي برد. البته تمام کارمندان بخش فروش بليت نيز به يک شکل نيستند و در بينشان هم باحجاب پيدا مي شود و هم افرادي که چندان تقيدي به حفظ کامل حجاب اسلامي ندارند.
 
اطلاعات پرواز ترمينال ها يکي از پرمشتري ترين واحدهاي فرودگاهي است که کارکنان شرکت فرودگاه هاي کشور وظيفه اداره آن را بر عهده دارند. دو خانم چادري درون اتاقک شيشه اي نشسته اند و به سوالات مراجعان پاسخ مي دهند. شايد داشتن چادر و به سر کردن مهمانداران پرواز با اين توجيه که از نظر قوانين ايکائو قابل قبول نيست پذيرفتني باشد اما تفاوت حجاب کارکنان شرکت هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران با وضعيت حجاب کارکنان خانم شرکت فرودگاه هاي کشور در شرايطي که هر دو گروه در يک محيط مشغول به کارند پذيرفتني نيست.
 
از وضعيت حجاب کارکنان مشغول به کار در شرکت هاي هواپيمايي و شرکت فرودگاه هاي کشور که بگذريم آن چه قابل تامل است وضعيت ظاهري فروشندگان غرفه هاي موجود در سالن است که گويي مسئولان شرکت فرودگاه هاي کشور چندان اهميتي برايش قائل نيستند.
 
فرودگاه مهرآباد تهران از زماني که به طور کامل به پروازهاي داخلي اختصاص يافت ترمينال هاي 3 و 4 را به پرواز شرکت هاي هواپيمايي غير از هما و ايران ايرتور اختصاص داده است. يک ساعت حضور در اين دو ترمينال فرودگاه پايتخت نشان از حضور پررنگ شرکت هاي خصوصي و البته کارکناني دارد که وضعيت ظاهري بعضي از آن ها با اصول و معيارهاي اسلامي ما هيچ هماهنگي ندارد. سالن شلوغ است و مسافران يا مشغول انجام تشريفات پروازي اند يا به انتظار نشسته اند تا زمان پروازشان برسد. سالن ترمينال 4 به دليل انجام پروازهاي بيشتر و شرکت هاي هواپيمايي بيشتر هم بزرگ تر است و هم از تراکم جمعيتي بيشتري برخوردار است. تک به تک سري به کانترهاي پذيرش مسافر مي زنم، هواپيمايي کيش اير در حال مسافرگيري است و دو مرد جوان کار پذيرش بار و دادن کارت پرواز را انجام مي دهند. آن سوي سالن هم کارکنان شرکت خدمات فرودگاهي سامان مشغول انجام امور پروازي مسافران شرکت هواپيمايي آسمان هستند.
 
در طول اين مدت دو خانم از کارکنان شرکت خدمات فرودگاهي سامان مشغول انجام کارهاي پروازي مسافران هستند. دو کارمند با دو وضعيت ظاهري متفاوت. البته نه از نظر نوع و مدل لباس بلکه از نظر ظاهر فردي. هر دو لباس فرم شرکت را بر تن دارند اما يکي لباسش گشادتر است وضعيت حجاب کاملي دارد و ديگري نه تنها نيمي از موهايش از مقنعه بيرون زده بلکه لباس فرم را هم تنگ تر کرده، کمي از طول شلوار کم کرده و با کفش هاي پاشنه بلند در محيط کار ظاهر شده است. هر دو لباس فرم پوشيده اند اما با تفاوت هاي بسيار. از اين دست خانم ها در اين سالن بسيار مي توان ديد. در اين ترمينال هم وضعيت ظاهري فروشندگان غرفه ها مطابق با آموزه هاي ديني نيست و گويا مسئولان سازمان فرودگاه هاي کشور نيز هنگام عقد قرارداد با اين شرکت ها بر وضعيت ظاهري کارکنانشان تاکيدي نداشته اند و حال نيز نظارتي نمي کنند.
 
نمايندگي فروش محصولات خودرو … در مشهد
 
نمايندگي فروش محصولات خودروهاي… ساعت 16 . اين نمايندگي در يکي از خيابا ن هاي اصلي شهر واقع است و نماينده فروش خودروهاي … است که قيمت هاي بالايي دارد. اين نمايندگي توسط 3 خانم و يک آقا در قسمت مديريت، اداره مي شود. رسم اين است که به محض ورود مشتري يکي از خانم ها به عنوان مسئول فروش به سراغ او مي رود و توضيحات و مشخصات کامل خودروي موردنظر را به مشتري مي دهد.
 
خانم هايي که در اين نمايندگي شاغل هستند، از نظر حجاب و پوشش، وضعيت مناسبي ندارند. مانتوي کوتاه و چسبان، شلوار تنگ، کفش هايي با پاشنه به اصطلاح ميخي با شالي که کاربرد آن به جاي پوشاندن مو، تزئيني است و تنها قسمتي از موها را پوشانده است. آرايش صورت آن ها زننده است و از هر رنگي که بخواهي مي تواني در صورت آن ها پيدا کني. خانم هايي که در قسمت فروش خودرو اين نمايندگي و البته ساير نمايندگي هاي خودرو فعاليت مي کنند، دختران کم سن و سال هستند که روابط عمومي قوي دارند.
 
يکي از خانم هاي فروشنده به سراغم مي آيد و مسئول معرفي مشخصات و ارائه اطلاعات جامعي از خودروي موردنظر براي من مي شود. در خودرو را باز مي کند. اولين چيزي که توجهم را جلب مي کند ناخن هاي بلند، لاک زده و منقش به اشکال مختلف اوست. او در مورد خودرو، امکاناتي که دارد و … توضيح مي دهد. وقتي که از من مي پرسد که مايل هستيد پشت خودرو بنشينيد متوجه مي شوم که توضيحات او مربوط به خودرو به پايان رسيده است.
 
در طرف ديگر اين نمايندگي خانمي ديگر مشغول ارائه توضيحات به مشتري آقايي است و در نهايت مشتري براي عقد قرارداد و … به دفتر مديريت راهنمايي مي شود. چشم فروشنده جوان به همکارش مي افتد و لبخندي از رضايت را به او تحويل مي دهد، به نظر مي رسد که بازاريابي او براي فروش خودرو کارگر افتاده است!
 
يکي از شعب بانک در مشهد ساعت 12 ظهر
 
در بانک همهمه اي برپاست و هر لحظه نيز به جمعيت داخل بانک افزوده مي شود. هر تازه واردي با دريافت شماره منتظر مي ماند که شماره اش اعلام شود و به باجه موردنظر مراجعه کند.
 
چند کارمند زن و مرد به عنوان متصدي امور بانکي در باجه هاي مختلف مشغول پاسخگويي به مشتري ها هستند. شماره ام اعلام مي شود و به باجه موردنظر مراجعه مي کنم. خانم جواني پشت باجه نشسته است، فرم دريافت وجه را پر مي کنم، اين کارمند خانم حجاب کاملي دارد. مانتو سرمه اي رنگ با مقنعه اي به همين رنگ به عنوان لباس فرم بانک به تن دارد. مقنعه اي با حجاب کامل دارد و هيچ گونه آرايشي را در صورت او نمي تواني ببيني. او وجه موردنظر را به من مي دهد و مي گويد: دوباره شمارش کنيد.
 
سازمان غذا و دارو در تهران
 
نوع پوشش خانم ها از اين نظر که چادر به سر کنند يا با مانتو و مقنعه سر کار حاضر شوند، بستگي به نظر شخصي کارمندان دارد. عده اي با مانتوهاي بلند و مقنعه سر کار حاضر شده اند و البته هستند کساني که خود چادر را به عنوان حجاب برتر برگزيده اند.
 
براي شرکت در نشست خبري به ساختمان اين سازمان در يکي از خيابان هاي فرعي حوالي دانشگاه تهران رفتيم، در گذر از راهروها و راه پله ها براي رسيدن به طبقه سوم خانم هاي زيادي در ترددند عده اي از کارکنان سازمان و عده اي نيز از مراجعان. آن چه ملموس است حفظ ارزش هاي اسلامي و حجاب توسط کارکنان است و بيشتر خانم ها با پوششي کامل شامل مانتو و مقنعه آن هم با فرمي ساده در محل کار حاضر شده اند. اما وضعيت پوششي و حجاب بعضي مراجعان خانم به اين سازمان دولتي مناسب نيست و بي هيچ مشکلي مراجعان بدحجاب در سازمان تردد مي کنند.
 
سازمان پزشکي قانوني تهران
 
خانم هاي متخصص اين جا در سخت ترين شغل ها مشغول کارند. از پزشکان متخصص پزشکي قانوني گرفته که در سالن تشريح خانم ها مشغول کارند تا متخصصان علوم آزمايشگاهي که مسئوليت اداره بخش مربوطه را عهده دارند. خانم ها و آقايان در اين سازمان بسته به نوع شغلشان يا روپوش سفيد به تن دارند يا لباس سبز رنگ پوشيده اند. وضعيت حجاب هم مانند ديگر سازمان ها و ادارات است البته با اين تفاوت که کسي اين جا امکان به سر کردن چادر و رفتن به سالن تشريح و آزمايشگاه هاي تخصصي را ندارد ولي تمامي کارکنان زن سازمان در تمامي مشاغل شئونات و ارزش هاي اسلامي را حفظ مي کنند و حجاب کاملي دارند.
 
سازمان ثبت احوال کشور تهران

 
از جمله اداراتي که ارباب رجوع زيادي در روز دارد و مردم براي انجام امور سجلي خود به آن مراجعه مي کنند، ادارات سازمان ثبت احوال است. بخش مرکزي سازمان ثبت احوال خيابان ابوسعيد تهران. اين جا هم مانند خيلي از ادارات و سازمان هاي دولتي خانم ها بخش عمده اي از کارکنان را تشکيل مي دهند. اجباري براي به سر کردن چادر نيست اما خانم هايي هم که با مانتو در محل کارشان حاضر شده اند حجاب کاملي دارند. البته هستند افرادي که به خواست خودشان چادر را به عنوان حجاب برتر برگزيده اند و در محل کار نيز با چادر و پوشش کامل اسلامي ظاهر شده اند.
موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-09-02] [ 11:28:30 ق.ظ ]  



  شهروند مطیع در دهکده جهانی در نگاه شهید اهل قلم * مرتضی آوینی * ...

شهید سید مرتضی آوینی در مقاله “انفجار اطلاعات” می‌نویسد:
دهکده جهانی واقعیت پیدا خواهد کرد، چه بخواهیم و چه نخواهیم.
این حقیقت تنها ما را که شهروندان مطیعی برای این دهکده بزرگ نیستیم مضطرب نمی‌دارد و بلکه غرب را هم چه بسا بیش‌تر از ما به اضطراب می‌اندازد.
ما شهروندان مطیعی برای دهکده جهانی نیستیم…”

امروز کار به جایی رسیده که شهروندان خودشان (مردم غرب) هم مطیع این دهکده جهانی نیستند…
مک لوهان کجاست که بیاید و ببیند در دهکده‌ی جهانی متصورش، چه اتفاقاتی افتاده.

سید مرتضی آوینی این شهروند مطیع را در دهکده جهانی این‌گونه تعریف می‌کند:
شهروندِ مطیع کسی است که وجود فردی‌اش مستحیل در جامعه‌ای است که پیرامون او وجود دارد.
اعتراضی ندارد، استدلال‌های رسمی را می‌پذیرد و در صدق گفتار سیاستمداران تردید روا نمی‌دارد. تا آنجا تسلیم قوانین محلی است که عدالت را نه قبله قانون، که تابع آن می‌بیند. به آنچه فرا می‌خوانندش روی می‌آورد و از آنچه باز می‌دارندش پرهیز می‌کند. دروازه های گوش و چشم و عقلش برای پیام‌های پروپاگاندا باز است و … خوب! دهکده جهانی هم برای آنکه سر پا بماند، به شهروندان مطیعی نیاز دارد که سرشان در آخور خودشان باشد.”

از آن روزهایی که سید این‌ها را گفته سال‌ها گذشته است.

ما که بیش‌از 30 سال است که شهروند مطیع دهکده‌ی جهانی نبوده‌ایم و هزینه‌هایش را هم پرداخت کرده‌ایم.
هزینه‌هایی که سرمایه‌ای شد برای امروز و فردایمان.

و ای کاش بودی سید مرتضی تا ببینی، آنها که می‌گویند ما 99٪ هستیم هم دیگر نمی‌خواهند شهروندان مطیعی برای دهکده‌ی جهانی باشند.
زیرا کدخدای این دهکده، نقاب را از چهره انداخته! وارقام
، به لطف ابزارهای همین دهکده جهانی! ساقط شدن این کدخدا را برای عوام هم قظعی کرده.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-08-11] [ 09:41:01 ق.ظ ]  



  چرا رنگ پرده خانه کعبه با وجود کراهت رنگ سیاه ، سیاه است . چرا سفید یا رنگ دیگری نیست ؟ ...
(( ابن اسحاق گوید :در عصر رسول خدا ( بر کعبه پارچه سفید رنگ بافت مصر مشهور به قباطی می آویختند وسپس از بردهای یمانی برای آن استفاده می کردند واولین کسی که آنرا با دیباج پوشانید ابن زبیر بود …. پس از پیامبر عمر ، عثمان وحجاج بر کعبه پارچه قباطی وپرده دیبا پوشانیدند .)) (1)
(( …. از سوی سلاطین مصر همه ساله دو پرده یکی برای کعبه به رنگ قرمز ودیگری برای مرقد پیامبر ( به رنگ سبز ارسال می شد .))(2)
؟(( از سال 1221 تا 1229 پوشش خانه از مصر نیامد وسعود خود خانه را پرده می پوشانید . نخست پرده از حریر سرخ بود و سپس به حریر سیاه تبدیل گردید … ))(3)
(( در موسم حج بخصوص در روزهای نزدیک به تعویض پرده اندک اندک آنرا بالا می بردند و بر می چینند وبه جای آن پرده سفیدی می پوشانند و پس از انجام مراسم حج پرده نو بر آن می پوشانند .))(4)
(( پس از اسلام هم اشخاص مختلفی ازقبیل معاویه ـ یزید ـ ابن زبیرـ حجاج وخلفای عباسی پرده هایی با رنگهای سبز وهنگامی قرمز وگاهی دوتا وچند تا پرده بر روی هم کعبه را پرده یا پیراهن می پوشانیدند.
ابن بطوطه در سفر نامه خود (رحله) می گوید :پیراهن خانه کعبه را در شهر شوشتر خوزستان، ایران از دیبای خالص می بافتند وبه کعبه می فرستادند زمانی هم در یمن از برد کسوت خانه را تدارک می نمودند ودر امپراطوری عثمانی سالهای متمادی پرده کعبه را در مصر از حریر ودیباج می بافتند …
اکنون چند سال است که در خود شهر مکه پیراهن خانه کعبه را با پارچه مخصوص مشکی که در حاشیه های بالائی آن آیات قرآن مجید که مربوط به حج وخانه کعبه است ودر حاشیه ‌پائین آن به شکل مربع مستطیل است نام پادشاه دولت سعودی را با ابریشم طلائی قلاب دوزی کرده اند .))(5)
(( از زمان مأمون سه پرده می آویختند دیبای سرخ - قباطی(پارچه سفید رنگ) - دیبای سفید واین سه در سه موقع معین از سال تعویض می شدند اما دیبای سرخ وسفید قبل از موعد تعویض بر اثر دست زدن زائران خانه خدا کثیف می شدند لذا حکومت مجبور بود دوباره از همان پارچه بفرستند تا پرده کعبه را تعویض نمایند .))(6)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ اصغر قائدان ، تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره ، ص 95
2ـ اصغر قائدان ، تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره ، ص 96
3 ـ سید کباری ، سیمای مکه ، ص 161
4 ـ سید کباری ، سیمای مکه ، ص 162
5 مهدی ملتجی ، فرهنگ دانستنیهای پیش از سفر به خانة خدا ، ص 201
6 ـ برگرفته از صفحه 97 کتاب اخبار مکه و ما جاء فیها من الاثار ، محمد ابن عبد الله بن احمد ازرقی



موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-08-10] [ 02:08:10 ب.ظ ]  



  به بهانه تعویض پرده ی خانه خدا ...


 


پرده کعبه و متعلقات آن، از زمان حضرت ابراهیم(علیه السلام) تاکنون، آنچنان قداست داشته است که تمام جزئیات ساختمان آن و هر چیزی که به گونه ای به کعبه تعلق دارد، مورد توجه دقیق مردم بوده، مورخان و سفرنامه نویسان جزئیات مربوط به این خانه مقدس را ثبت کرده و به نسلهای بعد انتقال داده اند. گزارش خبرگزاری مهر، یکی از متعلقات کعبه، که همواره مورد عنایت خاص مردم و حکومتها بوده، پوشش یا همان «کسوة الکعبه» است. پرده کعبه، در طول تاریخ شاهد تحولات بسیاری بوده و گاه دستمایه ای برای بهره برداری های سیاسی و برخوردهای حاکمان و والیان نیز شده است.
نخستین پوشش خانه خدا
در مورد اینکه چه کسی اولین پوشش را برای خانه خدا قرار داد، اختلاف وجود دارد؛ اما بیشتر مورخان بر این باور هستند که نخستین کسی که کعبه را پوشاند، ابراهیم و اسماعیل( علیهماالسلام) بودند و در حدیثی امام صادق(علیه السلام) در مورد پرده کعبه فرموده است: « اسماعیل همسر عاقلی داشت. او پس از بنای کعبه، به اسماعیل پیشنهاد کرد که پرده ای روی دیوارهای کعبه کشیده شود، اسماعیل این پیشنهاد را قبول و بدنبال آن پشم بسیاری فراهم آورد و میان قوم خود تقسیم کرد تا آن را بریسند و آنها به سرعت چنین کردند. سرانجام پوششی فراهم شد که آن را قطعه قطعه بر کعبه آویختند و سه طرف این خانه مقدس پوشانیده شد و طرف چهارم را اسماعیل با برگ و الیاف گیاهی پوشانید، چون موسم حج رسید و زائران از نزدیک آن را دیدند، خوششان آمد و هدایایی در اختیار اسماعیل قرار دادند که با کمک آنها، طرف چهارم کعبه نیز پوشانیده شد.»
در روایت دیگری نیز از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود:«حضرت آدم کعبه را به وسیله مو پوشانید و حضرت ابراهیم با الیاف گیاهی و حضرت سلیمان با قباطی.»
البته روایت دوم که در آن پوشش کعبه به سه پیامبر نسبت داده شده که با سه جسم متفاوت کعبه را پوشاندند، منافاتی با روایت اول ندارد که بگوئیم: « نخستین کسی که کعبه را با پارچه پوشانید، اسماعیل و همسر او بودند.»
قبل از اسلام و در دوران جاهلیت نبیله بنت حباب مادر عباس بن عبدالمطلب نخستین زنی بود که نذر کرد و برای آن پوششی فراهم نمود. قبل از اسلام کعبه در روز عاشورا پوشانده شد.
قریش نیز بخصوص اواخر عصر جاهلیت همواره بر کعبه پرده می پوشاندند که رنگ آن یا سبز و یا زرد بود و جنس آن خز یا موی بافته شده، پوست و یا پارچه با نقشه راه راه از یمن و یا پارچه های عراقی بود. حتی گفته شده که پرده هایی از عهد جاهلیت تا زمان معاویه بر کعبه باقی مانده بود که مردم پیشنهاد کردند این پرده ها برداشته شود.
پرده خانه خدا در عصر اسلامی
در عصر اسلام، اولین کسی که به کعبه پرده کرد، پیامبر بزرگوار اسلام بود که در جریان فتح مکه این کار را انجام داد، جنس پوشش از پارچه یمانی بود و پیامبر آن را از بیت المال تهیه کرد.
در عهد ابوبکر، از جنس پرده کعبه اطلاعی در دست نیست و در هیچیک از منابع موجود سخنی از آن به میان نیامده ولی در عهد عمر پرده کعبه از جنس « قباطی» بود که نوعی پارچه مصری است. عمر به عامل خود در مصر نامه ای نوشت و از او خواست که پرده کعبه در آنجا بافته شود و از آن زمان به بعد پرده را مصر تأمین می کرد.
عثمان نیز همین کار را می کرد و پرده از « قباطی» تهیه می شد و گاهی هم از بردهای یمانی بود .
در زمان یزید بن معاویه کعبه را با دیباج خسروانی پوشاندند و همچنین در عصر ابن زبیر و عبد الملک بن مروان نیز کعبه با دیباج پوشانیده شد و هر کدام از این سه نفر را به عنوان اولین کسی که پرده دیباج بر کعبه کرد، نام برده اند، به گفته برخی مورخان در زمان یزید و ابن زبیر، پرده کعبه گاهی از خراسان می آمد و گاهی نیز از مصر و خراسان پرده ای ارسال و هر کدام زیباتر بود آن را می پوشاندند. در زمان عبدالملک پوشش کعبه را نخست در مسجد پیامبر می گستردند، سپس جمع کرده و به مکه می آوردند.
طبق گزارش تاریخ از عصر عباسیان، نخستین پوشش کعبه، به زمان مأمون مربوط می شود در زمان او کعبه را هر سال سه بار می پوشانیدند، یک بار در روز ترویه با دیباج سرخ، بار دوم در اول رجب با قباطی و مرتبه سوم در بیست و هفتم رمضان با دیباج سفید.
در عهد متوکل عباسی نیز به همان سنت رفتار می شد و گاهی هر دو ماه یکبار کعبه پوشانیده می شد.
در عهد عباسیان گاهی پرده کعبه در بغداد بافته می شد و همین امر باعث رونق پارچه بافی در عراق شده بود و نقش مهمی در مرغوبیت و شهرت منسوجات عراقی داشت. گاهی هم از قریه تنیس مصر تهیه می شد که از جمله آنها در سال 162 در عهد خلافت مهدی عباسی بود.
تا سال 661 که پوشش کعبه به انحصار حاکمان مصر در آمد، پوشش همواره از طرف خلفای عباسی تهیه می شد و پرده را گاهی از مصر و گاهی از یمن و گاهی از خراسان تهیه می کردند.
ابن عبدربه(متوفای سال 328 هجری قمری) ازپوشش کعبه در زمان خود چنین گزارش می دهد:
«همه بیت را می پوشانند مگر رکن حجرالاسود را که به اندازه یک و نیم برابر قامت انسان باز گذاشته می شود و چون موسم حج رسید کعبه را با «قباطی» که دیباج سفید خراسانی است، می پوشانند و مادام که حجاج در حال احرام هستند همان کسوه سفید بر کعبه باقی می ماند و چون از احرام بیرون آمدند، یعنی روز عید قربان، به آن پرده ای از دیباج سرخ خراسانی می پوشانند که در آن خانه هایی است و در آنها حمد و تسبیح و تکبیر و تعظیم خدا نوشته شده است و کعبه تا سال بعد به همین صورت می ماند که دوباره بگونه ای که گفته شد پوشانیده شود. چون پرده ها بر روی کعبه زیاد شود بطوری که سنگینی آنها بر کعبه خطر داشته باشد، قسمتهایی از آن برداشته می شود و آنها را خادمان بیت بر می دارند.»
در سال 532 به خاطر ضعف عباسی ها و اختلافاتی که بوجود آمده بود، پوشش کعبه از طرف خلیفه نرسید و در این سال مردی به نام «رامشت» که یک تاجر ایرانی بود، پوششی از پارچه های نفیس به قیمت هجده هزار دینار مصری تهیه کرد و بر کعبه پوشانید. الناصر الدین الله که در سال 575 هـجری قمری به خلافت رسید پوشش سبز رنگی از دیباج به کعبه پوشانید و از عهد مأمون تا این زمان پرده به رنگ سفید بود و سپس همو(ناصر) در سال 621 پرده ای به رنگ سیاه بر کعبه پوشانید و از این زمان به بعد رنگش همیشه سیاه بود.
در سال 644 در اثر طوفان شدیدی که در مکه به وجود آمد، پرده کعبه پاره شد و نایب حاکم یمن از شیخ حرم به نام منصور بن منعه بغدادی خواست که پرده را او تهیه کند. او گفت: پرده را فقط از مال خلیفه می توان تهیه کرد و مبلغ سیصد هزار دینار قرض کرد و پرده ای از پنبه تهیه و به آن رنگ سیاه زد و به کعبه پوشانید.
بر اساس گزارش پایگاه بنیاد اندیشه اسلامی، از زمان الناصر الدین الله از سال 621 به بعد، پرده کعبه همواره مشکی بوده است. ابن ابوصیف مفتی مکه، در عصر خود از یکی از شیوخ نقل می کند: علت این که پوشش کعبه رنگ سیاه دارد این است که او زائرانی را که در طول تاریخ طوافش می کردند، از دست داده و عزادار آنهاست. 
بعد از انقراض عباسیان، چندین سال پرده از یمن آمد و در سال 659 ملک مظفر از یمن فرستاد و اولین کس از ملوک مصر که پوشش کعبه را تقدیم کرد، ملک ظاهر بند قداری بود که در سال 661 فرستاد و در سال 743 ملک صالح اسماعیل بن محمد قلاوون پادشاه وقت در مصر قریه ای را در نواحی قاهره، در منطقه « قلیوبیه» برای پوشش کعبه و حجره نبوی وقف کرد.
از کسانی که درباره پرده کعبه در زمان خود اطلاعاتی به دست داده اند ابن بطوطه است که خود در سال 725 عازم مکه شد و ماه های حج را در آنجا بود. وی ضمن ارائه اطلاعات با ارزشی از منازل میان مدینه و مکه و مواقف مختلف و وضع معیشت مردم مکه و حاجیان در آن زمان، درباره پرده می گوید: «در روز بیست و هفتم ذیقعده پرده کعبه را به اندازه یک و نیم برابر قامت انسان از چهار طرف بالا می برند تا دست ها به آن نرسد و این عمل را احرام بستن کعبه می نامند.»
پوشش کعبه با پرده ای از ایران
به گزارش مهر، تا این زمان عادت این بود که پوشش کعبه از طرف پادشاهان مصر تهیه می شد و کسی حق نداشت پرده ای برای کعبه بفرستد تا اینکه در سال 848 شاهرخ میرزا فرزند امیر تیمور گورکان، پس از تلاش بسیار موفق شد که پرده را از ایران بفرستد.
داستان از این قرار بود که چون شاهرخ میرزا در سال 807 در خراسان به سلطنت رسید، یکی از آرزوهای او این بود که پرده کعبه را او تهیه کند ولی تهیه و ارسال پوشش کعبه در انحصار پادشاهان مصر بود. شاهرخ طی نامه ای به «الملک الاشرف» تقاضاهایی از او کرد که مهمترین آنها این بود که اجازه دهد پوشش کعبه را او تهیه کند. سلطان مصر نپذیرفت و نامه های متعددی میان آنها رد و بدل شد و سرانجام در سال 843 «الملک الاشرف» درگذشت و پسر او بنام «الملک الظاهر» در جای او نشست و او موافقت خود را با درخواست شاهرخ میرزا اعلام کرد و شاهرخ با خوشحالی تمام پرده ای را که در شهر یزد بافته و به هرات انتقال داده شده بود، همراه با صد نفر در سال 848 به مصر فرستاد و پادشاه مصر ضمن استقبال شایسته از ایرانیان، آنها را در همان سال همراه با حاجیان مصر به مکه اعزام کرد و در آن سال پرده ایرانی بر قامت کعبه برافراشته شد.
از زمانی که عثمانی ها بر حجاز و مصر مسلط شدند، تهیه پوشش کعبه در انحصار آنان بود آنها پرده کعبه را از مصر از محل اوقافی که برای این منظور بود، آماده و ارسال می کردند. در عهد سلیمان شاه بن سلیمان خان اوقاف کعبه در مصر، مخارج پرده  را تأمین نکرد و لذا سلیمان شاه 10 قریه دیگر در مصر خریداری کرد و بر اوقاف کعبه افزود.
برای این 10 قریه وقفنامه مفصلی تهیه شد و طی آن منافع حاصل از این ده قریه به تهیه پرده کعبه اختصاص یافت.
به همین جهت بود که در مصر کارگاهی برای بافت پرده کعبه تأسیس شد. این کارگاه نزدیک قصر سلطان بود و به «قصر الکسوه» شهرت یافت. رئیس دار الکسوه را «ناظر الکسوه» می نامیدند. هم اکنون نیز در قاهره محله ای به نام قصر الکسوه وجود دارد.
رشدی صالح در تعلیقاتی که به کتاب اخبار مکه ازرقی دارد، می نویسد:
تا سال 1333 عادت بر این بود که تنها نام سلطان عثمانی بر کسوه نوشته می شد ولی در این سال نام سلطان کامل حسین نیز، که بر مصر سلطنت داشت، در کنار نام عثمانی نوشته شد.
تا سال 1341 پرده همچنان از مصر می آمد که در این سال اختلافاتی میان مصر و حجاز به وجود آمد و پرده به مصر برگردانیده و در سال 1342 روابط دو کشور مساعد شد و باز پرده از مصر آمد و در سال 1343 عبدالعزیز آل سعود پرده ای از منطقه «احسا» تهیه کرد. در سال 1344 مجدداً پرده از مصر آمد. 
آغاز بافت پرده کعبه در مکه
در سال 1345 روابط میان مصر و حجاز تیره شد و پرده از مصر نیامد و عبدالعزیز پرده را تهیه کرد و در سال 1346 وی مؤسسه ای را جهت بافت پرده در محله اجیاد مکه تأسیس و از هند بافندگانی آورد تا اینکه کسانی از خود مکه این صنعت را یاد گرفتند.
بدینگونه اولین پوششی که در خود مکه بافته شد، در سال 1346 بود. این پوشش از حریر طبیعی بود و رنگ مشکی داشت.
تا سال 1358 پوشش کعبه در همان کارگاهی که عبدالعزیز ساخته بود تهیه می شد تا اینکه دولت مصر از عبدالعزیز خواست  اجازه دهد کسوه مجدداً از مصر حمل شود و عبدالعزیز این اجازه را داد و کارگاه مزبور تعطیل و بار دیگر پرده از مصر آمد و این کار تا سال 1382 ادامه داشت . ولی در این سال میانه جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر و ملک سعود پادشاه عربستان به هم خورد و پرده کعبه از مصر تا بندر جده حمل شد ولی در اثر اختلاف میان مقامات سعودی و فرمانده کشتی مصری، این کشتی که حامل پرده و حجاج مصری بود به مصر بازگشت. در آن سال سعودی ها در تلاش برای تهیه پرده کعبه به هند، پاکستان، سوریه و ژاپن سفر کردند ولی موفق نشدند اما وقتی به کارگاه تعطیل شده عبدالعزیز مراجعه کردند قطعه هایی را یافتند و از تنظیم آنها پرده کاملی آماده کردند و در دهم ذیحجه 1382 کعبه را با آن پوشانیدند.
از آن زمان به بعد و تاکنون پرده کعبه در خود مکه تهیه می شود و محلی که اکنون برای بافت کسوه در نظر گرفته شده، در مدخل مکه در زمینی به مساحت صد هزار متر مربع قرار دارد و مشتمل بر آلات نساجی و بافندگی دستی و هم ماشین آلات جدید می باشد.
ویژگیهای پرده خانه خدا
کارخانه ای که پوشش خانه خدا را تهیه می کند از بافتهای دستی و ماشینی همچنین افراد متخصص در این مورد خاص بهره می برد، بر روی این پوشش آیات قرآن مجید با خط  زیبا و به شکل جالبی با نخهای طلا و نقره بافته می شود بطوری که ده ها کیلو طلا و نقره در ساخت آن استفاده می شود.
جنس آن از حریر طبیعی و خالص و به رنگ مشکی است. ارتفاع آن به 14 متر می رسد و نوار دور این پوشش که به عرض 95 سانتیمتر و طول 4500 سانتی متر است از 16 قطعه به شکل مربع از تزئینات اسلامی پوشیده شده است.
بر روی این نوار آیات قرآنی نوشته شده است که در فواصل معین عبارات یا حی یا قیوم، یا رحمن یا رحیم و الحمدالله رب العالیمن  با رنگ طلایی که اطراف خانه خدا را در بر می گیرد، نوشته شده است.
پوشش در  کعبه نیز  از حریری است به ارتفاع  5/ 6 متر و عرض 5/3 متر و بر روی آن آیات قرآنی و تزئینات اسلامی با طلا  نقره پوشیده شده است.
پرده خانه خدا از 5 قطعه تشکیل شده است که هر قسمت یک طرف کعبه را می پوشاند و قطعه پنجم هم در کعبه را در بر می گیرد؛ بطوریکه هنگام نصب، وزن آن نزدیک به دو تن می رسد.
این پرده با همکاری کارخانه های داخل و خارج عربستان تهیه می شود؛ پارچه حریر این پرده را هر سال یکی از کشورها هدیه می کند و پرده قبلی نیز به رؤسا و سران کشورهای اسلامی اهدا می شود.
در کارخانه بافندگی و تهیه این پرده که حدود 8 ماه با دست و ماشین طول می کشد، بیش از 200 بافنده ماهر، افراد شایسته و کارآمد فعالیت می کنند.

 منبع : http://www.salaamtv.org/Fa/EventsComment.aspx?i=55

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 02:04:53 ب.ظ ]  



  خدا کند که بیایی ...

مولای من ٬ مهدی جان …

دعا نمیکنم بیایی ….!

دعا میکنم وقتی که آمدی چشمانم شرمسار نگاهت نشود !

چون همه می دانند که می آیی …

نمی دانم میتوانم سر را بالا بگیرم و خودم را به عنوان سرباز شما معرفی کنم ؟

نمی دانم چرا هر وقت دلتنگ یاد شما میشوم از دست خودم عصبانی میگردم ؟

نمی دانم که مرا چه شده است ؟

نمی دانم روحم در اختیار خودم است یا شیطان ؟

اگر در اختیار خودم بود که لحظه ای از یاد شما غافل نمیشدم ….!

میدانم … میدانم که خودم باعث فاصله افتادن شدم …

فاصله ای که حتی نمیتوانم حضور شما را درک کنم …

چه کنم ؟ آقا شما برای پاک شدنم دعا کنید .

میدانم که باید دعا کنم که بیایی…

ولی من که در پیش خدا آبرویی ندارم …

آقاجان من میگویم

اللهم عجل لولیک الفرج

شما آمین بگو …

خدا کند که بیایی

منتظر 313

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[پنجشنبه 1390-08-05] [ 02:40:42 ب.ظ ]  



  چه کنیم تا در دنیا راحت زندگی کنیم ؟ ...

چه كنيم تا در دنيا راحت زندگى كنيم؟
قرآن مى‏فرمايد: «لِكَيلا تَأسوا على‏ ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم»(سوره حديد، آيه 23) آن گونه باشيد كه اگر چيزى را از دست داديد، تأسّف نخوريد و اگر چيزى به شما دادند، شاد نشويد. راستى آيا مى‏شود انسان اينگونه متعادل باشد كه دادن‏ها و گرفتن‏ها در او اثرى نگذارد؟
كارمند بانك، يك روز مسئول دريافت پول مردم مى‏شود و روز ديگر مسئول پرداخت پول به مردم مى‏شود. نه آن روزى كه پول مى‏گيرد خوشحال است و نه آن روزى كه مى‏پردازد، ناراحت. زيرا او مى‏داند هر دو روز، امانتدارى بيش نبوده است.
مثالى ديگر:
براى لاستيك تراكتور، حركت در زمين هموار و غير هموار يكسان است، ولى براى لاستيك دوچرخه، تفاوت دارد.
نشستن و برخاستن يك گنجشك، روى شاخه گل اثر مى‏گذارد ولى روى درخت تنومند، اثر چندانى ندارد.
آرى، انسان‏هاى بزرگ به خاطر سعه صدرى كه دارند، مسايل جزئى در روح آنان اثر چندانى ندارد.
امام حسين‏عليه السلام ظهر عاشورا در برابر دهها تير كه به سويش رها شد و دهها داغى كه ديد، نمازِ با حال و خشوعى خواند، در حالى كه كوچك‏ترين حركت، ما را از نماز يا خشوع باز مى‏دارد.


موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 02:37:23 ب.ظ ]  



  المنار : سخنان امام خامنه‌ای پیامی آرام از سرزمینی بود كه تحریم‌ها آن‌را خسته نكرده است. ...

رسانه‌های غربی سفر رهبر انقلاب به کرمانشاه را چگونه بازتاب دادند؟

سفر 9روزه‌ی رهبر معظم انقلاب به كرمانشاه، توجه اغلب رسانه‌های جهان را به سوی این استان باختری ایران جلب كرد. در این روزها اصلی‌ترین خبرگزاری‌ها و رسانه‌های منطقه و جهان از زاویه‌ی نگاه خودشان به انتشار تمام یا بخشی از مواضع آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در دیدارها و سخنرانی‌های ایشان پرداختند:

روزنامه‌ها و خبرگزاری‌هایی مانند یورونیوز، سی‌ان‌ان، رویترز، شینهوا، الجزیره، ای‌اف‌پی تلگراف، گاردین، یو‌پی‌آی، سی‌بی‌اس، هافینگتون‌پست، بی‌بی‌سی، دیلی‌استار، الشرق‌الاوسط، هاآرتص، واشنگتن‌پست، نیویورك‌تایمز، دویچه‌وله، اسكای‌نیوز، سوئیس‌اینفو، یو‌اس‌ای‌تودی، جروزالم‌پست، فاكس‌نیوز و فارین‌پالیسی و گلوبال‌پُست از نخستین روزهای سفر رهبر انقلاب به كرمانشاه به انعكاس اخبار این سفر پرداختند. روزنامه‌های منطقه همچون عكاظ، الخلیج، الاهرام، السفیر، القبس، الیوم‌السابع، الانباء و المدینة نیز رویدادهای این سفر را برای مخاطبان خود منتشر كردند.

«باج ندادن ایران به آمریكا» و «كوتاه نیامدن در برابر تحریم‌ها»، «علل خشم و عصبانیت دولت‌مردان آمریكایی از ایران»، «رشد علمی ایران»، «تحلیل بیداری اسلامی منطقه» و «معنی انقلاب در كشورهایی مثل مصر و تونس» از موضوعاتی بودند كه در تیررس رسانه‌ها قرار گرفتند. البته برخی موضوعات بیش از بقیه مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت و برخی نیز با جنجال همراه شد.

1. جنجال بر سر توطئه‌ی آمریكا و ماجرای ترور سفیر سعودی
یك روز پیش از آغاز سفر، وزیر دادگستری آمریكا، ایران را به دست‌داشتن در طرح ترور سفیر عربستان در آمریكا  متهم كرد. بعد از آن این خبر به‌طور وسیعی در سایر رسانه‌ها پخش شد و اكثر قریب به اتفاق رسانه‌های جبهه‌ی غرب، هجوم شدیدی را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز كردند. روزنامه‌ی گاردین با هدف تقویت اتهامات آمریكا، این سؤال را در سرخط خبرهایش قرار داد كه «آیا رهبر ایران به دنبال جنگ‌افروزی در منطقه است؟» روزنامه‌ی سعودی «عكاظ» هم نوشت «رهبر ایران و فرمانده سپاه قدس از طرح ترور سفیر سعودی در واشنگتن اطلاع داشته‌اند»

البته «الجزیره» رویه‌ای نسبتاً متفاوت را اتخاذ كرد و بر خلاف بسیاری از رسانه‌ها كه اتهام آمریكا را به عنوان یك خبر قطعی مخابره كرده بودند، از این موضوع به عنوان یك ادعا یاد كرد. الجزیره از پیمان آمریكا و عربستان برای مقابله با ایران خبر داد و از روابط و تماس‌ها بین باراك اوباما و ملك عبدالله به‌ویژه در روزهای اخیر سخن گفت.

روز اول سفر، با بایكوت خبری استقبال مردم كرمانشاه از رهبر انقلاب و پوشش گسترده‌ی سناریوی ترور سفیر عربستان سعودی گذشت. پس از سخنرانی معظم‌له در گیلان‌غرب بود كه رسانه‌ها واكنش جدی و قاطع رهبر انقلاب در این‌باره را منعكس كردند. دو محور در تیتر رسانه‌های غربی خودشان را قرار دادند: «امروز هیچ دولتی در میان ملت‌ها به اندازه‌ی آمریكا منفور نیست.» و تیتر دیگر این‌كه: «اتهامات آمریكا سخیف و بی‌معنی است.»

خبرگزاری فرانسه نوشت: «آیت‌الله خامنه‌ای كه خطوط اصلی در سیاست خارجی ایران را تعیین می‌كند، برای نخستین بار به‌صراحت در این باره سخن گفت و هیچ‌گونه مسئولیتی را در قبال ترور سفیر سعودی نپذیرفت. رهبر ایران تأكید كرد كه توطئه‌های آمریكا راه به جایی نبرده و نخواهد بُرد.»

سی‌ان‌ان نیز به نقل از رهبر انقلاب نوشت: «دشمن از تمام ابزار و وسایل برای انزوای ایران و ترساندن بقیه از ایران استفاده می‌كند، اما همچون گذشته نتیجه‌ای جز نفرت مردم از حاكمیت آمریكا به بار نمی‌آید.»

خبرگزاری رویترز هم به سفر 9روزه‌ی استانی رهبر ایران اشاره كرد و نوشت: «آیت‌الله خامنه‌ای، اتهامات غرب علیه ایران را بی‌اساس خواند و گفت: آن‌ها مدام می‌گویند كه به دنبال منزوی كردن ایران هستند، در حالی كه خودشان در انزوا به سر می‌برند.»

خبرگزاری شینهوا با اشاره به فرمایش‌های رهبر انقلاب نوشت: «رهبر ایران تأكید كرد كه برای رویارویی با هرگونه عملیات آمریكا علیه ایران آماده است.»

دیگر رسانه‌های منطقه و جهان نیز فرمایش‌های رهبر انقلاب را منعكس كردند كه بعضاً با نظرات گوناگون كاربران مواجه می‌شد؛ اما در این میان، نظرات كاربران الجزیره جلب توجه می‌نمود.

محمد از جده نوشت: «ای مسلمانان باید بدانید كه آمریكا دروغ‌گوترین و فریب‌كارترین دولت جهان است و بیشترین فتنه‌انگیزی را در كشورهای منطقه انجام می‌دهد و همه‌ی این‌ها به خاطر منافع خودش است.»

طارق از آمریكا هم معتقد بود: «من هیچ فایده‌ای برای ایران در این مسأله نمی‌بینم. هركس چیزی می‌داند، خواهش می‌كنم به ما هم اطلاع بدهد.»

كاربر دیگری به نام هانی تأكید كرد: «در این‌جا یك چیز وجود دارد كه متأسفانه عرب‌ها به آن توجه نمی‌كنند و آن این است كه نظام آمریكا می‌تواند دروغ بگوید و با تأیید یك دروغ، افكار عمومی را قانع كند. آمریكا امروز می‌تواند برای هركدام از ما و هر نظام و هر حاكمی یك اتهام دست و پا كند. چرا شك دارید كه رهبران عرب از آمریكا می‌ترسند؟ آمریكا یك كشور بزرگ رسانه‌ای است. حرف آمریكا را باور نكنید؛ حتی اگر رهبران عرب باور كنند.»

احمد از عربستان هم ابراز داشت: «حرف آمریكا را باور نكنید. او شیطان بزرگ است كه می‌خواهد ما را به جنگ با ایران بكشاند.»

از سوی دیگر پایگاه «المنار» طی یادداشتی به قلم طلال عتریسی، استاد دانشگاه بیروت نوشت: «سخنان امام خامنه‌ای پیامی آرام از سرزمینی بود كه تحریم‌ها آن‌را خسته نكرده است.»

المنار در این یادداشت با اشاره به فرمایش‌های رهبر ایران و تلاش‌های آمریكایی سعودی ضد ایران تصریح كرد «ایران تنها كشور جهان عرب و اسلام است كه با این لحن مقتدرانه و باصلابت با آمریكا سخن می‌گوید. امام خامنه‌ای در سخنان اخیر خود می‌خواست چند پیام به واشنگتن بدهد: آن‌ها نمی‌توانند ایران را در جهان عرب تبدیل به یك مترسك بكنند. ایشان هم‌چنین می‌خواست این پیام را بدهد كه كشورش در مقابل تحریم‌های گذشته‌ی آمریكا از طریق شورای امنیت و تحریم‌هایی كه هم‌اكنون قصد اجرای آن‌ها را دارد، سر فرود نخواهد آورد. علاوه بر این‌ها، امام خامنه‌ای با لحن قاطع خود این پیام را به جهانیان داد كه تهران برای هر سناریوی آمریكا در نهایت آمادگی است.»

نویسنده‌ی این یادداشت همچنین تأكید كرد: «سخنان امام خامنه‌ای مانند سخنان شخصی بود كه از خودش و توانایی‌های كشورش مطمئن است. لحن كلام ایشان خالی از هرگونه ترس و تردید و كاملاً روشن و به‌دور از هرگونه تهدید مستقیم و صدای بلند بود و این نشانه‌ی سخنان یك پیشوای هدفمند است كه می‌خواهد بگوید كشورش احساس خطر نمی‌كند و ترس و نگرانی بر آن حاكم نیست.»

مسأله‌ی بازداشت دو ایرانی متهم به طراحی ترور در آمریكا و پخش خبر آن در شرایط سفر، گرچه دلایل آمریكایی فراوانی دارد كه سیاست صدور بحران یكی از آن هدف‌ها است، اما در این بین باید به نكته‌ی مهم دیگری هم توجه كرد. آمریكایی‌ها نمی‌خواستند در حالی‌كه در دیگر كشورهای خاورمیانه، مردم خواستار تغییر حاكمان خود هستند، جهان، دلبستگی ایرانیان به اهداف و آرمان‌هایشان را ببیند.

2. جنبش وال‌استریت و پایان سرمایه‌داری در غرب
یكی دیگر از پردامنه‌ترین مباحثی كه از همان آغاز سفر رهبر معظم انقلاب به كرمانشاه مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت، اظهارات ایشان درباره‌ی جنبش وال‌استریت بود كه در چند نوبت به آن اشاره شد؛ به طوری كه ده‌ها هزار خبرگزاری، روزنامه و پایگاه اطلاع‌رسانی و اینترنتی، این بخش از سخنان رهبر انقلاب را به زبان‌های مختلف پوشش دادند. بیشتر رسانه‌های دنیا با این تیتر به استقبال فرمایش‌های ولی امر مسلمین رفتند: «تشكر آیت‌الله خامنه‌ای از جنبش وال‌استریت».

بی‌بی‌سی نوشت: «آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی ایران، در اجتماع ده‌ها هزار نفری مردم در شهر كرمانشاه با اشاره به حوادث وال‌استریت گفت: ممكن است مسئولان آمریكایی موفق به سركوب این اعتراضات شوند، اما این تحولات روزی توسعه خواهد یافت تا جایی كه به طور كلی نظام سرمایه‌داری در آمریكا و غرب سرنگون می‌شود.»

خبرگزاری یوپی‌آی ابراز داشت: «رهبر ایران تأكید كرد كه نظام سرمایه‌داری به دوران پایانی خودش رسیده است و سركوب شدید معترضان از سوی دولت انگلیس بهترین دلیل بر این مسأله است.»

روزنامه‌ی كویتی القبس هم با اشاره به سخنرانی رهبر انقلاب در جمع مردم كرمانشاه نوشت: «]آیت‌الله[ سید علی خامنه‌ای رهبر ایران گفت كه اعتراضات مردمی در آمریكا و اروپا تا سقوط نظام سرمایه‌داری ادامه خواهد یافت و مسئولان آمریكا تمام تلاش خود را به كار بستند تا از اهمیت اعتراضات در وال‌استریت بكاهند. رهبر ایران سقوط نظام سرمایه‌داری در غرب و آمریكا را حتمی دانست.»

دی‌پی‌نیوز هم با انتشار عكسی از ناآرامی‌های وال‌استریت، از انتقال این اعتراضات به لندن خبر داد و با ارائه‌ی گزارشی تفصیلی از اعتراض‌های مردمی در آمریكا نوشت: «جنبش اعتراضی معروف به تسخیر وال‌استریت همچنان ادامه دارد و حتی ابعاد وسیع‌تری پیدا كرده است. در این بین، ]آیت‌الله[ علی خامنه‌ای رهبر ایران پیش‌بینی كرد كه این اعتراضات تا سقوط نظام سرمایه‌داری ادامه خواهد یافت.»

3. تفرقه میان مسلمانان؛ خط استراتژیك بیگانگان
وحدت اسلامی و سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جمع مردم پاوه نیز مورد توجه رسانه‌ها و به‌ویژه رسانه‌های منطقه قرار گرفت. بسیاری از این رسانه‌ها با اشاره به تأكید‌های رهبر انقلاب اسلامی نوشتند: «اختلاف میان شیعه و سنی، چه در سطح جهان اسلام و چه در سطح داخل ایران، خط استراتژیك بیگانگان است و مسلمانان اعم از شیعه و سنی دارای اشتراكات فراوان دینی و عقیدتی هستند.»

روزنامه‌ی القبس چاپ كویت در همین باره از قول رهبر انقلاب نوشت: «هیچ‌كس نمی‌تواند بین اهل سنت و شیعیان ایران تفرقه ایجاد كند.» القبس افزود: «رهبر ایران با بیان این‌كه اهل سنت كشورش بدون هرگونه مشكلی در كنار شیعیان زندگی می‌كنند، تأكید كرد: اگر دشمنان بتوانند بین اهل سنت و شیعیان تفرقه‌افكنی كنند، به این راضی نخواهند شد و به تفرقه‌افكنی بین اهل سنت روی خواهند آورد.»

رادیو لبنانی النور هم در پایگاه اینترنتی خود نوشت: «امام خامنه‌ای در جمع باشكوه مردم پاوه در استان كرمانشاه بر وحدت آنها برای مقابله با دشمنان تأكید كرد و گفت: دشمنان مقابل پیشرفت و بیداری مردم مسلمان منطقه توطئه‌افكنی می‌كنند و به دنبال فتنه‌افكنی بین مسلمانان هستند و می‌خواهند وحدت در امت اسلامی را نابود كنند و از سرمایه‌های ایشان بهره‌برداری نمایند.»

4. ساختار نظام سیاسی؛ ریاستی یا پارلمانی؟
سخنان رهبر انقلاب درباره‌ی پویا بودن نظام جمهوری اسلامی و شاهدمثال ایشان درباره‌ی تغییر سیستم حكومتی در ایران از ریاستی به پارلمانی از دیگر محورهایی بود كه به صورت بسیار جدی مورد توجه و گمانه‌زنی رسانه‌ها قرار گرفت. رسانه‌هایی چون فاكس‌نیوز و روزنامه‌ی انگلیسی تلگراف در این باره نوشتند: «اظهارات رهبر ایران مبنی بر احتمال حذف ریاست‌جمهوری و تشكیل نظام پارلمانی، نوعی تهدید از سوی ایشان به رئیس‌جمهور بود.»

روزنامه‌ی اماراتی البیان در همین زمینه نوشت: «آیت‌الله خامنه‌ای از احتمال برچیده شدن ساختار ریاستی و تبدیل شدنِ آن به نظام پارلمانی سخن گفت و همین عبارت كوتاه، موجی از تحلیل‌های سیاسی را به همراه داشت و بیشتر روزنامه‌های ایران را بر آن داشت تا همین جمله‌ی كوتاه را تیتر كنند.»

خبرگزاری فرانسه نیز نوشت: «رهبر ایران از تغییر ساختار سیاسی در ایران سخن گفت و البته از آن به عنوان یك احتمال یاد كرد، اما طرح این احتمال، باب جدیدی از بحث درباره‌ی انتخاب رئیس‌جمهور در ایران را گشود.»

مجله‌ی خبری دیپلمات هم با اشاره به فرمایش‌های رهبر انقلاب درباره‌ی ساختار سیاسی ایران، به تحلیل شرایط كنونی در ایران پرداخت و این سؤال را در برابر خوانندگانش مطرح ساخت كه «آیا احمدی‌نژاد آخرین رئیس‌جمهور ایران خواهد بود؟»

طرح یك مثال آن‌چنان مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت كه خودبه‌خود محورهای مهم سخنرانی دیدار دانشجویان مغفول ماند. با نگاهی به دیدارهای دانشجویی رهبر معظم انقلاب در سفرهای استانی سال‌های گذشته این نكته مشخص است كه رهبری در این دیدارها به ارائه‌ی مباحث مبنایی و اندیشه‌ای در حوزه‌ی انقلاب اسلامی می‌پردازند. طرح بحث « ضرورت اعتماد به نفس ملی» در یزد ، نگاه کلان به اهداف و خصوصیات و موانع انقلاب اسلامی » در شیراز
«، «نمای کلی و الزامات پیشرفت بومی » در سنندج، «ضرورت و اهمیت بصیرت در قم » و پرداختن به»« زنجیره منطقی انقلاب اسلامی » در دانشگاه رازی كرمانشاه؛ زنجیره‌ای كه از انقلاب اسلامی شروع و به جامعه‌ی اسلامی ختم می‌شود. در این میان بحث پیری و جوانی نظام اسلامی و معنای نوسازی در جمهوری اسلامی مطرح شده است: «نوسازى نظام ممكن است، اما به معناى تجديدنظر در آرمان‌ها نيست؛ زيرا اين آرمان‌ها فطرى است.»1 و «نوسازى به معناى تغيير نظامات، تغيير سازوكارها، تغيير سياست‌ها، عملى است، ممكن است، در مواردى هم لازم است و مانع از تحجر است؛ منتها بايد بر طبق اصول باشد.»2 دو مثال هم مطرح شده است؛ یكی اصل 44 و دیگری تغییر نظام ریاستی كه رسانه‌ها به اولی توجهی نمی‌كنند ولی دومی تیتر اصلی صفحات می‌شود و خط اصلی سخنان رهبری در هیاهوی این مثال مورد غفلت واقع می‌شود.

* * *
رفتار رسانه‌ای جبهه‌ی غرب در سفر رهبر انقلاب اسلامی به كرمانشاه در مقایسه با سفر قم دو تفاوت عملكردی داشت. در سفر قم سیاست‌گذاری آنها از همان روز اول بر پوشش اخبار و نمایش آن بر اساس خواست خودشان بود. به همین دلیل تمام تمركز خبری خود را بر روی سخنرانی روز اول و عبارت «میكروب سیاسی» بردند. اما استقبال مردم، مراجع و علما و برنامه‌های سفر، همگی برخلاف پیش‌بینی‌های آنها از آب درآمد و پوشش خبری سفر قم به ضرر آنها تمام شد. شاید از همین رو بود كه در سفر كرمانشاه دو خط عملكردی توسط این رسانه‌ها دنبال شد. خط اول بایكوت سفر بود كه با گذشت زمان شكسته شد و خط دوم، ایجاد سناریویی جدید برای فضاسازی علیه ایران بود؛ تا به این وسیله پوشش خبری سفر كرمانشاه و اخبار پیرامونیش گم شود و پیام انقلاب اسلامی به ملت‌ها نرسد. اما آیا پیام انقلاب اسلامی به ملت‌ها نرسیده است؟

پی‌نوشت‌ها:
1. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان كرمانشاه، 1390/7/24
2. همان

 

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-08-04] [ 01:57:23 ب.ظ ]  



  طلاب بسیجی برای مبارزه با تفکرات انحرافی به میدان بیایند ...

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر مبارزه جدی با تفکرات و انحرافات در جامعه تاکید کرد و خواستار حضور جدی طلاب بسیجی در این راستا شد.

به گزارش آینده روشن، حجت‌الاسلام علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در رزمایش بزرگ طلاب و روحانیان حوزه علمیه قم بر هوشیاری طلاب برای مبارزه با تفکرات باطل دشمن تاکید کرد و اظهار داشت: امروزه ما درگیر تصرف فکرها و مغزهای جامعه از سوی دشمنان هستیم، بنابراین روحانیت وظیفه سنگینی برای مبارزه با این تفکرات باطل دارد.

وی با بیان این که استعمار فرانو و‌ استکبار جهانی، ذهن و فکر آحاد جامعه مردم ما را برای گمراهی از راه درست مد نظر قرار داده است،‌ تصریح کرد: تنها راه مقابله با این جنگ فرهنگی تمام عیار، پرکردن ذهن جامعه ما از معارف اهل بیت اسلام و قرآن است.

حجت‌الاسلام سعیدی خاطر نشان کرد: وقتی فکر و ذهن جامعه ما از معارف دینی و اسلام پر شد دیگر جای برای تفکرات و انحرافات دشمن وجود ندارد و این کار وظیفه حوزه‌های علمیه است که در این راه گام بردارند.

وی با بیان این که طلاب و روحانیان بسیجی نقش بسیار مهمی در هدایت تفکرات جامعه دارند، افزود: امروز شما طلاب بسیجی باید با کار و تلاش علمی مردم جامعه را به مسیر حق هدایت کنید.

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جایگاه طلبه بسیجی و استاد بسیجی را بسیار ممتاز دانست و اظهار کرد: این جایگاه، الزاماتی دارد که باید همه روحانیان بسیجی به آن ملتزم باشند، نخستین گام آن اخلاص و ایمان است که خوشبختانه در تمامی طلاب ما این ایمان و اخلاص و باور شکل گرفته است.

وی تاکید کرد: طلاب بسیجی ما باید اخلاص، بصیرت، دشمن شناسی، جریان شناسی، جبهه‌شناسی و خط شناسی داشته باشند و خط درست و حق را به جامعه معرفی کنند، امروز طلبه بسیجی ما باید بداند جبهه حق و گفتمان علوی و نبوی کجاست؟ و آن را به مردم نشان دهد.

حجت‌الاسلام سعیدی، یکی دیگری از الزامات را برای طلاب بسیجی ولایت پذیری دانست و آن را از ارکان اساسی و زیربنایی خواند.

وی در تعریف بسیج گفت: بسیج یعنی مجموعه‌ای عظیمی از نیروهای جامعه که در راستای تحقق آرمان‌های امام و رهبری تلاش کنند و نقش طلاب بسیجی در این راستا منحصر به فرد است، زیرا تنها کسانی که می‌توانند این ارزش را در جامعه گسترش دهند و بسیج را بارور کنند، طلاب بسیجی هستند که با اندوخته‌های دینی زمینه گسترش این ارزش‌ها را در جامعه فراهم می‌کنند.

همچنین در این رزمایش حجت‌الاسلام معتمد، فرمانده تیپ مستقل ۸۳ امام جعفر صادق(ع) اظهار داشت: نظام اسلامی، حاصل تلاش علما و بزرگان در طول هزار سال مبارزات در راستای تلاش برای رسیدن به گفتمان دینی است.

آینده روشن

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:20:58 ق.ظ ]  



  عاشقانه‌های تلویزیون نوجوانان را خشن بار می‌آورد ...

عشرت کریمی افشار، روانشناس و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی برنا درخصوص تاثیر و نقش رسانه جمعی در رفتار کودکان، اظهار داشت: به دلیل توجه رسانه ها به سلیقه ها و برانگیختن سلیقه ها، متاسفانه از توجه به فعالیت های فکری دور شده و به همه ابعاد رشد توجه کامل نشده است. همین مساله باعث شده برنامه ها بدون کارشناسی باشد و بیشتر به سمت جذب مخاطب سوق پیدا کند.

وی گفت: در میان رسانه ها علی الخصوص تلویزیون، به دلیل اینکه تصاویری از زندگی بزرگسالان در اختیار کودکان قرار می‌گیرد، قبل از اینکه آمادگی تمیز بین دنیای بزرگسال و کودکی را داشته باشند، درگیر مسائل گمراه کننده می‌شود. تقلید از بازیگران فیلم ها خصوصا فیلم های خارجی، همزیستی و هماهنگی نوجوان و جوان را با بزرگسالان دچار مشکل می‌کند و هماهنگی آنها را دشوار می‌سازد.

کریمی افشار به تاثیر فیلم های عاشقانه در رفتار نوجوانان و جوانان اشاره کرد و گفت: فیلم‌های عشقی، شهوت انگیز و تحریک کننده نوجوان را دستخوش هیجانات می‌کند، در نتیجه با خود حالت ستیز پیدا می‌کنند و دچار خشونت می‌شوند. اگر فیلم ها با توجه به عقاید و اعتقادات مذهبی، سنن و آداب و رسوم محلی و سطح فرهنگی به خصوص توجه به گروه های سنی به دقت هدایت شوند و طراحی شوند، مسلماً تاثیر مثبت و سازنده ای خواهند داشت.

این روانشناس به نکاتی برای هدایت کردن مثبت تلویزیون در زندگی کودکان توسط والدین اشاره کرد و ادامه داد: خانواده ها باید نقش فعالی در کمک به کودکان در سمع و درک آنچه در تلویزیون می‌بینند، داشته باشند. والدین باید به کودکان خود این حقیقت را یاد دهند که مضامین داستان‌ها و فیلم ها و برنامه های تلویزیون واقعیت نداشته و هر آنچه که در صفحه تلویزیون مشاهده می‌کنند واقعی نیست و نباید آن را با معیار واقعیت بسنجند.

محدود کردن ساعت‌هایی که کودکان تلویزیون مشاهده می‌کنند، از نکات حائز اهمیتی بود که کریمی از آن نام برد. وی در خاتمه اضافه کرد: باید سازندگان برنامه‌های رسانه‌های تصویری، متخصص اهل فن، روانشناس، جامعه شناس، کارشناس علوم تربیتی و مسائل مذهبی باشند که برنامه‌هایی که به مخاطبان ارائه می‌شود، برنامه‌هایی باشد که تاثیر مفید بگذارد، زیرا کودکان از تلویزیون تاثیرپذیری را خواهند داشت.

خبرگزاری برنا

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:16:23 ق.ظ ]  



  به بهانه شمشیرکشی منحرفان علیه چادر و حجاب؛ ...

بیانات روشنگرانه رهبر انقلاب درباره حجاب برتر

 

خبرگزاري بين المللي زنان : مدیران برخی نشریات متعلق به جریان های انحرافی شمشیر هجمه به احکام اسلامی و پوشش برتر زنان و دختران ایرانی را از دست افراطیون دوم‌خردادی گرفته، تیز کرده و فضای فرهنگی رسانه را به صحنه شمشیرکشی بر روی این احکام اسلامی تبدیل کرده اند.

چادر مشکی تحمیل شده ناصرالدین‌شاه قاجار و از مجالس عیاشی شبانه در اروپا بیرون آمده است، از لحاظ فلسفه حجاب، قطعا چادر بدترین پوشش است، رنگ مشکی چادر “متکبرانه” است و … . اینها تنها گوشه ای از فضاسازی های اهانت آمیز یکی از روزنامه های جریان انحرافی است که به نظر می رسد احیای رویکرد افراطیون دوم خردادی را هدف خود قرار داده است.

به همین بهانه مرور بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره پوشش چادر و حجاب برتر زنان و دختران ایرانی در شرایط کنونی روشنگرانه و شفاف کننده چهره واقعی جریان مذکور باشد.

ایشان در یکی از سخنان مشهور خود فرموده اند: زنان ما مى‏خواهند حجاب خودشان را حفظ كنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پيش از آن‏كه يك حجاب اسلامى باشد، يك حجاب ايرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.


بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى، اجتماعى زنان، جمعى از زنان پزشك متخصص، و مسؤولان اولين كنگره‏ى حجاب اسلامى، به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه‏ى زهرا(س) – دی ماه ۱۳۷۰
به نظر ما، بحثهايى كه درباب پوشش زن مى‏شود، بحثهاى خوبى است كه انجام مى‏گيرد؛ منتها بايد توجه كنيد كه هيچ بحثى در اين زمينه‏هاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبليغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بياييم با خودمان فكر كنيم كه حجاب داشته باشيم، اما چادر نباشد؛ اين فكر غلطى است. نه اين‏كه من بخواهم بگويم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مى‏گويم چادر بهترين نوع حجاب است؛ يك نشانه‏ى ملى ماست؛ هيچ اشكالى هم ندارد؛ هيچ منافاتى با هيچ نوع تحركى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرك و كار اجتماعى و كار سياسى و كار فكرى باشد، لباس رسمى زن مى‏تواند چادر باشد و - همان‏طور كه عرض كردم - چادر بهترين نوع حجاب است.
البته مى‏توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همين‏جا هم بايستى آن مرز را پيدا كرد. بعضيها از چادر فرار مى‏كنند، به خاطر اين‏كه هجوم تبليغاتى غرب دامنگيرشان نشود؛ منتها از چادر كه فرار مى‏كنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمى‏آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مى‏دهد!
شما خيال كرده‏ايد كه اگر ما چادر را كنار گذاشتيم، فرضاً آن مقنعه‏ى كذايى و آن لباسهاى «و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ»(۶) و همانهايى را كه در قرآن هست، درست كرديم، دست از سر ما بر مى‏دارند؟ نه، آنها به اين چيزها قانع نيستند؛ آنها مى‏خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عيناً اين‏جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه كه عمل مى‏شد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابى نداشت؛ حتّى در اين‏جاها وقتى نوبت به اين كارها مى‏رسد، بى‏بندوبارى خيلى بيشتر هم مى‏شود؛ كمااين‏كه در زمان شاه، بى‏بندوبارى‏يى كه در همين شهر تهران و بعضى ديگر از شهرهاى كشور ما بود، از معمول شهرهاى اروپا بيشتر بود! زن معمولى در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در اين‏جا آن‏طورى نبود. آن‏طور كه ديده بوديم و شنيده بوديم و مى‏دانستيم و مناظرى كه از آن وقت الان جلوى نظر من هست، انسان واقعاً حيرت مى‏كند كه چرا بايستى اين‏گونه بشود؛ كمااين‏كه در خيلى از كشورهاى متأسفانه عقب‏مانده‏ى مسلمان و غيرمسلمان هم همين‏طور است. بنابراين، بايد بدقت و با نهايت كنجكاوى و بدون اغماض، مسائل ارزشى را رعايت كرد.

در ديدار با جمع كثيرى از پرستاران، به مناسبت ميلاد حضرت زينب كبرى‏(س) و روز پرستار – آبان ۷۰
آنها با چه چيز زن مسلمان بيشتر دشمنند؟ با حجاب او. آنها با چادر و حجاب صحيح و متقن شما از همه چيز بيشتر دشمنند. چرا؟ چون فرهنگ آنها اين را قبول ندارد. اروپاييها اين‏طورند؛ آنها مى‏گويند هرچه را كه ما فهميده‏ايم، دنيا بايد از ما تقليد كند! مايلند كه جاهليت خودشان را بر معرفت عالم غلبه بدهند. آنها مى‏خواهند زن به سبك اروپايى را در جامعه رواج بدهند؛ كه عبارت است از سبك مد و مصرف و آرايش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسى بين دو جنس؛ مى‏خواهند اين چيزها را به وسيله‏ى زنان رواج بدهند. هرجا با اين هدفگيرى غربيها مخالفت بشود، فريادشان بلند مى‏شود! اينها كم‏طاقت هم هستند! همين مدعيان غربى، كمترين مخالفتى را با مبانى پذيرفته‏ى خودشان تحمل نمى‏كنند.


ديدار نويسندگان، صاحبنظران و كاركنان رسانه های گروهی – مرداد ۷۱

ريشه كن كردن فرهنگ ملی از طريق فراگير كردن بی بند و باری، عياشی و هرزگی در ميان يك ملت هدفی است كه دشمنان درپی تحقق آن هستند. بطور مشخص دوران رضاخان سرآغام تهاجم فرهنگی در كشور ماست و بزرگترين قدمها به نفع فرهنگ غرب و در حقيقت در جهت سلطه ی غرب بر ايران در همين دوران بر داشته شد و با اين بهانه كه زن با چادر نميتواند عالم و دانشمند شود و درفعاليتهای اجتماعی شركت كند، چادرها را از سر زنان برداشتند. اما در عين حال دردوران رضاخان و پسرش هرگز به عموم زنان اجازه ی شركت فعالانه در حركتهای اجتماعی و سياسی داده نشد و آن روزی كه زنان ايران، وارد ميدان مبارزه و صحنه ی فعاليتهای اجتماعی و سياسی شدند و كشور را با دست توانای خود به پيش بردند، چادر به سر كردند.

ديدار گروهى از خواهران پرستار – مهر ۱۳۷۳
- حقيقتاً حجاب برتر است؛ هيچ ترديدى در اين نبايد داشت. البته من هيچ وقت نگفتم كه چادر را در جايى اجبارى كنند؛ اما هميشه گفته‌ام كه چادر يك حجاب ايرانى است و زن ايرانى اين را انتخاب كرده و خوب حجابى هم هست و مى‌تواند كاملاً حفاظ و حجاب داشته باشد. حالا بعضيها هستند كه از هرچه ايرانى و خودى است، ناراحتند و دلشان را مى‌زند؛ دلشان مى‌خواهد سراغ چيزهايى بروند كه از خودى بودن دورتر است!
آنها با چه چيز زن مسلمان بيشتر دشمنند؟ با حجاب او. آنها با چادر و حجاب صحيح و متقن شما از همه چيز بيشتر دشمنند. چرا؟ چون فرهنگ آنها اين را قبول ندارد. اروپاييها اين‏طورند؛ آنها مى‏گويند هرچه را كه ما فهميده‏ايم، دنيا بايد از ما تقليد كند!
زنان ما مى‏خواهند حجاب خودشان را حفظ كنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پيش از آن‏كه يك حجاب اسلامى باشد، يك حجاب ايرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.

مصاحبه در كوهپیمایی - در ارتفاعات تهران – شهریور ۷۵
گاهى من در همين راه «كُلك چال» كه از پايين به بالا مى‌آيم، يا بعكس به طرف پايين مى‌روم، خانمهايى را مى‌بينم كه با چادر مشكى اين راه را طى مى‌كنند. با اين‌كه قسمتى از اين راه، بسيار ناهموار و يا به قول ما مشهديها قلب است، درعين‌حال خانمها اين راه ناهموار را تحمّل مى‌كنند و با چادر مشكى مى‌آيند. خوب؛ اين همّت است ديگر. من اين‌طور زنها و همچنين افراد مسنّى كه اين راههاى طولانى را طى مى‌كنند و مى‌روند، بسيار تحسين مى‌كنم. 


در جلسه پرسش و پاسخ مديران مسئول و سر دبيران نشريات دانشجويی – اسفند ۷۷
حجابِ برتر كه شما اشاره كرديد - كه مراد همين چادر ايرانىِ خود ماست - حقيقتاً حجاب برتر است؛ هيچ ترديدى در اين نبايد داشت. البته من هيچ وقت نگفتم كه چادر را در جايى اجبارى كنند؛ اما هميشه گفته‌ام كه چادر يك حجاب ايرانى است و زن ايرانى اين را انتخاب كرده و خوب حجابى هم هست و مى‌تواند كاملاً حفاظ و حجاب داشته باشد. حالا بعضيها هستند كه از هرچه ايرانى و خودى است، ناراحتند و دلشان را مى‌زند؛ دلشان مى‌خواهد سراغ چيزهايى بروند كه از خودى بودن دورتر است! به‌هرحال اگر حجاب را حفظ كنند، باز هم خلاف شرعى انجام نداده‌اند؛ منتها چيز بهترى را از دست داده‌اند.

اما اين‌كه شما مى‌گوييد «ما چگونه برخورد كنيم؟» ببينيد؛ شما با تبليغات كار كنيد. يعنى همان حربه‌اى را كه افراد مورد نظر شما براى سست كردن اعتقاد به حجاب به كار مى‌برند، شما هم به كار ببريد. يعنى شما درباره‌ى حجاب بنشينيد واقعاً تحقيق كنيد، فكر كنيد، از لحاظ دينى هم مثلاً درباره‌اش بحث كنيد، يا از بحثهايى كه شده استفاده كنيد. از لحاظ اجتماعى هم روى همين مسأله‌ى كيفيّت حجاب تكيه كنيد؛ به ترويج ديدگاه خودتان بپردازيد؛ آن چيزى كه به نظرتان درست است، آن را بگوييد؛ اين دغدغه را هم كه اينها مى‌آيند تمايل به حجاب را در دلِ مردم از بين مى‌برند، نداشته باشيد؛ حجاب از بين نمى‌رود. البته اگر قدرتى مثل قدرت رضاخانى بالاى سرش باشد، يا آن طور كه شنيدم در بعضى از كشورها مثل تونس كسى حق ندارد در خيابان با حجاب باشد و اصلاً حقوق بشر هم در اين‌جا ديگر مطرح نيست كه چرا مردم را مجبور كرديد بى‌حجاب باشند - كسانى كه مسؤول اين چيزها هستند، همين‌طور تماشا مى‌كنند و حرفى هم نمى‌زنند! - بالاخره همان كشف حجاب دوران رضاخانى پيش مى‌آيد؛ اما به مجرّد آن‌كه اين زور برداشته شود، مردم به سمت حجاب برمى‌گردند.

حجاب، ارزشى است منطبق با طبيعت انسان. برهنگى و حركت به سمت اختلاطِ هرچه بيشتر دو جنس با يكديگر و افشاء شدن اينها در مقابل يكديگر، يك حركت خلاف طبيعى و خلاف خواست انسانى است. شرع مقدّس اسلام هم براى اين حدودى را معيّن و مشخّص كرده و كسانى كه معتقد و مؤمن هستند، نمى‌شود كه اين‌طورى با حجاب برخورد كنند. البته ممكن است كسانى بى‌خبر و بى‌اطّلاع باشند؛ بايستى اينها را با حجاب آشنا كرد. من در همين سالهاى اوّلِ انقلاب به‌وضوح دريافتم كه بعضى از زنانى كه محجّب هستند و خيلى قدر حجاب را نمى‌دانند، اينها اصلاً از حكم حجاب و فلسفه‌ى حجاب و فوايد حجاب اطّلاعى ندارند؛ يعنى با اينها كمتر صحبت شده است. البته بعضيها چيزهايى نوشتند؛ سفارش كرديم، كارهايى كردند. الان هم به نظر من همين‌طور است؛ بخصوص در محيط دانشگاه. الحمدللَّه شنيدم كه محيط دانشگاه شما، محيط خوبى است. مسؤولان دانشگاه هم، مسؤولان مواظب و مقيدى هستند؛اميدواريم كه هرچه هم مى‌گذرد، بهتر شود.

در محيط دانشگاه خودتان، در نشريات خودتان، با نشريات زن - كه الان در ايران چند نشريه‌ى مربوط به زنان وجود دارد - با ديگر نشريات رايج صحبت كنيد، چيزهايى بنويسيد، پخش كنيد، در جامعه فكر را بپراكنيد؛ منتها با استدلال، با منطق. بهترين راه تأمين حجاب هم همين است كه با منطق برخورد شود. البته اگر چيزى جزو مقرّرات شد و كسى برخلاف آن مقرّرات رفتار كرد، ممكن است قوانينى وجود داشته باشد كه دولت برخورد كند؛ كه لابد هم مى‌كند. درعين‌حال آن چيزى كه در اساس لازم است و مهمتر از همه است، اين است كه شما ذهن اين دختر جوان، يا اين زن جوان را - كه عمده هم خانمهاى جوان هستند - با اهميت حجاب آشنا كنيد؛ يعنى به او تفهيم كنيد كه حجاب از لحاظ شرعى و از لحاظ منطقى اين است. در ذهن او، استدلال صحيح را در مورد رعايت حجاب راسخ كنيد. اميدواريم كه ان‌شاءاللَّه روزبه‌روز بهتر شود. البته يكى از عواملى هم كه در اين زمينه تأثيرات منفى دارد، برخى از اين فيلمهايى است كه بعضى از زندگيهاى غربى را در دسترس همه مى‌گذارد. اينها در سُست كردن ذهنيّت مردم نسبت به مسأله‌ى حجاب بى‌تأثير نيست. البته نسبت به پخش اين فيلمها هم بايد تذكّراتى داده شود.


در ديدار جوانان و فرهنگيان در مصلّاى رشت‏- اردیبهشت ۸۰
رضاخان قلدر وقتى خواست از غرب براى ما سوغات بياورد، اولين چيزى كه آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نيزه و همان قلدرىِ قزّاقىِ خودش! لباسها نبايد بلند باشد؛ بايد كوتاه باشد؛ كلاه بايد اين‏طورى باشد؛ بعد همان را هم عوض كردند: اصلاً بايد كلاه شاپو باشد! اگر كسى جرأت مى‏كرد غير از كلاه پهلوى - كلاهى كه آن موقع با اين عنوان شناخته مى‏شد - كلاه ديگرى سرش بگذارد، يا غير از لباس كوتاه چيزى بپوشد، بايد كتك مى‏خورد و طرد مى‏شد. اين چيزها را از غرب گرفتند! زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ كنند؛ نه فقط چادر - چادر كه برداشته شده بود - اگر روسرى هم سرشان مى‏كردند و مقدارى جلوى چانه‏شان را مى‏گرفتند، كتك مى‏خوردند! چرا؟ براى اين‏كه در غرب، زنها سربرهنه مى‏آيند! اينها را از غرب آوردند. چيزى را كه براى اين ملت لازم بود، نياوردند. علم كه نيامد، تجربه كه نيامد، جِدّ و جهد و كوشش كه نيامد، خطرپذيرى كه نيامد - هر ملتى بالاخره خصوصيات خوبى دارد - اينها را كه نياوردند. آنچه را هم كه آوردند، بى‏دريغ قبول كردند. فكر و انديشه را آوردند، اما بدون تحليل قبول كردند؛ گفتند چون غربى است، بايد قبول كرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربى است، بايستى پذيرفت؛ جاى بروبرگرد ندارد! براى يك كشور، اين حالت بزرگترين سمّ مهلك است؛ اين درست نيست.

بيانات ‏در ديدار با ورزشكاران شركت‏كننده در المپيك و پارالمپيك – مهر ۸۳
شما ببينيد الان چقدر خرج مى‏كنند و زحمت مى‏كشند، براى اين‏كه حجاب را در دنيا از بين ببرند؛ كشورهايى كه خودشان را مهد آزادى هم مى‏دانند، مى‏بينيد كه چه مى‏كنند براى مبارزه با حجاب. حالا همه آن تشكيلاتى كه با حجاب مبارزه مى‏كنند يك طرف، اين خواهر ورزشكارِ مؤمن و دخترِ جوانِ ما كه با حجاب اسلامى و لباس محجّب - يا با چادر يا با آن شكل زيباى ارزشى - جلوِ دوربينهاى دنيا ظاهر مى‏شود و نشان مى‏دهد كه به اين ارزش پايبند است و اين صحنه در همه دنيا منعكس مى‏شود، اين يك طرف ديگر؛ او در واقع با اين كار، همه آن تبليغات را خنثى مى‏كند.

در ديدار جمعى از بانوان قرآن‌پژوه كشور – مهر ۸۸
هميشه به شكل غلطى در نظامهاى طاغوتى به زن نگاه شده؛ امروز در غرب هم همين جور است. حالا عده‌اى از زنان - مثل خيلى از مردان - در همين نظامهاى غربى شخصيتهاى برجسته و محترم و پاكيزه‌اى ممكن است در بيايند، ليكن نگاه عمومى به زن كه در فرهنگ غربى نهادينه شده، نگاه غلطى است؛ نگاه ابزارى است، نگاه اهانت‌آميز است. از نظر غرب، علت اينكه شما نبايد توى چادر باشيد، نبايد حجاب داشته باشيد، اين نيست كه آزاد باشيد. شما داريد ميگوئيد من با حجاب هم آزادى دارم. او چيز ديگرى مورد نظرش است؛ زن را براى نوازش چشم مرد، براى بهره‌ورى نامشروع مرد، ميخواهند به شكل خاصى در جامعه ظاهر بشود. اين، بزرگترين اهانت به زن است؛ حالا ولو با چندين لفّاف تعارف‌آميز اين را بپوشانند و اسمهاى ديگرى رويش بگذارند.

منبع : جهان

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[دوشنبه 1390-08-02] [ 11:49:53 ق.ظ ]  



  ناگفته های دخترک پاک بعد از 10 سال اعتیاد ...

آستين‌هايش را بالامي‌زند؛ دست‌هايش در 23 سالگي هيچ نشاني از زنانگي ندارند؛ خط خطي و جاي تيزي و زخم‌هاي كهنه دارد.

دختري که روبه روي من نشسته از شروع مصرف مواد در 13سالگي، از مادر و خواهر معتاد و پدر مواد فروشش مي‌گويد. چهار ماه پس از پاکي روي خط لرزان سقوط ايستاده است و دستش به هيچ جا بند نيست، خيلي شبيه من است، شبيه ديگر دختران همسنش اما… زيبايي روي صورتش ماسيده، چشم‌هاي درشت مشکي‌اش چشم گيرند اما بي‌نور.

 راهي يك مركز گذري ترك اعتياد زنان مي‌شوم، جايي كه در آن هر روز به دخترك روبه‌روي من و ديگر زنان معتاد يك وعده غذاي گرم، يك سي سي متادون، سرنگ و … مي دهند تا در قدم اول آسيب‌هاي حضور آنان در جامعه كاهش يابد و در قدم دوم با برگزاري كارگاه‌هاي خياطي و عروسك‌سازي و… و ساير امور مددكاري، آنان را در مسير ترك كردن و توانمند شدن كمك كنند.

آمارهاي رسمي مي‌گويد 70 درصد تماس‌گيرندگان با خط ملي اعتياد زنان هستند و در عين حال اعتياد خود آنها همواره يك تابو بوده است.

به دوست مشتركمان قول داده‌ام مراقب سوال‌هايم باشم تا زخمي را كه توان بستنش را ندارم ، باز نكنم.

کنجکاوم درباره زندگي دختر بدانم، مضطرب مي گويد خب بپرس، مي گويم هرچه خودت دوست داري تعريف کن و او هم مي گويد:20 سالم بود که از خانه فرار کردم و کارتون خواب شدم. بعد از مدتي دربه دري به ناچار با مردي 50 ساله که فروشنده‌ کيلويي مواد مخدر بود صيغه شدم. او مرا در تزريق کراک انداخت تا آرام باشم و برايش جنس ببرم و بياورم. خيلي وقت‌ها براي ذره‌اي جنس که کم مي‌آمد کتکم مي‌زد تا آن جايي که تمام بدن و سر و صورتم را خون مي‌گرفت. بعد از گذشت سه سال ديگر هيچ چيز برايم مهم نبود و از خدايم بود با يک يا دو کيلو جنس دستگير شده و به زندان بيفتم. با خودم مي‌گفتم آنجا ديگر راحتم و هيچ دغدغه‌اي ندارم.

تا هيچ رفته، تا روزهايي که درد به استخوان که نه پوست به استخوانش رسيده بود، آنقدر که بالشتي واسطه آشتي اش با زمين مي‌شد.

چهره‌اش را در هم مي کشد، چيزي شبيه درد در چهره‌اش موج مي زند و ادامه مي دهد: خسته شده بودم، تمام رگ‌هايم ترکيده و دست و پاهايم پاره‌پاره شده و دندان‌هايم ريخته بود. فکر کنم شش ماهي مي شد حمام نمي‌رفتم. استخوان‌هايم زده بودند بيرون و اذيتم مي کردند، آنقدر که نه مي توانستم بنشينم و نه بخوابم؛ هميشه بالشتي با يک بند به من وصل بود.

چشم‌هايم روي بدنش مي چرخند، اما جز صورت استخواني و ظاهر لاغرش نشاني از استخوان‌هاي بيرون زده نمي يابم.

داستان را از ميانه شروع کرده، مي پرسم اولين بار کي مصرف کردي؟ جواب مي دهد: 13ـ14ساله بودم که سراغ مواد رفتم. مادرم خانه‌هاي مردم کار مي کرد. هفت صبح مي رفت و 12شب با لباس‌هايي خيس و پاهاي ورم کرده برمي‌گشت. هميشه پادرد داشت و رنگ پريده بود. خيلي از حال و روزش بدم مي آمد.

پدرم هم فروشنده خرده پاي موادمخدر بود و هيچ چيز و هيچ کس حتي زن و بچه‌اش برايش مهم نبود، آنقدر که مادرم را در مصرف مواد انداخت تا آرام باشد و مادرم بعداز مدتي زيرخاک آرام گرفت.

اين‌ها را با بغض مي گويد، بي توجه به من حرف مي‌زند، انگار داستان نداشته‌هايش را براي خودش بازگو مي‌كند و مي گويد: همه اين‌ها باعث شد به دنياي بيرون پناه ببرم. با پسري دوست شدم که تمام محبتي را که از خانواده طلب مي‌کردم و نمي دادند به من مي داد. وقتي متوجه شدم مصرف کننده است ترس از دست دادنش باعث شد شريک مصرف‌اش شوم.

اين اولين بار بود، اولين بار که مواد مصرف کردم، ترياک خاموش‌ام کرد. حس کردم ديگر به هيچ کس و هيچ چيز احتياج ندارم، اينکه کسي به من محبت کند يا نه، پول داشته باشم يا نه، چيزي بخورم يا نه ديگر برايم مهم نبود، از او دور شدم و به سمت مواد رفتم.

بعداز مدتي پدرم به زندان افتاد و من بي مهاباتر به کارهايم ادامه دادم. در مدرسه شيشه مي شکستم، بچه‌ها را کتک مي زدم. هر کاري مي کردم تا اخراجم کنند. بالاخره يک روز 110آمد و من رابرد. در کل آموزش و پرورش نسخه‌ام پيچيده شد. مسئوليت درس خواندن از دوشم برداشته و به خيالم از هفت دولت آزاد شدم. خواهرم مصرف کننده شديد هرويين بود و من هم بعداز اخراج ترياک را کنار گذاشتم آلوده به هرويين شدم و چند وقت بعد هم از خانه فرار کردم.

بعد لحظاتي سکوت مي کند… از صندلي اش بلند مي‌شود و در اتاق چرخي مي‌زند.

حالش عوض شده ، انگار برگشتن به گذشته بدتر از خماري است، خماري آن روزها و اين روزهايش!

از بيرون صداي زناني مي آيد که همه در يک چيز شريكند، اراده براي ترک اعتياد و گريز از زندگي که آنان را به اين حاشيه جنوبي شهر رانده است. قرارمان در اين اتاق کوچک در مرکز گذري ارائه خدمات به زنان معتاد است. ديوارها پر از تابلوهاي UNODC درباره مضرات ترياک، حشيش، کراک و شيشه است.

دوباره شروع مي‌کند به تعريف. صدايش حالا ديگر از آن بي‌خيالي اول گفت‌وگومان فاصله گرفته، آرام است و رنگي از غم دارد: پارسال از آن مرد جدا شدم به خانه برگشتم. مادرم مرده بود و برادر کوچکترم معتاد و کارتون خواب زيرپله‌ها شده بود. زندگي مان خيلي آشفته بود. در خانه از هم مواد مي‌دزديديم و واقعا مادر مرده شده بوديم. همان وقت‌ها برادرم تصميم به ترک گرفت وبه کمپ رفت،50 روز ديگر يک سال از پاکي‌اش مي گذرد. من و خواهرم هم تصميم به ترک گرفتيم اما دو بار لغزيديم. خواهرم هنوز مصرف کننده است اما من چهار ماه است که پاک هستم.

با خودم مي گويم چه خوب كه به قسمت‌هاي خوب داستانش رسيديم، حتما حالا صدايش رنگي از نشاط مي‌گيرد اما وقتي مي‌پرسم الان کجايي و برنامه‌ات براي آينده چيست؟ با دست‌هايش صورتش را فشار مي دهد، نفس عميقي مي کشد که بي شباهت به آه نيست، مي گويد: اگر به من باشد خيلي کارها دوست دارم انجام دهم. دوست دارم دست‌ها و دندان‌هايم را درست کنم تا ديگر گاو پيشوني سفيد نباشم.

بروم سرکار، درسم را بخوانم، به خانه برگردم و پر و بال برادر17ساله‌ام را که پاک مانده بگيرم. پدرم سال ديگر آزاد مي شود و دوست دارم خانواده يکبار ديگر دورهم جمع شويم.

مي دانيد من به از دست دادن عادت دارم نه به دست آوردن! خيلي فکرها در سر دارم اما دستم به جايي بند نيست. خيلي جاها رفتم اما جواب نگرفتم. در اجتماع هيچ کس نمي خواهد ما را درک کند. در حالي که اگر من ظاهرم اين است شايد باطنم زيبا باشد، شايد کارم خوب باشد.

کوله کوچکش را به دوش مي‌اندازد و مي‌رود تا در ميان خيابان‌هاي شلوغ شهر و نگاه‌هاي بي تفاوت يا برچسب‌هاي ديگران گم شود. به کاغذ سوالات بي جوابم نگاه مي کنم، سوال آخر از جلوي چشمانم مي لغزد که “آيا تستHIV داده‌ايد؟” يادم مي‌آيد که حتي يادم رفت اسمش را بپرسم، زير لب مي گويم، سلام مسافر!

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:45:03 ق.ظ ]  



  زنان در حج نیز از آقایان پیشی گرفتند !!! ...

در بازدید نماینده ولی فقیه از اقامتگاه زائران ایرانی در مدینه منوره عنوان شد: تعداد زائران زن از مردان بیشتر شده و همانند عرصه کنکور دانشگاه از مردان سبقت گرفتند.

حجت الاسلام سید علی قاضی عسکر نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی در ادامه سلسله بازدیدهایش از اقامتگاه‌های زائران ایرانی در مدینه منوره، نهمین بازدید سرزده از اقامتگاههای زائران ایرانی را به اقامتگاهی اختصاص داد که محل اسکان سه هزار زائر در قالب 17 کاروان از استان‌های تهران، مرکزی، مازندران، البرز، خراسان شمالی و خراسان جنوبی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی قاضی‌عسکر این بازدید را از سالن غذاخوری زائران آغاز کرد، در حالی که زائران بر سر میز برای صرف غذا حاضر شده بودند، به احوالپرسی زائران می پرداخت و آرزوی خود برای قبولی زیارتها و طاعات آنها در سرزمین وحی را ابراز می کرد.

زائران نیز با عباراتی نظیر “وضعمان خیلی خوبه حاج آقا"، “خدا توفیق تان بدهد حاج آقا"، “خیلی خوب به ما رسیدگی می کنند” و … مراتب تشکر خود از کارگزاران حج را به سرپرست حجاج ایرانی اعلام می کردند.

نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت نیز با ملاحظه این سطح رضایتمندی زائران، ابراز امیدواری کرد: تا پایان سفر نیز وضعیت همین طور باشد.

وقتی بازدید سرپرست حجاج ایرانی به سالن غذاخوری خانم ها رسید، این موضوع که تعداد زائران زن بیشتر از تعداد زائران مرد است، توجه حجت الاسلام قاضی عسکر را به خود جلب کرد که با پرسش از مدیران این اقامتگاه مشخص شد، تعداد زائران زن بیش از زائران مرد است.

در همین حال یکی از زائرانی که می خواست برخی مشکلات این اقامتگاه را با نماینده ولی فقیه در میان بگذارد، به وی گفت: “خوشبختانه زنان در همه عرصه ها، از دانشگاه گرفته تا “حج” از مردان پیشی گرفته اند.”

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:35:22 ق.ظ ]  



  زنان عاشقان بالفطره ...

مهمترین ویژگی ها و اولویت های زنان

اکثر الخیر فی النساء.

بیشترین خیر در زنان است. (1)

در جهت حسن ارتباط با زنان باز هم چنان نیازمند شناخت بیشتر ایشان هستیم پس باز هم بدانیم مهمترین ویژگی ها و اولویت های زنان:

1. برای زن ها محبت بر هر چیز مقدم است.

2. زن ها توان آفرینش دارند.

3. زن ها به زمان توجه خاصی دارند.

4. زن ها نیاز دارند احساس امنیت کنند.

5. زن ها نیاز دارند احساس ارزشمند بودن کنند.

برای زن ها محبت بر همه چیز مقدم است

قال الصادق (ع):

العبد کلما ازداد للنساء حبا ازداد فی الایمان فضلاً.

هرچه محبت زن در قلب مرد زیادتر شود فضیلت ایمانش زیادتر گردد. (2)

دنیای زن، دنیای محبت است. محبت ورزیدن، فداکاری کردن و محترم شمردن روابط صمیمی، طبیعت زن است.

زن ها خودآگاهانه انتخاب نکرده اند که محبت مهمترین اولویت زندگیشان باشد، بلکه محبت فی الواقع، مهمترین اولویت زندگی آنهاست. طبیعتاً و ذاتاً و فطرتاً این گونه اند.

خودآگاهی، افکار و احساسات زن ها به طرزی طبیعی و غریزی همگی روی محبت متمرکز هست.

مرد و زن به دو طریق متفاوت محبت را تجربه می کنند:

برای اغلب زن ها محبت واقعیتی بی انقطاع و ممتد است، توجهی مستمر و مداوم که هیچ گاه ناپدید نمی شود، حتی مواقعی که مشغول کار یا انجام وظایفی است که ظاهراً هیچ گونه ارتباطی با محبت ندارند. ولی برای اغلب مردها محبت کلاسه شده و تفکیک شده است. گویی دیداری است یا بخشی از وجودشان آن هم گه گاهی و با تعیین وقت قبلی.

 

چرا برای زن ها عشق بر هر چیز مقدم است؟

احساس ارزش شخصی زنان به این بستگی دارد که چقدر در محبت کردن آن هم از صمیم دل در مسیر طاعت الهی و ارتباط برقرار کردن موفق بوده اند. این در حالی است که احساس ارزشمند بودن در مردان به میزان موفقیت ها و دستیابی های آنها به خواسته هایشان بستگی دارد.

هنگامی که همه چیز در روابط یک زن خوب و عادی است، حال او خوب است و احساس خوبی نسبت به خود دارد. ولی هنگامی که وضعیت غیر عادی است، احساس ناامنی می کند. البته در زنانی که از نظر ایمانی در درجه بالایی قرار دارند این مسئله کمتر دیده می شود.

صرف نظر از این که اوضاع کاری یا شغلی زن، برنامه ها و علایق او، چقدر خوب پیش می رود، اما چنانچه مشکلی در رابطه صمیمی او با همسرش به وجود آمده باشد، احساس خوبی ندارد.

تجربه اغلب مردها دقیقاً نقطه مقابل این است. چنانچه زندگی محبتی آنان عالی و بی عیب و نقص باشد اما روز بدی را در سرکار گذرانده باشند به سختی می توانند احساس خوبی داشته باشند.

هنگامی که زنان محبت را بر همه چیز مقدم می دانند، وقت و انرژی بیشتری را صرف روابط خود می کنند، برنامه ریزی می کنند تا لحظاتی خاص و جاودانی خلق کنند و دوست دارند به طور مستمر همه چیز را بهتر کنند؛ اما مردها از این وضعیت سوء برداشت کرده و فکر می کنند زن ها پرتوقع و زیاده خواه هستند، تشویش و دلواپسی دارند و می خواهند مردها را کنترل کنند.

خطاب به مردها: هر چه بیشتر محبت زن به خود را قدر بدانید، بیشتر به نیازهای خود خواهید رسید و بیشتر همسرتان خوشنودی شما را جلب خواهد کرد.

به یاد داشته باشید زنی که با قلبی باز، مهربان و سرشار به شما محبت می ورزد، هدیه گرانبهایی را به شما ارائه داده است. او سعی ندارد در مقابل، چیزی از شما بستاند، بلکه تنها می خواهد تعهد، پایبندی، از خود گذشتگی و شادی خود را به شما هدیه دهد. همه زن ها از چنین توانایی برخوردار نیستند. پس قدر همسر خود را بدانید.

قال رسول الله (ص):

مَن اِتَّخَذَ زوجَهً فلیکرمها. (3)

کسی که زن می گیرد باید او را احترام کند.

پس شاید لازم باشد در جهت تاکید به زنان بگوییم!

هنگامی که ما زن ها می آموزیم توانایی خود را در محبت ورزیدن به عنوان موهبتی زیبا گرامی بداریم و قدر بدانیم، مردان زندگیمان نیز می آموزند تا به طرز مشابهی با ما رفتار کنند.

پانوشت ها

1. خصال، ج 1، ص 55

2. وسائل، ج 14، ص 11

3. انصاریان، نظام خانواده در اسلام، ص 370

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:31:04 ق.ظ ]  



  پیام پیامبر به دختران ! : بر دختر بودن خود بباليد. ...

وقتي باور غالب جامعه، «زن» را مايه عار ميدانست و از «دختر» نفرت داشت و حتى آن را زنده به گور ميساخت؛ در چنين محيطي، «اسلام» جايگاه انسانى زن را احياء کرده و او را ريحانه؛ يعني شاخه گلى ظريف مينامد. يکى از ارمغانهاى زيباي پيامبر، شخصيت دادن به دختر و زن ميباشد. بدان حد که پيامبر(ص) ميفرمود :

ـ بهترين فرزندان شما، دخترانتان مي‌باشند.

ـ از خوش قدمى زن، اين است که نخستين فرزندش دختر باشد.

و چون به نبى خاتم بشارت دختر ميدادند، مي‌فرمود:

گلي است که خدا، روزيش مي‌دهد و تامين او با خداست.

بر خود بباليد و از آن دسته دخترانى باشيد که پيامبر درباره  ي ايشان فرمود:

چه خوب فرزندانى اند دختران محجوب!

از فرصتها سود جوييد.

فرصت جواني، يک غنيمت زودگذر است. پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتيست.

محمد مصطفى (ص) فرمود:

دنيا ساعتي است. زندگى کوتاه‌تر از آن است که دست کم گرفته شود.

لحظات زندگى را جدّى بگيريد و فرصت جوانى را دريابيد؛ «جواني» يک نسيم رحمت است.آن گونه که پيامبر(ص) مي فرمود :

انّ لربّکم في‌ايام دهرکم نفحات ألا فتعرضوا لها؛

در ايام زندگيتان نسيم‌هاى رحمتى مي‌‌وزد مراقب باشيد خود را در معرض آن قرار دهيد.»

حيا را پاس داريد.

«حيا» سرچشمة همة زيباييهاست و در فقدان حيا، هيچ کار زيبايي انجام نمي شود و هيچ کار زشتى ترک نمي شود.

حيا همان دگرگونى حال و انکسار و دورى گزينى از کار زشت است؛ به خصوص آنکه انسان احساس کند که ناظرى او را مي‌بيند. و آگاهي و نظارت خداوند ، عامل برانگيختن حيا است. رسول خدا(ص) فرمود :

«فاستحيوا اليوم أن يطَّلع الله على شيء من أمرکم؛ شرم کنيد امروز از اينکه خداوند از تمام امور شما، مطلع است.»

بزرگترين سرمايه دختر و زن مسلمان «حيا» است که ثمرة آن، مهار شهوت و تضمين عفّت او خواهد بود.

درنگ در نوع برخورد موسى با دختر شعيب و شيوه راه رفتن اين دختر که با حيا آميخته بود، نيز براى شما الهام بخش است.

 

پوشش مناسب را انتخاب کنيد.

 

پيامبر اسلام بر پوشش زن در مقابل نامحرم و دورى از جلوه گرى و خود نمايي اصرار مى ورزيد و قرآن، همپاى توصيه به مردان در دوري از چشم چرانى و رعايت پوشش بدن از نامحرم، به زنان نيز توصيه مى کند که ديدگان خود را فرو خوابانند و عفّت پيشه کنند. به دو آية ذيل دقت کنيد:

1. «اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: پوشش هاي بلند (جلباب) خود را بر خويش فرو افکنند».

2. «به زنان مؤمن بگو: ديدگان خود را فرو خوابانند و عفّت پيشه ساخته، دامن خود را از بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براي شوهران و ساير محارم، آشکار نکنند مگر آنچه پيدا است، و روسري‌هاي (خُمُر) خويش را به گريبان ها اندازند تا سر و گردن و سينه و گوش‌ها پوشيده باشد، و پاهايشان را به زمين نکوبند تا آنچه از زينت پنهان مي‌کنند، معلوم شود».

همواره دانش بجوييد

همواره با دانش و علم مأنوس باشيد؛ زيرا «خداوند درجة آنان که ايمان آوردند و آنان که از علم بهره مند شدند، بالا ميبرد». هيچ وقت از ياد گيرى و دانش آموزى خسته نشويد و به فکر فارغ التحصيلي نيفتيد. اين توصيه پيامبر(ص) را همواره به ياد داشته باشيد که مى فرمود:

«چهار چيز است که هر باهوش و خردمندى بايد به آن پايبند باشد؛ شنيدن دانش ، حفظ کردن، نشردادن و عمل به دانش.»

هر ظرفى وقتى چيزى در آن مي گذارند، گنجايش خود را از دست مي دهد مگر ظرف دانش که با افزودن آن، گنجايشش بيش تر مي-شود.

پيامبر(ص) مى فرمود:

«زنان انصار، خوب زنانى هستند! شرم، مانع فقاهت آنان در دين نمي شود.»

بهترين مطالبى که شايسته است دختران جوان ياد بگيرند، چيزهايي است که در بزرگسالى مورد نيازشان باشد و بتوانند در زندگي اجتماعى از آموخته هاى دوران جوانى خود، استفاده نمايند.

قدردان والدين خود باشيد.

در خوبى کردن، کرنش و فروتنى به پدر و مادر خود ، کوتاهى نکنيد؛ خوشا به حال کسى که پدر و مادرش را نيکى کند!

شخصي درباره دوست داشتنى ترين کار از پيامبر سؤال کرد و آن حضرت نخست به «گزاردن نماز اوّل وقت» اشاره فرمود و آنگاه از «نيکويى به پدر و مادر » ياد کرد.

روزي خواهر رضاعى پيامبر اکرم(ص) به نزد آن حضرت آمد؛ وقتى به او نگريست، از او شادمان گشت و ملحفه اش را گسترد و او را بر آن نشاند. سپس روى کرد و با او سخن گفت و به صورتش خنديد. آنگاه خواهراش برخاست و رفت و برادراش آمد. رسول خدا(ص) چنين احترامى به او نکرد. لذا به حضورش عرض شد: اي رسول خدا ! با خواهرش رفتارى کردى که با او در حالى که مرد است، چنين نکردي!؟ فرمود:

«چون او نسبت به پدر و مادرش نيکوکارتر از برادرش بود.»

منبع : فصلنامه کوثر

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[یکشنبه 1390-08-01] [ 02:07:06 ب.ظ ]  



  لابد این دختر خانم هم عاشق یک پسر مسلمان شده و خیال کرده دین اسلام جاده صاف کن عشق اوست! ...

سال 1381، شامگاه یک پنجشنبه تابستانی

تهران، خیابان افریقا، یک پاساژ باحال سانتی مانتال

«لطفا حجاب اسلامی را رعایت فرمایید» .

دخترکان جوان، لاک زده و مانیکور کرده، با هفت قلم آرایش و موهای افشان به دهها مغازه برمی خورند که این تابلو بر روی در ورودی آنها - جایی که همه آن را ببینند - نصب شده است .

 

توجهی به این نوشته کنند؟ اصلا!

 

اندکی از این زلف پریشان در پس روسری حریرآسای خویش پنهان کنند؟ ابدا!

اگر اینان چنین کنند، تکلیف آنان چه می شود؟ آنان که آمده اند برای گره گشایی از زلف یار!

معاشران گره از زلف یار بازکنید

شبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید

بگذریم . . . برای غربت حافظ همین بس . همین که شب خوش قصه او شامگاه یک پنجشنبه تابستانی باشد در یک پاساژبا حال سانتی مانتال!

بگویی اندکی ناشادمانی و رنج، یا شکوه و گلایه در زوایای رخسارش پیدا باشد، هرگز!

**************************

تازه از فرانسه برگشته بود . می خندید و می گفت مهد دموکراسی، تحمل یک متر روسری را نداشت . نتوانستند حضور چند دختر محجبه را در مدارس خود بپذیرند . . . چه راحت حکم به اخراج ما کردند .

گفتم چرا می خندی؟ گفت چرا نخندم! بر سر عقیده ام ماندم تا آخر! این جالب نیست؟

گفتم همه این حرفها بخاطر یک متر روسری است؟ جوابی که داد از سن و سالش خیلی پخته تر بود . زیرکانه و هوشمندانه!

نه! این بهانه است . آنها حجاب را فرهنگ می دانند، نه تمدن، نه اصالت و نه هویت! . . . صرفا اعتقادی فردی که محدودیت و انحصار در دل آن است .

می دانید، زن غربی خیلی بخشنده است . همه را از خوان پر نعمت خویش بهره مند می کند، اما خود همیشه سرگردان و تشنه است!

گفتم تشنه چه چیز؟

گفت تشنه این که به او بنگرند، طالبش شوند و پی اش را بگیرند . همه همت زن غربی این است که از کاروان مد عقب نماند و هر روز جلوه ای تازه کند . او اسیر و در بند خویش است . . . و در این اسارت، سرخوش . او هرگز به رهایی فکر هم نمی کند، چون آزاد است و رها . . . اما در قفس!

زن غربی نمی داند کیست!

- نداند، چرا با تو و حجاب تو سرستیز دارند؟

با تعجب نگاهم کرد و گفت این حکایت همان پسری است که هر چه معلمش به او گفت بگو «الف » نگفت، پرسید چرا؟ گفت «الف » اول راه است . اگر گفتم، می گویی بگو «ب » . . . این رشته سردراز دارد .

آنها همه می دانند اگر زنی محجب شد، دیگر در کوچه و خیابان از لوازم آرایشی که آنها می سازند، استفاده نمی کند، دیگر لخت و عور مبلغ کالاهای آنان نمی شود، دیگر با مردان بیگانه به دریا نمی رود، دیگر نمی تواند در هر مجلس و محفلی شرکت کند، بزند و برقصد . . . !

باز هم فکر می کنید همه این حرفها به خاطر یک متر روسری است؟

*******************************

در اتاق رئیس «مؤسسه اسلامی نیویورک » را گشود و داخل شد . آنگاه بی مقدمه گفت آقا من می خواهم مسلمان شوم!

مرد سرش را از روی کاغذ برداشت، چشمش به دختر جوانی افتاد که چیزی از وجاهت و جمال کم نداشت .

گفت باید بروی تحقیق کنی . دین چیزی نیست که امروز آن را بپذیری و فردا رهایش کنی .

قبول کرد و رفت، مدتی بعد آمد . مرد راضی نشد . . . باز هم باید تحقیق و مطالعه کنی . آنقدر رفت و آمد که دیگر صبرش لبریز شد . فریادی کشید و گفت «به خدا اگر مسلمانم نکنید، می روم وسط سالن، داد می زنم و می گویم من مسلمانم

. . . مرد فهمید این دختر جوان در عزم خود جدی است .

چیزی به میلاد پیامبر اکرم (ص) نمانده بود . آماده اش کردند که در این روز مهم طی مراسمی به دین مبین اسلام مشرف شود .

جشنی بپا کردند و در ضمن مراسم اعلام شد که امروز یک میهمان تازه داریم: یک مسلمان جدید! . . . و او از جا برخاست .

کسی از بین مردم صدا زد لابد این دختر خانم هم عاشق یک پسر مسلمان شده و خیال کرده دین اسلام جاده صاف کن عشق اوست! چه اسلامی؟ همه حرف است!

(نخود این آش شد . نمی دانم چه سری است که بعضی ها دوست دارند نخود هر آشی بشوند) .

- نه، نه . . . اشتباه نکنید . این خانم نه عاشق شده و نه با چشم بسته به این راه آمده، او مدتهاست تحقیق کرده و با بصیرت دین ما را پذیرفته است . چیزهایی از اسلام می داند که شاید هیچکدام از شما ندانید! کدام یک از شما مفهوم «بداء» را می دانید؟ همه نگاه کردند به هم، مسلمانان نیویورک و مساله اعتقادی بداء؟

اما او از این مفهوم و دهها مورد نظیر آن کاملا مطلع است .

بگذریم . او در آن مجلس مسلمان شد و برای اولین بار حجاب را پذیرفت .

خانواده مسیحی دختر که با یک پدیده جدید مواجه شده بودند، شروع به آزار و اذیت او کردند و روز به روز بر سخت گیری و فشار خویش افزودند .

دختر مانده بود چه کند! باز راه مؤسسه اسلامی نیویورک را درپیش گرفت و مسؤولان این مرکز را در جریان کار خود قرار داد . آنان نیز با برخی از علمای ایران تماس گرفتند و مطلب را با آنان در میان گذاشتند . در نهایت، کار به اینجا رسید که اگر خطر جانی او را تهدید می کند، اجازه دارد روسری خود را بردارد .

گوش کنید!

شاه بیت این غزل اینجاست;

دختر پرسید اگر من روسری خود را برندارم و در راه حفظ حجابم کشته شوم، آیا شهید محسوب می شوم؟

پاسخ شنید، آری .

و او با صلابت و استواری گفت: «والله قسم روسری خود را برنمی دارم، هر چند در راه حفظ حجابم، جانم را از دست بدهم

*********                   **********              *********

آنچه خواندید، سه پلان از یک ماجراست .

پلان اول، حکایت ماهیانی که در آب زندگی می کنند، همه عمر در آب غوطه ورند، اما مرتب از هم می پرسند: آب کو؟

پلان دوم، حکایت ماهی دور افتاده از آبی که آنقدر تن به شن های ساحل می زند تا بالاخره راهی به دریا باز کند .

. . . و پلان سوم، حکایت ماهی گداخته ای که هرم گرمای خشکی نفسش را بریده، حسرت آب بردلش مانده، اما راه دریا را از دل خویش می جوید!

بازگردیم به خیابان آفریقا، آن پاساژ با حال سانتی مانتال، بی اعتنایی دختران جوان به آن تابلو و قهقهه های مستانه!

شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام

تا نگردد زتو، این دیر خراب، آلوده

 

فصلنامه پرسمان، شماره 1، سروقامت، حسین؛

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 01:28:15 ب.ظ ]  



  من تمام واجبات دخترم را درست کرده ام !!! ...

آقای قرائتی در یکی از خاطرات خود فرمودند:

“در يكى از کوچه هاى کاشان دو تا خانم به هم رسيدند، يكى از آنها به ديگرى گفت: من تمام واجبات دخترم را درست کرده ام .

عالمى از آنجا مى گذشت پيش خود گفت: من که اين همه درس دين خوانده ام نتواسته ام تاکنون واجباتم را درست کنم، اين خانم چگونه موفّق شده است؟

در اين هنگام شنيد آن زن به ديگرى می گويد: براش لحاف دوخته ام، سرويس چينى خريده ام و….

مرد عالم گفت: حالا فهميدم منظور از واجبات چيست؟!!!

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[شنبه 1390-07-30] [ 01:36:33 ب.ظ ]  



  ارزش های دینی فراموش شده ، شکاف میان نسل دیروز و امروز ...



 
 
 
 

تفاوت بین دو نسل بسیار شنیده شده است ؛ از گرایش ها و اعتقادات مذهبی گرفته تا ارزشهای فکری و فرهنگی میان بچه های دیروز و امروز . به راستی چه ارزش هایی به دست فراموشی سپرده شدکه این شکاف هر روز بیشتر می شود !


صدای شیعه: شهادت هنر مردان با خداست، اگر روزگاری پسران نوجوان، با زغال پشت لب خود سبیل می گذاشتند تا شکل پدرانشان شوند، امروز بعضی از آنها زیر ابروهای خود را برداشتند و آرایش می کنند تا شبیه مادران شوند ما را چه می شود، واقعا این نسل به کجا می رود! هنوز کسانی که حماسه های هشت سال دفاع مقدس را آفریدند زنده هستند و خود تاریخ نیزگویای مردانگی شهامت و جوانمردی آنان است.

 

اگر فرزند دیروز برای احیای امر به معروف و نهی از منکر و برای دفاع از نوامیس کشورش، جان شیرین و سلامت خود را در جنگ از دست می داد، امروز بعضی ازجوانان با نگاه مبهوت فقط تماشاگر آزار و تجاوز به نوامیس جامعه کنونی ما هستند و حال یک سوال؛ چرا در طول 23سال که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد تربیت اسلامی مادران در قبال فرزندانشان کمرنگ شد و ناتوی فرهنگی در بررسی های خود به این نتیجه رسید که اگر شهید فهمیده ها، همت ها و باکری ها، ادامه حیات دهند، آنها نخواهند توانست دست به حرکتی بر خلاف مصالح دینی و ملی ما بزنند?


تفاوت مادران دیروز و امروز در چیست؟
هفته دفاع مقدس بهانه ای شد تا پای صحبت مادرانی بنشینیم که در دوره هشت سال دفاع مقدس فرزندانی را تربیت کردند که برای رفتن به جبهه لحظه شماری می کردند و حاضر بودند دست از همه چیز بکشند و به ندای رهبر خود امام خمینی (ره) لبیک گفته و برای دین اسلام جان خود را فداکنند. شاید برای بعضی ها که در آن برهه از زمان نبودند جای سؤال باشد که مگر مادران دیروز چه روش تربیتی به کار بردند که فرزندان آنان حاضر بودند تعلقات مادی و دنیایی را رها کرده و در میدان نبرد گلوله و آتش، جانفشانی کنند و جواب آن در یک کلمه به نام «میهن» خلاصه شود.
 

همسر شهید «مرادی زارع» که یک دندانپزشک است، در پاسخ به این سؤال که فرق مادران دیروز با مادران امروز در خصوص تربیت فرزند چه بوده است، گفت: در آن برهه از زمان که انقلاب اسلامی از چنگال رژیم شاه به تازگی رها شده بود و دشمنان اسلام سعی می کردند، دوباره دوران ظلمت و تاریکی را به ایران اسلامی باز گردانند، دست به یک توطئه ننگین دیگری زدند و با حمایت صدام جنگ را برضد ایران شروع کردند. مادران، با نور ایمان خود فرزندانی را در آغوش خود بزرگ کردند که از هیچ قدرتی جز خداوند نمی ترسیدند. آنها فرزندان خود را با نور قرآن آشنا می کردند و پس از وضو گرفتن شیره جانشان را به کام فرزندانشان می دادند. شرایط جنگ باعث شده بود تا برای دفاع از خاک کشور همه مادران برای رزمندگان حتی طلاهای خود را هدیه دهند و فرزندانشان را با دل شیر به رزم با کفر بفرستند.

 

اما در مورد فرزندان امروز که توسط مادران امروزی تربیت شدند باید بگویم، محیط بیش از 70درصد و مادران تنها 30درصد در چگونگی شکل گیری شخصیت فرزندان امروز نقش آفرینند. چون کودکان و نوجوانانی که در عصر امروز با اینترنت و موبایل سر و کار دارند و برای اینکه در مقابل همسالان خود کم نیاورند به انواع کلاس های آموزشی متفاوت می روند، دیگر وقتی برایشان باقی نمی ماند تا با مادران بنشینند و دوستانه حرف بزنند و عواطف و احساساتی بین آنها رد و بدل شود.

 

وی ادامه داد: متأسفانه مادران امروز به دلیل داشتن مشغله های فکری و کاری فراوان با فرزندانشان روابط کمرنگی دارند و در عوض اینکه در محیطی آرام، گرم و صمیمی درکنار پدر و مادر خود زندگی کنند، دائما با یکدیگر بر سر مسائل مختلف نزاع لفظی و یا حتی تنبیه بدنی دارند و این تنها به خاطر آمدن تکنولوژی نیست؛ فراموش کردن وظیفه مادری در قبال تربیت دینی فرزندان شاید یکی از علت های اصلی ناموفق بودن تربیت مادران امروز باشد.

 

وی افزود: من معتقدم برای اصلاح نسل امروز نباید ریشه آنان را برای پذیرش افکار و عقاید دینی قطع کرد، بلکه باید الگوهای نادرست آنان را مانند شاخ و برگ های خشک که مانع از رشد بهتر درخت وجودی آنان می شود را حرص کنیم تا بتوانند رشد کنند.


مجید ابهری جامعه شناس و مدرس دانشگاه در خصوص اعلام خطر نفوذ ناتوی فرهنگی به حریم فرهنگی کشور از سوی رهبر انقلاب و نقش مهم آن در تربیت فرزندان امروز گفت: در سال 1368مقام معظم رهبری دلسوزانه خطر تهاجم فرهنگی را بیان کردند و لزوم باز مهندسی فرهنگی را اعلام نمودندو درطول 32سال گذشته ما شاهد هجوم ماهواره ها، بلوتوث ها، اینترنت و شبکه های شوم آن بودیم.


6 درصد پسران لوازم آرایش مصرف می کنند
طبق آمارهای موجود در جامعه امروز ایران، شش درصد از پسران به طور مستمر لوازم آرایش مصرف می کنندحال باید پرسید مرد آرایش کرده نه تنها به درد جبهه های جنگ نمی خورد به طور قطع نیز به دردخانه نیز نمی خورد.


تاثیر عصر تکنولوژی و زندگی شهر نشینی در تربیت فرزندان امروز
ناگفته نماند مادران امروز با گرفتاری های روزمره و پدران با اشتغال های فکری و مادی رسالت و وظایف خود را در تربیت نسل شهید همت ها فراموش کردند، پیتزا ساندویج و نوشابه جانشین غذاهای توان بخش و قوت دهنده شده است. چیپس و پفک جای پسته و بادام را گرفته و این شد که امروز شلوارهای پاره مظهر مد شده و آرایش های سرو صورت به شکل وندال ها (خرابکاران اجتماعی) و منحرفین جنسیتی همچون ویروس به جان جامعه افتاده است. اگر تا دیروز پدران دست فرزندان خود را گرفته و با خود به نماز جماعت یا مراسم مذهبی می بردند امروز سالن های زیرزمینی با انواع برنامه های ضد فرهنگی به استقبال فرزندان ما می روند وقتی درخانواده فقط روزانه 17 دقیقه صرف گفتار و ارتباط کلامی می شود دیگرچه توقعی می توان داشت!!!

 


بازهم نقش رسانه در بحث فرهنگی مطرح می شود
آموزش و پرورش و صداوسیما و نهادهای فرهنگی دومین گروه پس ازخانواده هستند که درهم نوا ساختن فرزندان با هنجارها و ارزش های دینی باید تلاش کنند برای نجات نسل سوم و چهارم. باید رهنمودهای رهبر معظم انقلاب در مورد بازمهندسی فرهنگی و راهکارهای مقابله با ناتوی فرهنگی به کار گرفته شود. تا دیرتر از این نشده خانواده ها به فکر فرزندان خود باشند چراکه امروز هیچکس حاشیه امنیت نیست و فردا خیلی دیر است.

 

کارشناسان اجتماعی معتقدند که اگر مادران دیروز همزمان با گریه و خواندن زیارت عاشورا به فرزندان خود شیر می دادند، امروز مادران همراه با تماشای فارسی وان در گوشه ای به خواب می روند و فرزندانشان در گوشه دیگر از اتاق می خوابند. این تفاوت مادران دیروز با مادران امروز است؛ اگر دیروز مادری خود لباس رزم برتن فرزندش می کرد و به میدان نبرد می فرستاد امروز برخی مادران برای داشتن فرزند متمدن آنها را به دیار فرنگ می فرستند، اما هنوز شیر زنان مسلمانی هستند و باید آنها را به عنوان الگوهای تربیتی به زنان امروزو دختران جامعه معرفی کنیم و این رسالت برعهده رسانه ملی ماست.

 

نقش آموزش و پرورش نیز در زمینه آموزش کمرنگ شده است
ناگفته نماند که در نگارش کتاب های درسی باید دقت شود و یک باز بینی اساسی صورت گیرد. به عنوان نمونه چاپ کتاب هایی با مضامینی چون طول رودخانه های آفریقا چقدر است و یا ترکیب اسید با فلز و محصولات فرهنگی فلان کشور و… چه دردی را از فرزندان ما دوا می کند؟ درکدام کتاب درسی احترام به والدین، خدمت به هم نوع، امر به معروف و نهی از منکر، دفاع از ناموس جامعه به فرزندان ما می آموزد؟ درعوض 400شبکه فارسی زبان در طول شبانه روز مغز آنها را بمباران می کند.
 


فرزندان باید از نظر روحى واکسینه شوند
بسیاری از کارشناسان اجتماعی معتقدند تربیت باید هماهنگ با سن اولاد صورت گیرد، یعنى با رفتار شایسته و احترام گذاشتن به شخصیت وجودی اش، ارزش های دینی را به او تلقین کرد. فرزندانى که دوران کودکى را درخانواده دینی سپرى کرده اند و روحیات آنها به شکل زیبا و مناسبى شکل گرفته است، وقتى به سن رشد و درک مى رسد و در مقابل افکار و شهوات گوناگون قرار گرفته و خود را مجهز به نور ایمان می کنند و برای در امان ماندن از طریق آشنایی با قرآن در مقابل فساد و فحشا واکسینه شده و گرفتار انحرافات و امراض سخت اخلاقى نمى شوند و نسبت به انجام کارهاى خوب، در سراشیبى قرارمی گیرند. اما فرزندانى که از این موهبت بى بهره بوده اند و روحیات آنها به علت جو بد خانواده و اخلاق و رفتار ناهنجار پدر و مادر، به طور ناشایستى پرورش یافته است همانند طفلى که زمینه امراض گوناگون را به ارث برده باشد، براى انحرافات مستعد و آماده هستند؛ از درون، تمایل به صفات ناپسند دارند و وقتى به سن رشد و درک مى رسند، خود را با جو اخلاقى ارزشمند و نامتناسب احساس مى کنند،

کارهاى اخلاقى و پر ارزش براى آنها سخت و کم فروغ است؛ حتى اگر صفات اخلاقى خود را هم درک کنند و بفهمند بازهم روحیات آنها مسموم است.
 

حضرت على علیه السلام فرمود: «اصعب السیاسات نقل العادات» سخت ترین برنامه ها تغییر دادن عادت هاست. اسلام می گوید جوانان خود را طورى تربیت کنید، که هنگام رشد و فهم، خود را نسبت به ارزش هاى واقعى بیگانه ندانند، بلکه متمایل به نیکى باشند، حضرت على علیه السلام در سفارشات خویش به یکى از فرزندانش مى فرماید: «دل بچه همانند زمین آماده است که هر چه در آن نهاده شود مى پذیرد. من به تربیت تو قبل از اینکه دلت سخت شود و ذهنت مشغول گردد، اقدام کردم.


تربیت دختر با پسر فرق دارد، آنها را براى آینده آماده کنیم
دین اسلام می گوید تربیت دختر و پسر باید نزد پدر و مادر فرق داشته باشد، مبادا که دختران خود را مثل پسر بزرگ کنید، پسر باید به گونه اى پرورش یابد، که در زندگى فرداى او یک مرد پر استقامت و با عقل در مقابل امواج زندگى باشد چرا برخى از والدین، سعى دارند به جاى تربیت و تقویت عقل پسران خود، به سر و وضع آنها و زیبایى نامعقول آنها بپردازند، به گونه اى که بچه حس زیبایى او بیش از عقلش تقویت مى شود. لباس هاى بچه ها باید زیبا و روشن باشد، اما ناهنجار و سبک نباشد، پسرها باید سردى و گرمى، شکست و استقامت و تلاش را، در خانواده تمرین کنند.


در تربیت دختران، بخاطر نقش حساس آنها در مسئولیت هاى خانوادگى و تأثیر آن در اجتماع، باید مراقبت بیشترى نمود. دختر وقتى به سن هفت سالگى رسید، کم و بیش باید متوجه شود، رفتار و وظائف او با پسر فرق دارد، اگر بنا باشد، هر جائى که پسر مى رود دختر هم برود و یا او را ببرند، هر طور که پسران لباس مى پوشند، او هم بپوشد و پسروار بزرگ شود، آیا دخترى که مثل پسر احساس آزادى در پوشش کرده است، در سن رشد و درک مى توان او را دستور حجاب داد؟! حجاب براى این دختر، مثل روسرى براى پسران سخت و مشکل است.



واى به حال فرزندان آخر زمان
روزى رسول خدا (ص) نگاهش به طفلى افتاد و فرمود: واى به حال بچه هاى آخر زمان از طرف پدرهاى ایشان ! پرسیدند: یا رسول الله از پدرهاى مشرک ؟ فرمود: نه از پدرهاى مؤ من که واجبات را به فرزندان خود تعلیم نمى دهند و هر گاه دیگرى بخواهد به ایشان تعلیم دهد، مانع مى شوند و خشنود هستند که فرزندانشان از مال و منال دنیا چیزى بدست آورند (ولى به دین اولادشان اهمیت نمى دهند، فقط به فکر رفاه هستند) من از این پدرها بیزارم ، آنها هم از من بیزارند.

 

فرزندان خود را با نماز آشنا کنیم
یکى از وظایف مهم پدر و مادر آشنا کردن فرزندان خود با نماز در سن کودکى است. حضرت على علیه السلام فرمود: «به بچه هاى خود نماز را یاد دهید و در هشت سالگى آنها را وادار د به نماز خواندن کنیم.»، شخصى از امام رضا علیه السلام پرسید: کسى فرزندش یکى دو روز نماز نمى خواند، آیا مى تواند او را مجبور کند؟ حضرت فرمود: آن پسر چند ساله است، گفت : هشت ساله است، حضرت با تعجب پرسید: سبحان الله (بچه هشت ساله ) نماز نمى خواند؟! آن مرد گفت: بیمارى دارد، حضرت فرمود: هر مقدار که مى تواند نماز بخواند. آرى پس از سن هفت سالگى، پدر و مادر مى بایست، فرزند خود را با نماز که اساس دین و ستون آن است آشنا کنند و بوسیله تشویق و مراقبت هاى پى در پى سعى کنند بچه را به نماز عادت دهند تا هر چه بیشتر با خدا آشنا شود.


کلام پایانی
م
ادران امروز دختران شما عروسک نیستند، زندگى آینده آنها و کشور اسلامی ایران به بانویى نیاز دارد، خوش فکر، با ادب و اخلاقى بلند و دینى محکم  همراه با تمیزى و نظافت و شوهر دارى و ملاطفت، کارى کنید که این خدمات در دختران تقویت شود، حس زیبایى جویى و زینت کردن در بانوان بطور غریزى وجود دارد و چه بسا افراط هم بکنند و احتیاج به تشویق چندان ندارند، بلکه در بسیارى احتیاج به کنترل و تعدیل دارد، این کنترل و تعدیل را پدر و مادر باید انجام دهند. پسران شما هم مترسک نیستند که همچون دختران آرایش کرده با ابروهای برداشته به خیابان ها بیایند و برای خودنمایی و جذب دختران با آنها دوست شوند. واقعا پسران دیروز چگونه تربیت شدند که حتی با وجود سن کم خرج 10سر عائله را می دادند و در دوران دفاع مقدس هم با جان و دل به جنگ با دشمن رفتند، بیایید برگردیم کمی عقب تر و بیاندیشیم که چه باید کرد؟

 

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:58:08 ق.ظ ]  



  از آن طرف پشت بام نیفتید ! ...

خیلی نگو گناهکارم این را ادامه نده .

روی صفات خوب کار کن تا به یقین برسی .

معصیت را به یقین نرسان .

این که به شما روزی داده ، خلق کرده ، این جا نشانیده ، هیچکدام دست ما نبوده ؛ همه را خدا کرده است ؛ در این یقین ها شک نکنید .

از آن طرف پشت بام نیفتید . بعضی ها احتیاط می کنند ، عقب عقب می روند ؛ از ان طرف پشت بام می افتند . جماعت زیادی از آن طرف افتاده اند . اصلا من کسی را ندیده ام از جلو بیفتد . همه از پشت سر افتاده اند . پشت رو هم افتاده اند .حالا چطور می شود بیاوری شان بالا ، از پشت سر افتاده اند. رفتی علم را بفهمی ، خراب کردی رفتی ، بچه را تربیت کنی ، فاسدش کردی . بچه را دشمن خدا کردی  !

هر کاری کردی از پشت سر افتادی ؛ وقتی بسم الله را فهمیدید دیگر  نه از جلو می افتید و نه از پشت سر .

تمام قرآن در سوره حمد است ؛ حمد هم در بسم الله ؛ بسم الله هم در باء است ؛ باء هم در نقطه ی زیر آن .

علی علیه السلام گفت : من آن نقطه هستم . یعنی با من قرآن نوشته می شود . با من قرآن درست می شود . همه اش با من و از برای من است .

چقدر راحتت کرد ؛ چقدر زحمتت را کم کرد ؛ به شرطی که قبول کرده باشی . اگر انسان قبول نکند که هیچ بگذارد برود خودش درست کند … هزار و پانصد سال است می خواهد بسم الله را یاد بگیرد هنوز مشغول است . عده ای هم قبول کردند و رفتند در قرب خدا . آنها عدد ندارند خیلی ها هستند . شما هم بیایید از آنها باشید .

در هر آن که در یاد خدا هستیم در راهیم .

حیف است انسان روی آینده حساب کند

چون هنوز نیامده است و الان موجود نیست .گذشته هم گذشته و رد شده است . در هر منزلی که هستیم باید آن را قدر بدانیم و با خدای خود خوش باشیم .تلخ باشد یا شیرین یا ترش .

چون مربی ما خدای ما ، ما را تربیت می کند و می سازد .

خدا سازنده است .

(مرحوم دولابی)

 

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:25:56 ق.ظ ]  



  باید برای تخلیه هیجانات جوانان تا دیر نشده کاری کرد !!! ...

حجت الاسلام شهاب مرادی با بیان اینکه کم‌کاری نظام آموزشی و تربیتی موجب بروز معضلاتی همچون مصرف مشروبات الکلی، فحشا و فساد در جامعه شده گفت: نهادهای متولی فکری برای تخلیه هیجانات جوانان نکرده‌اند و تنها نقش ناظر و ناظم را برای آنها به عهده دارند.

حجت الاسلام شهاب مرادی در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد افزایش قاچاق مشروبات الکلی و خطر گرایش جوانان به شرب خمر گفت: اخبار و گزارشات منتشرشده نشان می‌دهد که نیروی انتظامی تمام تلاش خود را برای مبارزه با قاچاق هرگونه مواد مخدر و مشروبات الکلی به کشور انجام داده ولی موضوع قاچاق الکل با تمام کالاهای دیگر متفاوت است زیرا دشمن روی این کالای خاص سرمایه گذاری ویژه ای انجام داده است.


آمریکا و رژیم صهیونیستی قاچاق مشروب به ایران را بیمه کرده‌اند


وی افزود: آمریکا و رژیم صهیونیستی به نوعی قاچاق مشروبات الکلی به ایران را بیمه کرده اند که شاید قیمت تمام شده این کالا برای قاچاقچیان مفت تمام شود ولی هدف از این اقدام فروش مشروبات الکلی با نیت درآمدزایی نیست بلکه تباه کردن جوانان ایرانی است.


این کارشناس مهارتهای زندگی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در ماه مبارک رمضان مبنی بر تباه شدن جوانان بر اثر کم کاری و اهمال نهادهای فرهنگی گفت: کم کاری نظام آموزشی و تربیتی اعم از دولتی و غیردولتی موجب بروز معضلاتی مرتبط با مشروبات الکلی، فحشا و فساد در جامعه می شود که راهکار  مقابله با آن تقویت شخصیت دینی و معنوی جوانان و نوجوانان است. باید تمامی افراد مذهبی و متدین، رسانه ها و دستگاههای آموزشی و مروج فرهنگ و دین در جامعه در تقویت بنیانهای دینی و اعتقادی قشر جوان پویا باشند گویی که زمان جنگ است و باید با این دشمن فرهنگی مقتدرانه بجنگیم.


اعلام آمارها معضلات اجتماعی به رقابت میان رسانه‌ها تبدیل نشود


وی خطاب به رسانه ها و برخی مسئولان گفت: هر چند این موضوع بسیار مهم و نگران کننده است اما نباید اعلام آمارهای بالا در مصرف مخدرها و مشروبات الکلی و فساد در جامعه به رقابت میان رسانه ها تبدیل شود زیرا انتشار چنین خبرهایی می تواند از مصادیق اشاعه فحشا باشد


مصرف کنندگان الکل در کشورهای غربی هم افرادی طرد شده هستند


حجت الاسلام مرادی مساله مبارزه با مصرف مشروبات الکلی را منحصر به دین و شریعت ندانست و افزود: حتی در کشورهای غربی هم این اعمال ناصحیح بوده و جامعه، معتادان به الکل را طرد می کند و از شان اجتماعی کمتری برخوردارند.


وی تصریح کرد: در روایات آمده است رسول خدا (ص) فرمودند: اگر روزی تمامی بدیها و شرها را در اتاقی کرده و درب آن را قفل کنیم و این قفل دو کلید داشته باشد یکی دروغ است و دیگری شرب خمر و مصرف مشروبات الکلی  که در شریعت اسلام گناه کبیره است و انسان را از چشم خدا می اندازد به نحوی که تا چهل روز نماز و عبادتش مورد قبول درگاه خدواند قرار نمی گیرد.


ضرورت حساس کردن جامعه به حلال و حرام خوراکیها 


حجت الاسلام مرادی همچنین با بیان اینکه باید در جامعه نسبت به حلال و حرام بودن خوراکیها حساسیت ایجاد شود گفت: تاجران باید دقت کنند که محصولات حلال را به کشور وارد کنند هرچند نظارتها به خوبی انجام می شود و فروش اینگونه محصولات حرام در کشور ممنوع است ولی اگر برچسب حلال را بر محصولات غذایی نصب کنیم نگاه کودکان به واژه حلال در کنار آرم استاندارد بر افزایش تقوا و رعایت اعتقادات تاثیر مثبتی خواهد داشت. همانطور که در بسیاری از کشورهای مسلمان هم این کار را انجام می دهند.


تقویت ایمان و اعتقادات؛ راه پیشگیری از جرم و آسیبهای اجتماعی


این استاد مهارتهای زندگی از روحانیون و ائمه جماعات در مساجد کشور درخواست کرد تا مردم را با بیان روایات و آیات از ارتکاب به گناه بازدارند زیرا آسیبهای اجتماعی در جامعه به حدی رسیده است که تقویت ایمان و اعتقادات یکی از راههای پیشگیری از جرم و آسیبهای اجتماعی است. به ویژه در رابطه با  مخاطب نوجوان و جوان تقویت غیرت دینی و تقوا از اهمیت  بسیار بالایی برخوردار است.


مسئولان فکری برای تخلیه هیجانات جوانان نکرده اند 


این چهره فرهنگی حوزه و دانشگاه، تحکیم بنیانهای خانواده را یکی از راههای کنترل فرزندان عنوان کرد و افزود: تقوا و کنترل نفس رابطه مستقیم با سلامت روان دارد. جوانان ایرانی پاک هستند ولی مشکل از آنجایی آغاز می شود که نهادهای متولی تا کنون فکری برای تخلیه هیجانات این قشر عظیم جامعه نکرده‌اند و تنها نقش ناظر و ناظم را در جامعه ایفا کرده اند.


آدمی صرفاً با توصیه به تقوا پرهیزگار نمی‌شود


این مدرس اخلاق در ادامه تاکید کرد: همه انسانها به موعظه نیاز دارند حتی انبیاء و معصومین اما روشن است که آدمی صرفاً با شنیدن توصیه به تقوا پرهیزگار نمی‌شود. حتماً در این مسیر نیازمند دانستن و به کاربستن مهارتهایی است تا او را در “شناخت” و “مدیریت” هیجاناتش کمک کند. چنانچه در روایات و کتب اخلاق نیز این روش نظام مند مورد توجه قرار گرفته است. این  شناخت احساسات و عواطف با الگوی دینی همان عملیاتی کردن تقواست. نداشتن این مهارت و فقدان آگاهی ریشه مشترک تمام مسائل اجتماعی امروز جوانان نظیر ازدواجهای نادرست، طلاق، شرب خمر و قتل است.


با تماشگرنما خواندن جوانان نمی توانیم مشکل هیجانات آنها را حل کنیم

به گفته حجت الاسلام مرادی، بحث تخلیه هیجانات نکته‌ای است که مغفول مانده است. آمارها در جامعه حکایت از این دارد که ما در این حوزه یعنی تخلیه هیجانات کاری نکرده‌ایم. بنده سالهاست که بر روی موضوعات آسیب‌های اجتماعی و آمارهای مختلفی که در این حوزه اعلام شده کار کرده‌ام و بارها در رسانه‌ها نسبت به این موارد هشدار داده‌ام اما بدیهی است که یک دست صدا ندارد. ما باید برای تخلیه هیجانات جوانان چاره اندیشی کنیم تا با آمارهای نگران کننده همچون تلفات جاده ای، مرگهای ناشی از نزاع و درگیری، فحاشی در استادیوم‌ها، ویراژ دادن در خیابانها مواجه نشویم. زیرا با تماشگرنما خواندن جوانان نمی توانیم مشکل هیجانات این گروه سنی را مدیریت کنیم. این کنش‌ها و تمایلات را باید شناخت و مدیریت کرد. در واقع با یک آموزش مستمر و طراحی مدل های سازگار با فرهنگ ایرانی ــ اسلامی باید برای تخلیه هیجانات جوانان تدابیری اندیشید. اگر این موضوع همچنان مورد غفلت قرار گیرد به موازات رشد جمعیت و بروز شکاف نسلی و تضادهای فرهنگی کنترل این آسیب‌ها پرهزینه‌تر و سنگین‌تر می‌شود.

منبع : سایت حجت الاسلام شهاب مرادی


موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 10:25:34 ق.ظ ]  



  یادتونه ؟!؟! تقدیم به اونایی که بزرگ شدن !!! ...

یادتونه؟!؟! دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم
یادتونه؟!؟! هرکی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم می گفتیم: آیینه آیینه….
یادتونه؟!؟! زمستون اون وقتا تمام عشقمون این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله
یادتونه؟!؟! گنجشگکه اشی مشی …. لب بوم ما نشین …. بارون میاد تو خیس میشی …. برف میاد گوله میشی ….. میفتی تو حوض نقاشی ….کی میپزه آشپز باشی ….. کی میخوره حاکـــــــــــم باشــــــــی
یادتونه؟!؟! مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت سر صف می داد به ما. بعد می گفت: همه تو صفاشون از جلو نظام برید سر کلاساتون
یادتونه؟!؟! این بازیو پی پی پینوکیو پدر ژپتو، گُ گُ گُربه نره روباه مکار
یادتونه؟!؟! دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟ نه نه بی سوادی نه نه پس تو ….
یادتونه؟!؟! اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم()، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، خوشحال می شدیم
یادتونه؟!؟! وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم ( خجالت کشیدن )
یادتونه؟!؟! بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما می چسبیدیم به میله ی کنار تاب، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود نگاه میکردیم، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم، بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم
یادتونه؟!؟! پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد
یادتونه؟!؟! سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم
یادتونه؟!؟! صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم، به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود، ولی سمت چپی ها نو بود
یادتونه؟!؟! آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست، اونا یه درس از ما عقب تر باشن
یادتونه؟!؟! برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم
یادتونه؟!؟! تو دبستان وقتی مشقامونو ننوشته بودیم معلم که میومد بالا سرمون الکی تو کیفمونو می گشتیم میگفتیم خانم دفترمونو جا گذاشتیم
یادتونه؟!؟! دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم
یادتونه؟!؟! یکی از بازی محبوب بچگیمون کارت جمع کردن بود، با عکس و اسم و مشخصات ماشین یا موتور یا فوتبالیستها، یا ضرب المثل یا چیستان …
یادتونه؟!؟! خط فاصله هایی که بین کلمه هامون میذاشتیم یا با مداد قرمز بود یا وقتی خیلی میخواستیم خاص باشه ستاره می کشیدیم

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[پنجشنبه 1390-07-28] [ 11:26:50 ق.ظ ]  



  مگر دانشگاه بنگاه همسریابی ست ؟!!! ...

مقابل ملتی که در ۹دی از ته دل فریاد می‌زند و اسلام می‌خواهد و ما نتوانستیم شرایطی ایجاد کنیم که دخترانشان در دانشگاه‌‌های دخترانه تحصیل کنند، شرمنده‌ام!


به گزارش ماهان نیوز به نقل از جهان، دکتر کامران دانشجو در مراسم امضای تفاهم‌نامه همکاری میان حوزه‌های علمیه و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با اشاره به نقاط قوت فراوان در دانشگاه‌ها، به مشکلات موجود در این نهاد علمی پرداخت و گفت: مهم‌ترین مشکل دانشگاه‌ها این است زمانی که دانشگاه‌ها از غرب به ایران آمد از نظر محتوایی و مناسبتی کاملاً مقلد غرب شد.

وزیر علوم، تحقیقات و فناوری افزود: برخی مسائل که در غرب به عنوان هنجار مطرح می‌شود، بر اساس آموزه‌های دینی ناهنجار است، ولی به اندازه‌ای فرهنگ غرب دردانشگاه‌های ما رواج یافته است که تبدیل به هنجار شده است.

وی با بیان این که برخی افراد آموزه‌های غربی را راهی برای خوشبختی می‌دانستند، اظهار داشت: زمانی که این علوم عیناً از غرب وارد کشور شد،‌ افرادی داشتند، قائل بودند که فرهنگ غرب موجب خوشبختی آنها می‌شود.

دانشجو با بیان این که بومی‌سازی در این عرصه باید به صورت جدی دنبال شود، اظهار کرد: برای بومی سازی علوم در دانشگاه‌ها بر اساس آموزه‌های دینی فکری نشده است، اگر هم فکری شده، عینیت پیدا نکرده است.

*ورود محتوای غربی به دانشگاه‌ها!

وی تصریح کرد: علوم انسانی اصلی در جوامع مختلف است، حال امروز شاهد آن هستیم که تمام پایه‌گذاری‌ها و نظریه‌های مطرح شده در دانشگاه‌‌ها برگرفته از غرب است، این سؤال مطرح است که آیا محتوایی که از غرب گرفته شده و در دانشگاه‌ها اجرا می‌شود با جهان‌بینی توحیدی که اسلام ارائه می‌کند، همسو است؟

وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با بیان این که عمل کردن به فرهنگ غرب در مدت ۸۰ سال در دانشگاه‌ها موجب به وجود آمدن این مشکل شده است، خاطرنشان ساخت: امروز شرایط به گونه‌ای است که وقتی می‌گوییم خانم‌ها و آقایان هر کدام در ردیف‌ کلاس بنشیدند، نا هنجاری به شمار می‌آید.

*مظلومیت نظام اسلامی و مردم متدین!

وی با اشاره به این که تبدیل شدن ارزش‌های دینی در نظام اسلامی به ناهنجاری‌ها، نشان دهنده مظلومیت نظام و مردم متدین و مؤمن جامعه است، خاطرنشان کرد:‌ امروز پس از ۳۲ سال از پیروزی انقلاب اسلامی باید بیاییم وتوجیه کنیم که چرا از مسیر دانشگاه تا خوابگاه باید سرویس‌‌های جداگانه ویژه آقایان و خانم‌ها قرار داده شود! بعد هم نه از سوی دانشگاه، بلکه از سوی رسانه‌های این گونه نسبت به این مسئله اعتراض کنند و هجمه بیاورند.

دانشجو ادامه داد: آیا حق مردم مؤمن و متدین ایران اسلامی این نیست که در هر استان حداقل یک دانشگاه ویژه دختران راه‌اندازی شود تا آنهایی که می‌خواهند فرزندانشان در این دانشگاه‌ها تحصیل کنند یا خود دانشجویان خواستار این مسئله باشند، این امکان را داشته باشند؟

وی با اشاره به فعالیت دانشگاه الزهرا(س) که پایه‌ریزی آن دوره پیش از انقلاب صورت گرفت و مخصوص دانشجویان خواهر است، ابراز داشت: چرا پس از شکل‌گیری نظام اسلامی در کشور، یک دانشگاه دخترانه راه‌اندازی نشده است؟!

* اسلامی کردن دانشگاه تنها مقداری اراده می‌خواهد

وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در ادامه با ضروری دانستن اسلامی کردن دانشگاه‌ها، خاطرنشان ساخت: اسلامی کردن دانشگاه‌ها یک ریال هم بودجه نمی‌خواهد، تنها نیاز به مقداری اراده است؛ در این عرصه امکانات کافی از نظر استاد و فضای آموزشی در اختیار ما وجود دارد.

وی با اشاره به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ۱۴ بند که در راستای حفظ حدود و آداب اسلامی در دانشگاه‌ها در سال ۶۶ به تصویب رسیده است،‌ یادآور شد: در نخستین بند این مصوبه آمده است که دختران و پسران در دانشگاه ها در دو ردیف جدا بنشینند.

دانشجو با بیان این که در تبصره بند اول آورده شده است که هرگاه از نظر آموزشی و امکانات مشکلی وجود نداشته باشد، کلاس‌های آنها باید جدا باشد، اظهار داشت: اگر مشکل فضای آموزشی و استاد وجود نداشته باشد، چه اشکالی دارد که پردیس دختران در هر استان راه‌اندازی کنیم.

* مگر دانشگاه بنگاه همسریابی است؟

وی با اشاره به سخن عده‌ای که می‌گویند که اگر این اختلاط وجود نداشته باشد، دانشجویان چگونه همسران آینده خود را پیدا کنند، تأکید کرد: مگر دانشگاه‌ بنگاه همسریابی است؟

*کجای تفکیک جنسیتی سیاسی‌کاری است؟

وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در پاسخ به افرادی که تفکیک جنسیتی را کاری سیاسی می‌دانند، گفت: چطور می‌شود هفتاد، هشتاد سال تمامی مبانی مادی از غرب وارد شد، کار سیاسی نبود، ولی اصلاح محتوایی علوم انسانی در دانشگاه‌ها کار سیاسی است؟ این یک مسئله عقیدتی است.

*نتوانسته‌ایم شرایط را ایجاد کنیم!

وی خاطرنشان کرد: در مقابل این ملت که در ۹دی از ته دل فریاد می‌زند و اسلام می‌خواهد، نتوانستیم شرایطی ایجاد کنیم که دخترانشان در دانشگاه‌‌های دخترانه تحصیل کنند، شرمنده‌ام!

دانشجو ادامه داد: ما به عنوان مسئولان باید شرایط را به گونه‌ای ایجاد کنیم که در هر استان حداقل یک دانشگاه دخترانه باشد که تلاش دراین عرصه باقیات‌الصالحاتی برای وزارت علوم می‌باشد.

وی با تأکید بر ضرورت تعامل حوزه و وزارت علوم تصریح کرد: در تعامل و همکاری این دو نهاد علمی اگر ما در مسیر خود دچار افراط و تفریط شدیم، حوزه می‌تواند راهنمایی کند تا ما مسیر درستی را بپیماییم.

*دانشگاهیان افرادی مؤمن و ولایی هستند

وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با اشاره به آمادگی دانشگاه‌ها برای وحدت با حوزه، خاطرنشان کرد: اساتید و دانشمندان ایرانی از نظر علمی و دین‌داری جزو برترین‌ها هستند و علاقه زیادی برای وحدت حوزه و دانشگاه دارند؛ البته در این راستا عده‌ای بدون مرز هستند که هر چه بخواهند می‌گویند، ولی دانشگاهیان افرادی مؤمن،‌ متعهد و ولایی هستند.

وی در پایان افزود: با به وجود آمدن این اتحاد، علاوه بر این که هر دو نهاد از آثار مثبت آن بهره‌مند می‌شوند، نظام اسلامی و مردم نیز از آثار آن استفاده می‌کنند. ما می‌توانیم با کمک حوزه معنویت بیشتری را در دانشگاه‌ها مشاهده کنیم و داشنگاه‌ها نیز می‌توانند زمینه را برای آشنایی طلاب با علوم جدید‌ را فراهم سازد.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:19:32 ق.ظ ]  



  توصیه امام ره به آیت الله خامنه ای در بیمارستان ...
آنچه در پی می‌آید یكی از خاطرات آیت‌الله خامنه‌ای از امام خمینی (ره) است كه پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، آن را در آستانه سالروز رحلت حضرت امام (ره) منتشر می‌كند:

بهار سال 1365، روزى را كه امام(ره) در بستر بيمارى بودند، فراموش نمى‌كنم. ايشان دچار ناراحتى قلبى شده بودند و تقريباً ده، پانزده روزى در بستر بيمارى بودند. در آن زمان من در تهران نبودم. آقاى حاج احمد آقا به من تلفن كردند و گفتند سريعاً به آن‌جا بياييد؛ فهميدم كه براى امام(ره) مسأله‌اى رخ داده است. آناً حركت كردم و پس از چند ساعت طى مسير، خود را به تهران رساندم. اولين نفر از مسؤولان كشور بودم كه شايد حدود ده ساعت پس از بروز حادثه، بالاى سر ايشان حاضر شدم.

روزهاى نگران‌كننده و سختى را گذرانديم. خدمت امام(ره) رفتم و هنگامى كه نزديك تخت ايشان رسيدم، منقلب شدم و نتوانستم خودم را نگهدارم و گريه كردم. ايشان تلطف فرمودند و با محبت نگاه كردند. بعد چند جمله گفتند كه چون كوتاه بود، به ذهنم سپردم؛ بيرون آمدم و آنها را نوشتم.

در آن لحظاتی كه امام(ره) ناراحتى قلبى پيدا كرده بودند، ايشان انتظار و آمادگى براى بروز احتمالى حادثه را داشتند، بنابراين مهمترين حرفى كه در ذهن ايشان بود، قاعدتاً مى‌بايد در آن لحظه‌ى حساس به ما مى‌گفتند.
ايشان فرمودند: «قوى باشيد، احساس ضعف نكنيد، به خدا متكى باشيد، «اشدّاء على الكفّار رحماء بينهم» باشيد، و اگر با هم بوديد، هيچ‌كس نمى‌تواند به شما آسيبى برساند».
به نظر من، وصيت سى‌صفحه‌ای امام(ره) مى‌تواند در همين چند جمله خلاصه شود.

سخنرانى در مراسم بيعت ائمه‌ى جمعه‌ى سراسر كشور، 12/4/1368
موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 10:44:14 ق.ظ ]  



  *دو داروی آرامبخش در قرآن* ...

قرآن مجيد نسخه شفابخش جان‏هاى دردمند، از جانب خداوند سبحان است (و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لا يزيد الظالمين الاّ خساراً1) كه توسط پيامبرى مهربان و فداكار، بر جان‏هاى حقيقت‏طلب و عاشق، رسانده شد.
در بحران روحى فراروى انسان كه باعث خستگى، سرگشتگى، افسردگى و دل‏تنگى او مى‏شود، انگيزه ادامه حيات را از او مى‏ستاند و او را تا مرز پوچى و پوچ‏گرايى پيش مى‏برد، داروهاى روان گردان، به نوعى آرام‏بخش اويند و او را تسكين مى‏دهند و فضايى ايجاد مى‏كنند كه انسان در آن فضا، از دغدغه‏ها، خستگى‏ها و…، براى مدتى رهايى مى‏يابد؛ در حالى كه اين درمان، دائمى نيست و شايد در درازمدت، به تغيير نوع داروى آرام‏بخش و نيز استفاده از مقدار بيشترى مواد آرام‏بخش بينجامد و اين آرامش ساختگى، پس از مدتى به طوفانى سهمگين بدل شود و تمام زندگى اين بيمار را هدف قرار دهد.
در كتاب مقدس مسلمانان - قرآن مجيد - دو داروى آرام‏بخش تجويز شده است كه در نوع خود، بى‏نظيرند؛ هم آرام بخشند و هم درمان‏گر. هر يك از اين دو دارو، ويژگى خاص خود را دارند كه به توصيف آنها مى‏پردازيم.

1. ياد خدا


«الا بذكر الله تطمئن القلوب؛ با ياد خدا، قلب‏ها آرام مى‏گيرند».2

در نگاه يك مسلمان، خداوند سبحان، قدرت مطلق و صاحب همه ملك و ملكوت است و تمامى نظام هستى، سربازان اويند؛ هيچ قدرتى، جز قدرت او نيست؛ هيچ كس، نمى‏تواند بدون اذن الهى، ضررى برساند و همه هستى، فرمانبردار اويند. صاحب و مؤثر در هستى، فقط خداست؛ «لا اله الا هو»3، «لا مؤثر فى الوجود الا الله»، «لله جنود السموات و الارض»4 و «و ان من شى‏ء الا يسبح بحمده».5 پس، تنها اوست كه قدرت و مالكيت دارد و به هر كس كه بخواهد، مى‏بخشد و از هر كس كه بخواهد، مى‏ستاند؛ «قل اللهم مالك الملك تؤتى الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء و تعزّ من تشاء و تذل من تشاء».6
نكته ديگر اين كه تمامى گرفتارى‏ها، دلتنگى‏ها، ترديدها، بيم‏ها و اميدهاى بشر، در دو چيز نهفته است:
الف) از دست دادن چيزى يا كسى.
ب) به دست نياوردن چيزى يا كسى.
اگر به طور دقيق به تمامى دغدغه‏ها و نگرانى‏هايمان - از كودك، نوجوان، جوان و… - بنگريم، از اين دو حال بيرون نيست؛ يا نگران آنيم كه آن چه داريم، از مال و جان و فرزند و موقعيت اجتماعى و…، از دستمان برود و يا اندوهناك آنيم كه آن چه در آرزوى آن بوديم و برايش روز و شب تلاش كرديم، به دست نياوريم و يا مانعى پديد آيد و ما از رسيدن به مطلوب و مقصود، باز مانيم.
چه بسيارند افرادى كه با اين دو نگرش، شب و روز در ترس، دلهره، خستگى و افسردگى به سر مى‏برند و ساعت‏ها، عمر شريف را به بيهودگى و بطالت مى‏گذرانند كه شايد… .
پسر جوانى كه در آرزوى دختر دلخواه خويش است و دخترى كه منتظر خواستگار عاشق خويش است، هر دو نگران حوادث آينده هستند.
اسلام با كلام وحى، بشارت مى‏دهد كه نگران نباشيد و ترسى نداشته باشيد. اگر رابطه درست با صاحب نظام هستى برقرار كرده‏ايد، بر او توكل كنيد و نگران نباشيد؛ چون همه هستى در يد قدرت اوست و «حتى برگ درختى، بى‏اذن او نمى‏افتد»7 و او «هر آن چه را در آسمان‏ها و زمين است، مى‏داند» و حتى «آن چه را در دل‏ها پنهان و نهان است، مى‏داند»8 و «نگاه خيانت‏كار را مى‏شناسد و به خيانت نگاه هم داناست».9
قطره‏اى از جويبارى مى‏رود
از پى انجام كارى مى‏رود
پس انسان با ياد اين همه عظمت، قدرت و رحمت بيكران، بخشندگى بى‏انتها، غفران، آمرزندگى و پوشاندن عيب‏ها و خطاها، توبه‏پذيرى و فرصت‏سازى، پاك‏كنندگى و تبديل سيئات به حسنات، اميددهى و جبران‏سازى، آرام مى‏گيرد و اميد را از دست نمى‏دهد؛ توان دوباره مى‏يابد؛ دل به او مى‏سپارد و آرام آرام به ساحل نجات دست پيدا مى‏كند.

2. همسر
دومين آرام‏بخش كه در قرآن مجيد به آن اشاره شده و از نشانه‏هاى خداوند به شمار مى‏آيد، چيزى جز همسر آدمى نيست.
در قرآن چنين آمده است:


«و من آياته اَن خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة».10


دوره جوانى، دوره‏اى است كه انسان، حس استقلال‏طلبى و شخصيت پيدا مى‏كند و مى‏خواهد دوست‏داشتنى باشد و ديگران را دوست بدارد؛ حس عجيبى در خود احساس مى‏كند و نمى‏داند چه خواهد شد.
از يك طرف، ميل او به غيرهمجنس، فزونى مى‏يابد و از جانبى ديگر، احساس شخصيت و استقلال، باعث اندكى جدايى از بافت دوره كودكى و نوجوانى، در خانه و خانواده مى‏شود؛ هم گرايش او به سمت و سويى ديگر است و هم علاقه‏اش به كسب اعتبار و جايگاه تازه.
از ديگر سو، غريزه سركش جنسى، قوى مى‏شود و ارضاى صحيح آن، باعث بهبودى روحى و روانى مى‏شود. اگر قربانيان بيمارى‏ها در جهان، بررسى شوند، شايد بيشترين قربانى، مخصوص بيمارى‏هاى جنسى باشد. آثار زيان‏بار و وحشتناك اين بيمارى‏ها، در تمامى عرصه‏هاى زندگى، قابل مشاهده است.
اسلام عزيز، در جهت آرامش بخشى، ازدواج را راهكار مناسبى در نظام آفرينش مى‏داند. انسان در دوران جوانى، نيازمند رسيدن به همدم و مونسى است تا با عشق‏ورزى و مهربانى، ادامه مسير را با او رهسپار گردد. دوستى‏ها، هيچ گاه و براى هيچ كس، آرام‏بخش نيستند؛ بلكه خود عرصه‏اى تازه در ايجاد دغدغه‏ها، نگرانى‏ها، خستگى‏ها و… مى‏باشند؛ اگر چه به ظاهر، هيچ كدام از دو طرف، بدان اعتراف نكنند.
بنابراين، آرام‏بخش دوم در قرآن، همسر نام دارد كه در كنار وى، انسان از خستگى‏ها رهايى مى‏يابد و احساس مى‏كند كه جهانى جديد شكل گرفته است. دو شخصى كه با هم هيچ حس خاصى نداشته‏اند، چنان شيفته و دوستدار هم مى‏شوند كه حتى ساعتى بدون هم را نمى‏توانند تحمل كنند؛ بدون هم، احساس خستگى مى‏كنند؛ براى هم بى‏تابى مى‏كنند؛ به هم هديه مى‏دهند و خالصانه‏ترين محبت‏ها را نثار هم مى‏كنند.
پس بايد با ياد خدا، براى جهانى پر از اميد و آرزوهايى زيبا و زندگى و سرزندگى و بندگى، انديشيد و همسرى برگزيد كه تا بهشت برين، همدم و مونس و همراه انسان باشد.

1. اسراء، آيه 82.
2. رعد، آيه 28.
3. بقره، آيه 255.
4. فتح، آيه 7.
5. اسراء، آيه 44.
6. آل‏عمران، آيه 26.
7. انعام، آيه 59.
8. غافر، آيه 19.
9. همان.
10. روم، آيه 21

 

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 10:24:34 ق.ظ ]  



  به او بگویید دوستش دارم ! ...

14 كليد طلايى براى گشودن در خانه عشق‏

نمى‏دانم شما كه الان مشغول خواندن اين مطلب هستيد، ازدواج كرده‏ايد يا نه؛ اما از قديم و نديم گفته‏اند كه اين شترى است كه در خانه همه مى‏خوابد (كارى به موارد استثنا نداريم). به هر حال، اگر ازدواج كرده‏ايد كه تا كنون فهميده‏ايد و اگر ازدواج نكرده‏ايد، در آينده خواهيد فهميد كه زندگى مشترك، آن هم از نوع زناشويى و در «زير يك سقف»، داراى فراز و نشيب‏هايى است كه براى عبور صحيح و خوشايند از آنها، دانستن نكات مهمى، لازم و ضرورى است.


1. در عشق ورزيدن، آرامش دادن و ابراز محبت، پيش قدم باشيد.
پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏وآله مى‏فرمايند: «شايسته‏ترين كس براى منت گذارى، كسى است كه در دوستى و محبت نسبت به طرف، خود پيشى گيرد».1 محبتى كه در دل احتكار و زندانى شود، مفيد نيست. تمام شئون زندگى، بايد جلوه‏گاه محبت انسان باشد. از جلوه‏هاى بروز محبت، مى‏توان ادب در كلام و رفتار، توجه و محبت، لبخند و حسن خلق، به استقبال همسر رفتن و گشاده‏رويى به هنگام ديدار با او را نام برد. خداوند در قرآن كريم به محبتى كه بين زن و شوهر ايجاد مى‏گردد، اشاره فرموده و آن را آيتى از آيات خود دانسته است. خداوند، سرمايه مهر و محبت را در آغاز زندگى مشترك، بين زن و مرد قرار مى‏دهد و محافظت و نگهبانى از آن را بر عهده خود آنها نهاده است و اين انسان است كه بايد از اين سرمايه، به نحو احسن استفاده كند. يكى از راه‏هاى نگه‏دارى و تقويت اين محبت، بروز آن است. هرگز از ابراز محبت، هراسى، به دل راه ندهيد و گمان نكنيد، با اين كار از شخصيت شما كم مى‏شود و ضعف شما محسوب مى‏گردد. پيامبر اكرم در جايى ديگر مى‏فرمايد: «ابراز محبت، نيمى از عقل است» و حضرت امام رضا عليه اسلام نيز زنانى را كه به شوهرانشان اظهار محبت و عشق مى‏كنند، براى شوهران خود، بهترين غنيمت دانسته است.

2. هر مردى مى‏خواهد براى همسرش يك قهرمان باشد.
اين احساس، زمانى در مرد ايجاد مى‏گردد كه زن از او قدردانى و تشكر كند. شما بانوان سعى كنيد قدرشناسى خود را در مقابل محبت‏هاى همسرتان، آشكارا ابراز كنيد و بدانيد كه اگر مردها بدانند آنچه در زندگى و براى همسرشان انجام مى‏دهند، مهم و با ارزش است، بر تلاش و محبت خود نسبت به همسر مى‏افزايند. هرگز براى تشكر و قدردانى از همسرتان، منتظر كار مهم، بزرگ و خاصى از جانب او نباشيد، كارهاى كوچك و به ظاهر عادى و بى‏اهميت او هم مى‏تواند راهى باشد تا شما به او بفهمانيد كه قدرش را مى‏دانيد و تلاش او را براى خوشحال كردن شما، ارج مى‏نهيد. بزرگ‏ترين دارايى زندگى، سپاسگزارى است و بدترين و سخت‏ترين چيز، ناسپاسى است. زنان دوست دارند كه دوستشان بدارند؛ ولى مردان نياز دارند كه مورد تحسين قرار بگيرند. با تشويق، تحسين و قدردانى از شوهرتان، او را سرحال و زنده نگه داريد هر كس كه روحيه ديگران را تقويت كرده، بالا ببرد، روحيه خودش بالا مى‏رود.

3. ياد بگيريد خوب گوش كنيد.
وقتى كاملاً و با دقت به حرف‏هاى كسى گوش دهيد، گويى مى‏گوييد الان تو مهم‏ترين چيز در دنياى من هستى. درك نادرست، اشتباهات و مخالفت‏ها در روابط بين انسان‏ها، همه ناشى از ناتوانى در گوش سپردن به حرف‏هاى اطرافيان است و بيشترين عصبانيت‏ها، فريادى است براى جلب توجه. بنابراين، با به كار بردن يك تكنيك ساده در گوش كردن، مى‏توان اين فرياد رإ؛ ّّح خاموش كرد و رفتارى صميمانه بين طرفين ايجاد كرد. وقتى همسرت با تو در حال صحبت كردن درباره مسئله‏اى است و يا با تو در رابطه با يكى از مشكلاتش دردل مى‏كند، مشغول هر كارى هستى، از آن دست بكش. اين، بدين معناست كه كارم مى‏تواند صبر كند و تو برايم مهم‏ترى و به او نگاه كن. در مرحله بعد، ابروهايت را بالا ببر. وقتى اين كار را انجام دهى يعنى به او توجه كامل دارى و در آخر، اين كه به سوى او خم شو و سر را گاهى به علامت تأييد حرف‏هايش، تكان بده. با اين چند رفتار ساده، حس خوشايند مورد توجه بودن را به همسرت انتقال مى‏دهى.

4. از غير همسرت چشم بپوش.
اين مطلب بايد هم از سوى مرد و هم زن رعايت گردد. هم مرد بايد چشم بر زنان ديگر ببندد و هم زن بايد نگاهش به مرد ديگرى نباشد. اين، درباره محارم نيز صدق مى‏كند؛ بدين معنا كه مرد نبايد زن خود را با زنان ديگر، مانند خواهر و يا مادر خود، مقايسه كند. حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «هر كس چشم خويش را آزاد بگذارد، هميشه اعصابش ناراحت خواهد بود و به آه و حسرت دائم گرفتار خواهد شد». پيامبراكرم صلى‏الله‏عليه‏وآله نيز مى‏فرمايد: «هر زن شوهردارى كه چشمش را از نگاه كردن به غير شوهرش پر كند، مورد غضب شديد پروردگار واقع خواهد شد».2

5. بهترين همسر باش‏
ازدواج خوب اين نيست كه بهترين نفر را انتخاب كرده باشيد؛ بلكه اين است كه خود بهترين همسر باشيد. براى اين كه بهترين باشيد، ابتدا بايد خود را بشناسيد و از توانايى‏ها و نيز خواسته‏ها و وظايف خود آگاه باشيد و نيز براى خود احترام قائل باشيد. اين موضوع، باعث مى‏شود كه داراى يك شخصيت ممتاز و دوست داشتنى شده، همسرى دلخواه باشيد. انسانى كه خود را دوست نداشته باشد، نمى‏تواند ديگران را دوست داشته، به آنها عشق بورزد و نيز اگر خودتان را دوست نداشته باشيد، همسرتان نيز شما را كاملاً دوست نخواهد داشت. اگر مى‏توانيد خود را تغيير دهيد، حتماً اين كار را انجام دهيد واگر نمى‏توانيد، خود را به عنوان مخلوقى از مخلوقات خداوند، بپذيرد. اين پذيرش خودتان، به شما كمك مى‏كند تا تصوير ذهنى خوبى از خودتان داشته، از اعتماد به نفس برخوردار شويد و در نتيجه، مهرتان را نثار همسرتان كنيد و بهترين همراه براى او باشيد.

6. محبتت را ابراز كن‏
الكساندر دوما مى‏گويد: «قلب زن، پارچه‏اى است كه زود پاره مى‏شود و زود هم رفو مى‏شود». نشاط و سرزندگى زن، به محبت مرد وابسته است. زن، عشق و احساساتش را با كلمات بيان مى‏كند و نياز دارد كه با شنيدن كلمات، عشق و احساسات را از ديگران دريافت كند. زن، به نرمش و كلمات محبت‏آميز، نياز دارد؛ ولى مردان با رفتار و عمل، عشق و احساسات خود را بيان مى‏كنند. نياز عاطفى زن، اين است كه جمله دوستت دارم را چندين و چند بار از زبان همسرش بشنود و از اين طريق، به آرامش روحى و اعتماد به نفس دست يابد. يكى از خصوصيات مردان، اين است كه كمتر احساسات و عواطف خود را بروز مى‏دهند و بنابراين، در ابراز محبت خود به همسرشان، كمى با مشكل مواجه مى‏شوند؛ ولى اگر مردان به تفاوت‏هاى موجود بين زن و مرد توجه داشته باشند و بدانند كه با كمى ابراز محبت، به گرماى زندگى خود مى‏افزايند، با كمى تلاش، احساسات خود را بروز خواهند داد. امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد: «زن از مرد آفريده شده و تمام توجهش به مرد است؛ پس همسرانتان را دوست بداريد»3 و در جاى ديگر مى‏فرمايد: «يكى از اخلاق پيامبران، اين است كه نسبت به همسران خود محبت دارند».4 همچنين پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏وآله مى‏فرمايد: «اين كه مرد به زن بگويد دوستت دارم، هرگز از قلب زن بيرون نمى‏رود».5

7. كارهايى كه ممكن است از سوى مرد انجام شود و باعث افسردگى زن گردد، عبارتند از:
- با او حرف نزند.
- به صحبت‏هايش گوش ندهد و نيازهايش را ناديده بگيرد.
- در مقابل او شورش كند؛ بدين معنى كه در برابر خواسته‏هاى زن، لج‏بازى به خرج دهد.
- هرگز به او آسايش و آرامش خيال ندهد.
- به زن‏هاى ديگر توجه كند.
- از او فاصله بگيرد.
- از او انتقاد بى‏جا كند و در امور غير مهم و ناچيز، از او انتقاد كند.
- مبهم و دوپهلو با او صحبت كند.

8. مردان با تلاشى بسيار اندك، مى‏توانند علاقه خود را به همسرشان نشان دهند.
حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «نگه‏دارى زن، حال او را خوش‏تر و شادابى و زيبايى‏اش را پايدارتر مى‏كند». در تمام زن‏ها، علايق مشتركى وجود دارد كه مهم‏ترين آنها، توجه، محبت و قدردانى است.
توجه؛ براى چند دقيقه يا حتى چند لحظه، با تمام حواس، متوجه او باشيد؛ حالش را بپرسيد؛ شنونده او باشيد و به چيز ديگرى توجه نكنيد.
محبت؛ محبت، يعنى دوست داشتن و نوازش محبت‏آميز.
قدردانى؛ قدردانى، يعنى در برابر او اذعان كنيد كه در خانه، زحمت مى‏كشد؛ پس تلاش‏هاى او را ارج بگذاريد و از سليقه و كوشش او تعريف، تمجيد و تشكر كنيد.
پيامبر مى‏فرمايد: «هر گاه مرد به زن خود آبى بنوشاند، پاداش بَرَد» و نيز مى‏فرمايد: «مردى كه به طرف دهان همسرش لقمه‏اى بالا برد، پاداش مى‏برد».

9. زن و مرد، ديد متفاوتى نسبت به زمان دارند.
اين تفاوت نگاه، باعث بسيارى از سوءتفاهم‏ها مى‏گردد؛ مانند ديركردن‏ها، فراموش كردن انجام كارى به موقع و مهم نشمردن رويدادهاى مهم؛ مثلاً زن‏ها به خوبى مى‏دانند كه آخرين بارى كه به گردش رفته‏اند، كى بوده است و سالروز تولدها و سالگرد ازدواج و ساير مناسبت‏هاى مهم، چه زمانى است. اين توانايى كه گاه مردها را حيرت‏زده مى‏كند، براى زن‏ها، بسيار طبيعى و ذاتى است و در واقع، در ساختار زيستى آنها برنامه‏ريزى شده است. بدن زن، از يك چرخه ماهانه تبعيت مى‏كند و عادت شمردن، از همان ابتداى بلوغ، در فعاليت‏ها پديدار مى‏گردد. بنابراين، اگر گاهى با همسرتان بر سر چنين مسائلى اختلاف نظر پيدا كرديد، بهتر است بر نظر خود پافشارى نكنيد و به زمان‏سنجى همسرتان بيشتر اعتماد كنيد.

10. زن‏هاى تشنه محبت، خصوصياتى دارند كه مردان بايد به آنها توجه كنند.
سيراب كردن دل و جان همسرتان، يكى از مهم‏ترين مهارت‏هاى شماست. زنان، رفتارهاى خاصى، هنگام احتياج به محبت دارند؛ علائم تشنگى يك زن براى محبت، عبارتند از: تحريك پذيرى (حساس بودن) عصبى و زودرنج بودن، پرتوقع بودن، خستگى مزمن، كم اشتهايى يا پرخورى، افسردگى، مشغوليت‏هاى افراطى، سردمزاجى و بى‏تفاوتى جنسى و سردى احساسى و عاطفى.
مردان بايد بدانند كه زنان احتمالاً به آنان نخواهند گفت چقدر از نظر عاطفى محتاج آنان هستند يا چقدر افسرده‏اند؛ بنابراين، دقت كنيد كه مبادا كمتر از آنچه مى‏دهند، دريافت كنند و اجازه ندهيد چنان تشنه محبت شوند كه سرانجام از لحاظ احساسى، نسبت به شما سرد شوند.

11. رفتارتان را با شوهر خود، هنگام برگشتن از سر كار به منزل، بهبود دهيد.
كارهايى كه در اين بهبودى رفتار مؤثرند، عبارتند از:
سلام و احوال‏پرسى همراه با خوشرويى، گرفتن كيف، كت و بسته‏هاى خريد، دادن خبرهاى خوش، آماده كردن سريع غذا، پرس‏وجو از اوضاع كارى روز، صحبت كردن به مرد، گله و شكايت نكردن از حوادث و كارهاى آن روز و… .

12. هنگامى كه رفتار مرد ناگهان تغيير مى‏كند، زن بايد آرامش خود را حفظ كند.
مرد به شكل غريزى، براى اين كه به جنس مخالف نزديك شود، از او فاصله مى‏گيرد. اگر چنين فرصتى از طرف زن به مرد داده نشود، هرگز از ميل شديد خود به جنس مخالف آگاه نمى‏شود. هنگامى كه مرد از زن فاصله مى‏گيرد، پس از مدتى با ميلى شديدتر، به طرف زن برمى‏گردد و فاصله‏اش از قبل كمتر مى‏شود. مردها پس از آن كه نيازشان به عشق و صميمت برآورده شد، ناگهان به ياد استقلال گذشته خود مى‏افتند و حس مى‏كنند كه شديداً به آن نياز دارند. هنگامى كه مرد از زن فاصله مى‏گيرد، زن دچار هراس شده، به دنبال اشتباه يا خطاى خود مى‏افتد. او متوجه نيست كه مرد با اين كار، مى‏خواهد نياز به استقلال خود را تأمين كند؛ سپس ناگهان مرد با عشق و علاقه شديدترى به سوى زن باز مى‏گردد و پيوسته در ميان وابستگى عاطفى و استقلال در رفت و آمد است.

13. زن‏ها در توانايى خود براى عشق ورزيدن به همسر خود، مثل موج، بالا و پايين مى‏روند.
زن، هنگام فرو كش كردن موج، با رفتارش نشان مى‏دهد كه به شدت حساس و شكننده شده است و به عشق بيشترى نياز دارد. نكته ضرورى، اين است كه در اين مرحله، فرد متوجه نيازهاى او بشود و گرنه، امكان دارد كه با توقعات بى جا، او را بيازارد. توقع مهربانى دائمى از زن، نامعقول است؛ همان طور كه هوا هميشه آفتابى نيست. مرد، ناگهان گمان مى‏كند كه تغيير روحيه زن، به خاطر رفتار اوست. هنگامى كه زن شاد است، مرد خوشحالى زن را به حساب خودش مى‏گذارد و هنگامى كه افسرده است، خود را مسئول مى‏داند. مردان بايد توجه داشته باشند كه در چنين زمانى، زن به محبت بيشترى نياز دارد؛ ولى مردان نبايد توقع داشته باشند كه حال زن، به سرعت خوب شود؛ چون زن قبل از آن كه بتواند بالا بيايد، كاملاً بايد به عمق برود و وقتى زن از داخل چاهش بيرون مى‏آيد، دوباره تبديل به همان موجود مهربان و دوست داشتنى سابق مى‏شود.

14. تفاوت‏هاى خود را به تعريف و تمجيد بدل سازيد.
زن بايد احساس كند كه دوستش دارند و همان شخصيتى كه دارد، مورد نياز و پذيرش است و بايد براى آن چه مى‏كند، مورد قدردانى واقع شود. اين هدايا را به فراوانى به او بدهيد؛ خواهيد ديد كه عشق، احترام، تحسين و فداكارى او را باز پس مى‏گيرد. به او بگوييد كه كيست و شخصيتش همان چيزى است كه شما با تمام قبلتان از آن ستايش و قدردانى مى‏كنيد. اين احساس را به او بدهيد كه براى شما اهميت دارد و اين كه او به زندگى‏تان بهبهود بخشيده است و اين كه بدون او، شما نمى‏توانستيد مانند آن چه اكنون هستيد، شاد و راضى باشيد.

پى‏نوشت:

1. رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 12، ص 938.
2. مجلسى، بحارالانوار، ج 104، ص 39.
3. همان، ج 103، ص 103
4. همان، ص 236.
5. كلينى، كافى، ج 5، ص 569.
6. بحارالانوار، ج 74، ص 181.

منابع‏

1. همسر اگر اين گونه مى‏بود، راضيه محمدزاده.
2. پيوند آسمانى، سيد احمد حبيب‏نژاد.
3. هنر زن بودن، امارابل مورگان، ترجمه صادق آسوده.
4. آينه همسردارى، ابراهيم امينى.
5. مردان مريخى و زنان ونوسى، دكتر جان گرى، ترجمه زهره افتخارى.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 10:15:14 ق.ظ ]  



  گیرنده : همسر عزیزم *** موضوع : من رسیدم ...

روزی مردی به سفر می رود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه می شود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم می گیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را می نویسد اما در تایپ آدرس دچار اشتباه می شود و بدون اینکه متوجه شود نامه را می فرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا آشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر می رود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش می کند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش می رود و مادرش را بر نقش زمین می بیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:

گیرنده : همسر عزیزم

موضوع : من رسیدم

می دونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد می تونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا می بینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه  !!

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-07-26] [ 11:04:52 ق.ظ ]  



  اگه شما بودید چکار می کردید ؟!!! ...

از قدیم ندیما گفته بودن هیچ وقت زود قضاوت نکن !!!

 

زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.

مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.

ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. اینکار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنشی نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد : حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش دیگرش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! زن جوان حسابی عصبانی شده بود.

در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!

خیلی شرمنده شد! از خودش بدش آمد … یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد! در صورتی که خودش آن موقع که فکر می‌کرد آن مرد دارد از بیسکوئیت‌هایش می‌خورد ، در حالی که این خودش بود که از بیسکوئیت های آن مرد نوش جان می کرد ؛ خیلی عصبانی شده بود و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت‌خواهی نبود.

همیشه به یاد داشته باشیم که چهار چیز است که نمی‌توان آن‌ها را دوباره بازگرداند :
1. سنگ …….. پس از رها کردن!
2. سخن ………… . پس از گفتن!
3. موقعیت … پس از پایان یافتن!
4. و زمان …….. پس از گذشتن!

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 10:56:47 ق.ظ ]  



  تلاش برای بی اعتماد کردن دانش آموزان به نظام ...

وزیر اطلاعات از سرمایه‌گذاری دشمن برای بی‌اعتمادی دانش‌آموزان نسبت به نظام خبر داد و گفت: مُروجان عرفان‌های کاذب، از فضای مجازی برای ترویج افکار خود و جذب دانش‌آموزان استفاده می‌کنند.

حجت‌الاسلام والمسلمین حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات در گفت‌وگو با «فارس» با اشاره به مهمترین تهدیدات دشمن علیه دانش‌آموزان در حوزه «جنگ نرم» اظهار داشت: دشمن بیشترین سرمایه‌گذاری را برای عدم اعتماد دانش‌آموزان به نظام دنبال می‌کند تا اعتماد فرزندان مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی از بین برود که البته با برخی اقدامات آموزش و پرورش، مقابله خوبی با این حرکت دشمن می‌شود.

حجت‌الاسلام مصلحی ادامه داد: شبکه‌های ماهواره‌ای در این زمینه با ایجاد فضای بی‌اعتمادی، اهداف دشمن را دنبال می‌کنند.

وزیر اطلاعات همچنین در خصوص راه‌های نفوذ مُروجان عرفان‌های کاذب در میان جوانان اظهار داشت: این فرقه‌ها هم در شبکه‌های ماهواره‌ای و هم در فضای مجازی افکار خود را ترویج می‌کنند و به دنبال جذب دانش‌آموزان هستند.

وی تأکید کرد: دانش‌آموزان در مباحث مختلف به ویژه در رابطه با فعالیت‌های شبکه‌های مجازی نسبت به هشدارهای امنیتی حساس باشند و این هشدارها را جدی بگیرند.

سفیر نیوز

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 10:43:00 ق.ظ ]  



  وهابی ها در ایران چه می کنند !!! ...
اگر چه اهل سنت ایران ، صدها سال است در کنار اهل تشیع تعامل متقابل احترام آمیزی دارند اما طی چند سال اخیر تحرکاتی در برخی مناطق سنی نشین برای ایجاد تقابل با شیعه از طریق آموزه های وهابیت آغاز شده که اخیرا” این تحرکات رشد فزاینده ای گرفته است. نکته جالب اینکه همزمان با این حرکت های افراطی گرایانه به نام اهل سنت ، هر از چند گاهی ، جزوات و کتب حاوی اهانت به باورهای اهل سنت از جانب برخی گروه های خاص که اتفاقا” با نظام شیعی ایران در تقابل هستند توزیع می شود که این دو حرکت به صورت مکمل یکدیگر در ایجاد تقابل سنی و شیعه عمل می کنند.

تاسیس مدارس وهابی به نام اهل سنت
اسناد و مدارکی وجود دارد که نشان می دهد در برخی استان های مرزی کشور ، برخی مدارس دینی که به نام اهل سنت تاسیس شده ، نسبتی با آموزه های نحله های شناخته شده اهل سنت نداشته و تعالیم آنها صددرصد وهابی است و عمدتا” متمرکز بر آموزش عقاید ضد شیعی هستند.دانش آموزانی که دوره راهنمایی را پشت سر می گذارند، با مدرک سیکل وارد این مدارس که دوره ای 4 ساله دارند، می شوند. این مدارس بصورت شبانه روزی با امکانات رفاهی عالی اداره می شوند. دانش آموزان از صبح تا بعد از ظهر در این مدارس به سر می برند و برای اینکه از مدارک رسمی تحصیلی نیز عقب نمانند، در دبیرستان های شبانه دولتی ثبت نام می کنند و تا اخذ مدرک دیپلم ادامه تحصیل می دهند. در این 4 سال، عقاید و تفسیرهای عقیدتی وهابیت را به عنوان عقاید صحیح به دانش آموزان تزریق می شود و بعد از چهار سال فازغ التحصیل می شوند. چون دراین مدارس بنیه دروس عربی دانش آموزان قوی می شود، عده ای پس از 4 سال به مدارس تربیت معلم و رشته دبیری می روند، اما عده ای دیگر از این دانش آموزان به مدارس بالاتر وهابیت - بعضا” در خارج ایران- اعزام می شوند تا مدارج عالی تر را کسب کنند.
در کنار مدارس دینی وهابی ها، این گروه توانسته اند دبیرستان هایی غیرانتفاعی نیز ایجاد کنند تا بهتر بتوانند دانش آموزان را کنترل کنند.
نتیجه فعالیت این مدارس وهابی طی چند سال اخیر این بوده که توانسته اند در دانش آموزان و طلاب استحاله و دگرگونی ایجاد کرده و سنی های اشعری و شافعی را به وهابی های دو آتشه تبدیل کنند.

مدارس وهابی ازکجا تامین می شوند؟
وهابی ها داخل ایران از نظر مالی پیوند محکمی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس خصوصا” عربستان سعودی و امارات متحده عربی دارند. آنها احساسات مردم این کشورها را نیز را نسبت به شرایط اهل تسنن در جمهوری اسلامی ایران تحریک می کنند و با مظلوم نمایی عنوان می کنند که ما تحت فشار هستیم و عقاید اهل سنت ایران درتنگنا قرار دارد. یکی از بزرگ ترین کشورهای حامی این تفکر، عربستان سعودی است.
یکی از بزرگترین پشتوانه های مالی وهابیون ایران در کشور امارات متحده عربی، فردی است که تمام دارایی هایش از طریق خرید و فروش سیگار«وینستون لایت» کسب کرده است. جالب است که برخی روحانیون وهابی اصولا” کشیدن سیگار را حرام می دانند.

تفاوت اهل سنت با وهابیون
بی انصافی است اگر فرقه افراطی و تکفیری وهابیت را به اهل سنت نسبت دهیم. وهابیت یک مرام عقیدتی است و هیچ ارتباطی به مذاهب شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی ندارد. اینها مذاهبی فقهی هستند در حالی که وهابیت، یک مرام تکفیری عقیدتی است.
اغلب اهل سنت ایران در استان های کردستان و هرمزگان و سیستان و بلوچستان شافعی و اشعری بوده و شدیدا” از فعالیت وهابی ها نگرانند. حتی اهالی برخی از مناطق اهل سنت از نظام جمهوری اسلامی ایران انتظار دارند که با وهابی ها برخورد کند.برهمین مبنا، عده ای ازعلمای اهل سنت نیز نگرانی خود را از تحرکات این گروه اعلام کرده اند و گفته اند که عقاید خود را از جانب آموزه های افراطی آنها در خطر می بینند.

مسائل فراروی جمهوری اسلامی ایران
متاسفانه برخی مسئولین کشور هنوز شناخت دقیقی از فرقه وهابی ندارند و فرق یک روحانی سنی و وهابی را تشخیص نمی دهند. نکته دیگر اینکه هنوز خط مشی مشخصی در برخورد با این گروه تندرو دیده نمی شود. گاهی اوقات میان امام جمعه شهرستان و مقامات کشوری نظیر فرماندار در برخورد با فعالان این گروه ، رفتار دوگانه ای را شاهد هستیم.
به طورکلی درعقیده وهابی ، شیعه کافر و مشرک است و مال و جانش حرمت ندارد . در همین راستاست که فردی مثل عبدالمالک ریگی ده نفر را می کشد و عین خیالش هم نیست. با این روند انتظار فاجعه های بزرگ تری در آینده دور از ذهن نیست . یا اینکه چند سال پیش، وهابی ها وارد قبرستان اهل سنت بندرعباس شدند و تمام سنگ قبرها را خراب کردند و بهانه اشان این بود که سنگ قبر مظهر بت پرستی است و در مسلک ما حرام است. این در حالی است که در عقیده تشیع ، حتی وهابی هم مشرک تلقی نمی شود و مسلمان قلمداد می گردند.

گزارش: عبدالحسین مشفق

منبع : پایگاه خبری تحلیلی جهان

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 10:34:27 ق.ظ ]  



  افسوس آیت الله وحید خراسانی حفظه الله ...
سراسر قرآن کریم پر از حکمت هایی است که باید آنها را از دل آیاتش استخراج نمود و حقیقت آیات آن را به جامعه عرضه کرد، ولی افسوس که عمر گذشت و این کتاب فهمیده نشد!





 به نقل از مرکز خبر حوزه، حضرت آیت الله وحید خراسانی، در درس خارج فقه که با حضور اساتید، طلاب و فضلای حوزه در مسجد اعظم قم برگزار شد، با اشاره به عظمت و جایگاه پیامبر اکرم(ص) در قرآن کریم اظهارداشتند: خاتم الانبیاء، «عقل کُل و کُل عقل»، «نبوت مطلقۀ و مطلق النبوۀ»، «رسالت مطلقۀ و مطلق الرسالۀ» و «غایت الغایات عالَم و آدم» هستند.
معظم له افزودند: در میان پیامبران اولوالعزم (ع)، پیامبر اکرم(ص) دارای جایگاه منحصر به فردی است، البته همه پیامبران، بزرگانی هستند که خداوند متعال آنها را بزرگ شمرده است، ولی در برابر خاتم الانبیاء(ص) کوچک هستند و خداوند حساب جداگانه ای برای ایشان باز کرده است. *علی(ع) نفس پیامبر(ص) است این مرجع تقلید در ادامه درس خارج با اشاره به حدیث نبوی بیان داشتند: پیامبر اکرم(ص) در حدیثی تصریح کردند:« یا علی(ع) خدا را کسی نشناخت، به غیر از من و تو، مرا کسی نشناخت، به غیر از خدا و تو، تو را کسی نشناخت به غیر از خدا و من»، این حدیث نشان می دهد، حضرت علی(ع) و حضرت محمد(ص) نفس واحدی هستند  و تنها بدن ها جدا است. ایشان با اشاره به آیه مباهله تصریح کردند: در نص قرآن کریم، خداوند تصریح کرده« فَمَنْ حَآجَّکَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِينَ آیه 61 سوره آل عمران» و همه علما و مفسرین، اتفاق نظر دارند که منظور از« نفس»، وجود مبارک پیامبر و امیرالمومنین علی(ع) است، بنابراین حضرت علی(ع) جدای از پیامبر نیست و نفس و جان ایشان است، ما در اینجا به نظرات مذاهب و ملیت‌های مختلف کاری نداریم، آنچه مهم است این می‌باشد که نص کلام خداست که علی(ع) نفس خاتم انبیاء(ص) است.
معظم له در ادامه با اشاره به آیات ابتدایی سوره «یس» در تبیین« صراط مستقیم» اظهار داشتند: طرح بحث درباره « صراط مستقیم» در سوره یس که از جایگاه والایی برخوردار است، نشان دهنده اهمیت و عظمت این موضوع می باشد، خداوند در ابتدای این سوره به قرآن کریم قسم یاد می کند که پیامبران بر صراط مستقیم قرار دارند، «يس، وَالْقُرْآنِ الْحَکِيمِ، إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ، عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ». ایشان با بیان اینکه شناخت صراط مستقیم کار آسانی نیست، ادامه دادند: اینکه صراط مستقیمی که پیامبر اکرم(ص) بر آن استوارند، چه حقیقتی دارد؟
مطلبی عمیق و دقیقی است که نیازمند تامل و تفکر است و همین یک آیه قرآن کریم برای اهل فهم، کافی است که به عظمت قرآن کریم و صراط مستقیم پی ببرند. معظم له افزودند: یکی از مسائلی که شناخت صراط مستقیم را دشوار نموده، بحث « وحدت و کثرت» صراط مستقیم است؛ صراط مستقیم در عین وحدت، تکثر دارد و در عین تکثر، واحد است، که فهم و درک این مطلب نیازمند توضیح بحث در زمان بیشتری دارد. *بهترین منبع شناخت صراط مستقیم چیست؟ حضرت آیت الله وحید خراسانی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به بهترین منبع و مرجع شناخت صراط مستقیم عنوان کردند: اولین مرجع و منبع شناخت صراط مستقیم، آیات قرآن کریم و بعد از آن کلمات ائمه عصمت و طهارت(ع) است که تفسیر دقیق قرآن کریم محسوب می شود.
ایشان ادامه دادند: برای جلوگیری از انحراف در تفسیر قرآن کریم، باید تابع « حجت و دلیل» بود، البته منظور از «حجت»، یا آیات دیگر قرآن کریم می‌باشد که برای تفسیر، استفاده می‌شود و یا کسانی هستند که درباره آنها تصریح شده« عَصَمَکُم الله مِن الزَللِ و آمنکم مِن الفتن» (زیارت جامعه)که همان ائمه اطهار(ع) هستند. معظم له بیان داشتند:« صراط مستقیم» به اندازه ای در قرآن کریم دارای علو است که «انتخاب الهی» ناظر آن است و نصیب هر کسی نمی شود، کسانی به صراط مستقیم می رسند که « مجتبی و مصطفی» باشند.
*افسوس که عمر گذشت و قرآن فهمیده نشد! ایشان در پایان با بیان عظمت و بزرگی قرآن کریم خاطرنشان کردند: سراسر قرآن کریم پر از حکمت هایی است که باید آنها را از دل آیاتش استخراج نمود و حقیقت آیات آن به جامعه عرضه کرد، ولی افسوس که عمر گذشت و این کتاب فهمیده نشد!
عصرفردا
موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 10:11:24 ق.ظ ]  



  آیا می دانید شیرزن ایران کیست ؟ ...

تجلیل رهبر انقلاب از شیرزن کرمانشاهی

رهبر انقلاب اسلامی در جمع مردم گیلانغرب از بانوی مسلمان و شجاع گیلانغربی که در آن دوران تعدادی از نظامیان دشمن را به هلاکت رساند، تجلیل کردند.

رهبر معظم انقلاب  در بیایانات خود در جمع مردم گیلانغرب ، حفظ خاطرات پر معنای دفاع مقدس را از عوامل موثر در حفظ هویت ملی برشمردند و با تجلیل از بانوی مسلمان و شجاع گیلان غربی که در آن دوران تعدادی از نظامیان دشمن را به هلاکت رساند و اسیر کرد، افزودند: حفظ خاطرات پایداری مردم گیلان غرب، قصر شیرین و اسلام‌آباد، سرپل ذهاب و دیگر مناطق کشور در حفظ هویت ملی، دارای چنان اهمیتی است که شخصیت‌های برجسته، دانشمندان و عناصر فعال و متفکر باید در این زمینه احساس مسئولیت کنند.

گیلانغرب در دوران هشت سال دفاع مقدس، شاهد حماسه‌آفرینی مردان و زنان مقاوم این شهر بوده است به همین دلیل گیلانغرب را دومین شهر مقاوم کشور بعد از خرمشهر نامیدند؛ این شهر سرشار از دلاورمردان و شیرزنانی است که سرسختانه بدون هراس از دشمن ایستادگی کردند و نگذاشتند حتی ذره‌ای از خاک وطن به دست دشمنان رسد.

کسانی که به کرمانشاه سفر کرده‌اند ‌قطعا مجسمه زن تبر به دست را که در یکی از میادین این شهر قرار دارد، دیده‌اند.فرنگیس حیدرپور متولد سال 41 از یکی از روستاهای گیلانغربی است که در جریان جنگ تحمیلی با رشادت و شجاعت خود حماسه‌ای را آفرید که بر اثر آن به شیرزن ایران شهرت یافت.

فرنگیس حیدرپور در گفت‌گو با فارس می‌گوید: سال 59 بود و من 18سال داشتم که آنها به روستای ما حمله کردند و ما خیلی شهید دادیم.وی ادامه می‌دهد: مردم مبارزه کردند، عده‌ای مجروح و عده‌ای شهید شدند؛ آتش جنگ به قدری سنگین بود که مردم فرار کردند و در دره مخفی شدند.

حیدرپور در خصوص حادثه آن روز اظهار می‌دارد: همان روز که به دره رفتیم، نزدیکی‌‌های غروب بود که تشنه و گرسنه شدیم؛ من با پدر و برادرم به روستا آمدیم تا غذا بیاوریم. آخر چیزی پیدا نمی‌شد. نزدیک رودخانه دو سربازی آمدند که آب بردارند؛ ما از دست آنها خشمگین بودیم و به آنها حمله کردیم؛ من تبر به دست به سمت آنها حمله‌ور شدم که یکی از آنها کشته و دیگری تسلیم شد.

خبرگزاری فارس

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[دوشنبه 1390-07-25] [ 02:54:55 ب.ظ ]  



  تلفنی حافظ قرآن شوید! ...

مدير روابط عمومي دارالقرآن خانه کارگر گفت: پيرو فرمايشات رهبر معظم انقلاب مبني بر تربيت 10 ميليون حافظ ، دوره جديد طرح ‘تلفني حافظ قرآن شويد’ در سراسر کشور برگزار مي‌شود.’محمد صادق محسني کبير’ اظهار داشت: اين مرکز سال گذشته جديدترين روش حفظ غيرحضوري قرآن کريم در کشور را طراحي و اجرا کرد و تاکنون بيش از چهار هزار نفر در سراسر کشور تحت آموزش قرار گرفته است.وي تصريح کرد : اين طرح به صورت دو، سه يا چهار ساله برگزار مي شود که علاقه مندان حفظ قرآن پس از ثبت نام و دريافت برنامه و بسته کمک آموزشي، اقدام به حفظ قرآن مي کنند.

مدير روابط عمومي دارالقرآن خانه کارگر ادامه داد: استادان پشتيبان اين مرکز هفته اي دو بار با منازل حافظان تماس گرفته و ضمن پي گيري برنامه حفظ آموزش هاي لازم را در اختيار آنان قرار مي دهند.محسني کبير اظهار داشت: دوره جديد اين آموزش ها از اواسط آبان ماه برگزار مي شود و علاقه مندان مي توانند تا 15 آبان نسبت به ثبت نام اقدام کنند.

وي درمورد اعطاي مدرک کارشناسي به حفاظ قرآن کريم خاطرنشان کرد: پيرو مصوبه مجلس شوراي اسلامي در سال 1375 افرادي که حافظ قرآن مي شوند مي توانند با شرکت و قبولي در دو آزمون کتبي و شفاهي مدرک کارشناسي علوم قرآن و حديث را بدون تحصيل در دانشگاه دريافت کنند.محسني کبير افزود: متقاضيان مي توانند براي کسب اطلاعات بيشتر با شماره تلفن 66978001 تماس گرفته و يا به وبلاگ www.d-qouran-kh.blogfa.com مراجعه کنند.

/شیعه آنلاین

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 02:46:21 ب.ظ ]  



  شیطنت رویترز علیه چادر مشکی ...

عکس مخابره شده توسط خبرگزاری انگلیسی رویترز از حاشیه ی تظاهرات مردم یمن

 جذابیت بصری پوشش زن غیر محجبه در مقابل بانوانی که در این تصویر از پوشش چادر مشکی استفاده کرده اند و محل قرار گرفتن این فرد که القا کننده ی سجده ی زنان محجبه در مقابل توجه در این تصویراست !!!

منبع : وعده صادق

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 02:35:23 ب.ظ ]  



  فرشتگان چگونه می میرند!!! ...

درباره مرگ ملائکه، از آن جا که قبل از روز قیامت تمام موجوداتی که در آسمان‌ها و زمین هستند می‌میرند چنان که قرآن می‌فرماید: ”‌‌و در صور دمیده می‌شود و تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند می‌میرند مگر کسانی که خدا بخواهد”‌‌. این آیه ابتدا می‌فرماید: تمام آن‌ها که در زمین و آسمان هستند می‌میرند که شامل تمام ملائکه نیز می‌شود.

همه موجودات در سیر و حرکت خود به نقطه‌ای خواهند رسید که در آن نقطه خاتمه یافته و در آن ساکن گشته و استقرار می‌یابند. از نظر قرآن کریم، مرگ هر چیزی هنگامی است که ”‌اجل”‌ آن شئ فرا برسد، و همه موجودات – چه انسان و چه غیر انسان دارای چنین اجلی هستند.[۱]این نقطه استقرار و ثبات بنا بر گفته قرآن، نزد خداوند است. « أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسمًّی عِندَهُ » [۲] و آنچه نزد خداوند است باقی می‌باشد. (و وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ) [۳] از این رو، وقتی موجودات به پیشگاه خداوند رسیدند و در نزد او حاضر گشتند دارای حیاتی ابدی و جاویدان می‌گردند. همه موجودات – چه انسان و چه غیر انسان – صیرورت و شدنِ آنان به سوی خداوند است و عاقبت به سوی او برگشته و در پیش گاه او حاضر و محشور می‌گردند. این بازگشت همگانی به سوی خداوند همان ”‌مرگ”‌ است. پس می‌توان چنین نتیجه گرفت که همه موجودات از جمله فرشتگان، این چنین ”‌مردنی”‌ خواهند داشت.

در قرآن کریم از منشأ چنین رخدادی به ”‌نفخ صور”‌[۴] تعبیر شده است و دمیدنی که در صور انجام می‌گیرد هم منشأ میراندن و هم منشأ زنده گردانیدن و برانگیختن و حشر و برپایی قیامت است. نیز از این حادثه به ”‌صیحه”‌،[۵] ”‌زجره”‌[۶] (صیحه)، ”‌صاخه”‌[۷] (صیحه شدید) و ”‌‌ فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ”‌[۸] (دمیدن در چیزی که صدا از آن خارج می‌شود) تعبیر گشته است.

وقتی زمان نفخه اول می‌شود اسرافیل در صور می‌دمد و تمام موجودات دارای روح می‌میرند، مگر اسرافیل که بعد از آن به امر خدا اسرافیل نیز می‌میرد.[۱۳] از بعضی آیات از جمله آیه: ”‌کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ ”‌،[۱۴] که به طور کلی می‌فرماید هر چیزی هلاک می‌شود و می‌میرد، مگر وجه خداوند تعالی، به خوبی استفاده می‌شود که این گروه باقیمانده نیز سرانجام می‌میرند.

درباره مرگ ملائکه، از آن جا که قبل از روز قیامت تمام موجوداتی که در آسمان‌ها و زمین هستند می‌میرند چنان که قرآن می‌فرماید: ”‌و در صور دمیده می‌شود و تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند می‌میرند مگر کسانی که خدا بخواهد”‌.[۹] این آیه ابتدا می‌فرماید: تمام آن‌ها که در زمین و آسمان هستند می‌میرند که شامل تمام ملائکه نیز می‌شود. سپس بعضی از آنان را استثنا می‌کند. پس، از این آیه فهمیده می‌شود که عده‌ای از موجودات در نفخه اول نمی‌میرند. در این که این‌ها چه کسانی هستند؟ در میان مفسران اختلاف است.

گروهی معتقدند که آن‌ها جمعی از فرشتگان بزرگ خدا همچون جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل اند. در روایتی است که وقتی رسول الله (ص) این آیه را تلاوت کردند مردم پرسیدند چه کسانی استثنا شده‌اند؟ حضرت فرمود: ”‌جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و ملک الموت و وقتی خلائق قبض روح شدند آن‌ها نیز به فرمان خدا به ترتیب می‌میرند”‌.[۱۰] روایت دیگری حاملان عرش خدا را نیز بر این ملائک افزوده اند.[۱۱]

به هر حال از این روایات[۱۲] و روایاتی که می‌فرماید: وقتی زمان نفخه اول می‌شود اسرافیل در صور می‌دمد و تمام موجودات دارای روح می‌میرند، مگر اسرافیل که بعد از آن به امر خدا اسرافیل نیز می‌میرد.[۱۳] از بعضی آیات از جمله آیه: ”‌کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ ”‌،[۱۴] که به طور کلی می‌فرماید هر چیزی هلاک می‌شود و می‌میرد، مگر وجه خداوند تعالی، به خوبی استفاده می‌شود که این گروه باقیمانده نیز سرانجام می‌میرند، به گونه‌ای که در سرتاسر عالم هستی موجودی زنده نخواهد بود، جز خداوند متعال.بنابراین، فرشتگان دارای عمر بسیار طولانی هستند. اما آنان نیز روزی خواهند مرد.

جزئیات مرگ فرشتگان به زبان امام سجاد(علیه السلام)

در مورد نفخ صور و مردن همه عالمیان از امام سجاد علیه‌السلام پرسش شده بود که ایشان ضمن یک حدیث طولانی مراحل دمیده شدن در صور را توضیح می‌دهند و در مورد مرگ فرشتگان هم جزئیاتی بیان می‌دارند به این مضمون :

قبض روح جمیع فرشتگان و تنها بقاءِ ذات خدا عزّوجلّ

و سپس حضرت شروع به سخنانی نمود و فرمود: تمام اهل زمین می‌میرند بطوریکه یک تن در روی زمین باقی نمی‌ماند. و اهل آسمان می‌میرند حتّی یک نفر از آن‌ها باقی نمی‌ماند مگر ملک الموت و حَمَله عرش و جبرائیل و میکائیل.

حضرت فرمود: در این حال ملک الموت می‌آید تا در نزد پروردگار عزّوجلّ حضور پیدا نموده می‌ایستد و به او گفته می‌شود ـ در حالیکه خدا داناتر است ،که باقی مانده است؟

ملک الموت می‌گوید: ای پروردگار من! هیچ‌کس باقی نمانده است مگر ملک الموت و حمله عرش و جبرئیل و میکائیل.

به او گفته می‌شود که: به جبرئیل و میکائیل هم بگو بمیرند.

فرشتگان در این حال می‌گویند: ای پروردگار! اینان دو رسول تو و دو امین تو هستند.

خداوند می‌فرماید: من حکم مردن را بر هر که دارای نفس باشد که زنده و دارای روح است نوشته‌ام.

ملک الموت پس از انجام مأموریت خود می‌آید تا در نزد پروردگار خود حضور یافته و می‌ایستد.

به او گفته می‌شود ـ در حالیکه خدا داناتر است ـ: که باقی مانده است؟

ملک الموت می‌گوید: ای پروردگار من! باقی نمانده است مگرملک الموت و حمله عرش.

درباره مرگ ملائکه، از آن جا که قبل از روز قیامت تمام موجوداتی که در آسمان‌ها و زمین هستند می‌میرند چنان که قرآن می‌فرماید: ”‌و در صور دمیده می‌شود و تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند می‌میرند مگر کسانی که خدا بخواهد”‌‌

خداوند می‌فرماید: بگو حمله عرش نیز بمیرند.

در این حال ملک‌الموت با حالت اندوه و غصّه می‌آید، و در حالیکه سر خود را پایین انداخته و چشمان خود را بر نمی‌گرداند در نزد خدا حضور می‌یابد.

به او گفته می‌شود: که باقی مانده است؟

می‌گوید: ای پروردگار من! غیر از ملک الموت کسی باقی نمانده است!

به او گفته می‌شود: بمیر ای ملک الموت! پس می‌میرد.

در این حال خداوند زمین را بدست قدرت خود می‌گیرد، و آسمان‌ها را بدست قدرت خود می‌گیرد؛ و می‌گوید:

«أَینَ الَّذِینَ کانُوا یدْعُونَ مَعِی شَرِیکا؟ أَینَ الَّذِینَ کانُوا یجْعَلُونَ مَعِی إلَهًا ءَاخَرَ؟ [۱۵]

«کجا هستند آن کسانی که با من در کارهای من شریک می‌پنداشتند؟ کجا هستند آن کسانی که با من خدای دگری قرار می‌دادند؟»

پی‌نوشت‌ها:

[۱].روم، ۸

[۲].انعام، ۲

[۳]. نحل، ۹۶

[۴]. نمل، ۸۷؛ زمر، ۶۸؛ حاقه، ۱۵ – ۱۳؛ و… .

[۵]. یس، ۵۳

[۶]. نازعات، ۱۳ و ۱۴

[۷]. عبس، ۳۳ و ۳۴

[۸].مدثر، ۱۰ -۸

[۹].زمر ، ۶۸، ”‌‌…و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الارض الا من شاءالله”‌.

[۱۰]. بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۱۸۴

[۱۱]. همان، ج ۶، ص ۳۲۹ .

[۱۲]. همان.

[۱۳]. همان، ص ۳۲۴

[۱۴]. قصص، ۸۸

[۱۵]. «کافی» طبع حروفی، ج ۳، کتاب جنائز، ص ۲۵۶ و ۲۵۷؛ و طبع سنگی ج ۱، ص ۷۰ و ۷۱

تبیان

منابع :

کتاب معاد شناسی علامه طهرانی

اسلام پدیا

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 02:10:29 ب.ظ ]  



  به مادرت خدمت کن هر چند ... ...

زکريا بن ابراهيم، ابتدا مسيحي بود و در فضاي مسيحيت متعصب کوفه مسلمان شد. او پس از مسلماني به مکه آمد و به محضر امام صادق علیه السلام شرفياب شد و عرضه داشت: «خانواده ام همه مسيحي هستند و تنها مسلمان آن خانواده منم. پدر و مادرم جز من کسي را ندارند. مادرم نابينا شده و من به ناچار با آنها زندگي مي کنم. آنها دوست دارند با آنها هم غذا شوم و از ظرف آنان آب بخورم. چه کنم؟!» حضرت فرمودند: «آيا پدر و مادرت گوشت خوک مي خورند و يا با خوک تماسي دارند؟» زکريا عرضه داشت: «نه»، حضرت فرمود:
از آن خانه بيرون مرو! از پدر و مادرت جدا مشو! به مادرت خدمت کن! کارهايش را انجام بده! او را به حمام و دستشويي ببر! لباس¬هايش را عوض کن! و لقمه به دهانش بگذار!
زکريا مي گويد: وقتي به کوفه بازگشتم، تمام دستورات امام صادق علیه السلام  را نسبت به مادرم عمل کردم. روزي مادرم به من گفت: «زکريا، حقيقت را به من بگو! آيا مسلمان شده اي؟» گفتم: «آري و اين همه محبت و خدمت به دستور امام و پيشوايم، فرزند پيامبر خدا، امام صادق علیه السلام  است». مادرم گفت: «به يقين او خود پيامبر است». گفتم: «نه، او زاده پيامبر و امام ششم است». گفت: «نه، اين کارهايي که در حق من انجام مي دهي، دستور پيامبران خداست، در هر صورت من در عين کوري مي فهمم که دين تو از دين من بهتر است. اينک مرا به دين خودت راهنمايي کن!»
آيين اسلام را به مادرم آموختم و او را به مسلماني مشرّف ساختم. او نماز ظهرش را با من خواند. به هنگام مغرب به من گفت: «باز نماز بخوان تا با تو بخوانم؛ زيرا از نماز ظهر لذت بردم». مادرم نماز مغرب را با من خواند و پس از نماز از دنيا رفت.
يادم آمد که امام صادق علیه السلام فرموده بود: «اگر مادرت از دنيا رفت، خودت دفنش کن!» از اين رو شيعيان کوفه را اول صبح خبر کردم، گفتند: «به کشيش مسيحي مراجعه کن!» گفتم:«مادرم مسلمان شده بود». …آن گاه با کمک شيعيان مراسم غسل و کفن و دفن مادرم را به انجام رساندم. 1

1 . شيخ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج21، ص491.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[یکشنبه 1390-07-24] [ 01:00:30 ب.ظ ]  



  شیوه جدید حیازدایی از سوی خواننده لس آنجلسی ...

یکی از خوانندگان ایرانی به اصطلاح لس آنجلسی به منظور حیازدایی، از همه مخاطبانش دعوت کرده تا پس از شنیدن آهنگ جدید وی، از رقصیدن خود فیلم بگیرند و برایش بفرستند تا اینکه وی تصاویر آنها را در ویدئوموزیک جدید خود قرار دهد.


به گزارش گرداب، “الف-ل” یکی از خوانندگان ایرانی خارج نشین، در یکی از جدیدترین آثارش، به منظور حیازدایی از زنان و مردان ایرانی، هواداران خود را دعوت کرده تا بعد از شنیدن اثر جدیدش، از خواندن و رقصیدن خود همراه با این آهنگ، فیلم گرفته و فیلم‌ها را برای استفاده در ویدئو کلیپ نهایی وی بفرستند.
به هنگام انتشار جدیدترین اثر این خواننده، همراهِ لینک دانلود این آهنگ، متنی در سایت‌های موسیقی، منتشر شد با این پیام که: پس از دریافت این اثر آن را گوش داده با آهنگ جدید … بخونید، برقصید و از خودتون در حال خواندن فیلم گرفته و برای ما ایمیل کنید. بهترین، متفاوت‌ترین و خلاقانه‌ترین ویدئوها در ویدئوی جدید … مورد استفاده قرار می‌گیرد. سعی کنید کیفیت تصویر از شرایط مطلوبی برخوردار باشه (تصویری واضح و روشن).

این خواننده‌ ایرانیِ مقیمِ سوئد که در 10 فروش برتر در جدول‌های موسیقی سوئد نیز قرار گرفته، به دلیل استقبالی که از آهنگ‌هایش در کشورهای مختلف دنیا شده، از شهرت جهانی برخوردار است.

از طرفی دیگر، ناشر تمامیِ آلبوم‌های وی، شعبه‌‌ اسکاندیناویِ کمپانی صهیونیستی “وارنر برادرز” است و از این جهت آثارِ این خواننده از نظر ترانه باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

این ایده‌ جدید خواننده و یا گروهی که وی را مدیریت می‌کنند، در واقع برای از بین بردن “حیا” در میان زنان و مردان ایرانی و نفوذ به حریمِ خصوصی مردمی که آگاهانه و یا ناآگاهانه به طمع شهرت، ویدئوی خود را برای این خواننده می‌فرستند، به اجرا در آمده است.
منبع: مشرق
سایت گرداب
موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 12:44:29 ب.ظ ]  



  تولید پرچم ایران در کارخانه رژیم اسرائیل ...

ایرنا از بیروت گزارش داد:


برخی منابع خبری رژیم صهیونیستی اعلام كردند كه كارخانه ‘آوی مروم’ در منطقه كفرسابا فلسطین اشغالی كه تولید كننده پرچم و بیلبوردهای تبلیغاتی است، در حال حاضر پرچم كشورها و سازمان های مخالف رژیم صهیونیستی از جمله ایران و حماس را تولید می كنند.

این رسانه ها علت این امر را محرمانه اعلام كرده اند.

منبع : سجانیوز

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 12:28:07 ب.ظ ]  



  نکته ای که آیت الله بهجت رحمة الله علیه به آن خیلی توجه داشتند! ...

به آنچه که می دانید عمل کنید

حضرت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) از جمله نكاتي كه در زمينه اخلاق مطرح مي‌كردند و نسبت به آن عنايت داشتند اين بود که می فرمودند: در همه کارها، اول از همه، مواظبت كنيد آن چه را که يقين داريد، عمل كنيد! تا آن‌چه را كه نمي‌دانيد خداوند متعال به شما عطا فرمايد.

 اين بيان ايشان برگرفته از رواياتي است كه از رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) واهل بيت (علیهم السلام) به ما رسيده، که نمونه آن از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)  این است که فرمودند: «مَن عَمِلَ بِما یَعلَمُ، وَرَّثَهُ (عَلَّمَه) اللّه ُ عِلمَ ما لَم یَعلَم»؛ هر کس به آنچه می داند عمل کند، خداوند  این ارث را باقی می نهد که آن چه را نمی داند، به او می آموزد.1

اهل بیت (علیهم السلام) می فرمایند: شما آنچه را علم داري عمل كن خداي‌ تعالي آن چه را علم نداري به شما خواهد داد. اين يك نكته‌اي ظریف است که ما آن چه را که از  مسلمات دين‌ است و روشن؛ وقتی به عمل آراستیم، نتیجه این عمل صالح نیل به علم الهی است که بس با ارزش و قیمتی است.

بیان نکات ظریف:

خيلي آقاي بهجت حرف نمي‌زدند و دائم‌الذكر به نظر مي‌آمدند. ايشان گاهي به مناسبتي چيزي مي‌گفتند يا به ديگري مي‌گفتند، وما هم بايد حواسمان جمع می بود که سريع مطب را بگيريم و استفاده كنيم.

گاهي در ضمن لطايفی، نكات خيلي ظريف و دوست‌داشتني را که متناسب با حال طرف بود بیان می کردند.

یک روزی، شخصي در صحن مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) به آقا برخورد كرده بود. به آقا گفته بود كه حضرت آقا من خودم را گم كرده‌ام؛ مي‌خواهم خودم را پيدا كنم، چكار كنم؟ آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) فرموده بودند كه برو در آن صحن يك اتاق و دفتري است به نام دفتر گمشدگان. بگو: من خودم را گم كرده ام، تا كه در بلندگو شما را صدا كنند، ببينيد آيا پيدا مي‌شويد يا نه!

——————

1. بحار، ج78، ص189

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 11:37:42 ق.ظ ]  



  آب زنید راه را هین که نگار می رسد مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد ...

حضرت آیت الله خامنه ای

 

 وارد کرمانشاه شدند

 

 

به هموطنان کرمانشاهی تبریک

 

 

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-07-20] [ 11:13:02 ق.ظ ]  



  رونمایی جدیدترین مهریه‌های نامتعارف/ سکه به ارتفاع دماوند و هیمالیا! ...

دیگر کار از شتر مرغ زنده، قو، طاووس، یک خرمن پوست پیاز، یک تن شقایق و سکه به میزان سال تولد گذشته است. اکنون دیگر صحبت از ارتفاع دماوند و هیمالیا، فاصله تهران تا لندن و زمین تا ماه است.

کارشناسان معتقدند این موارد نشان از مهارگسیختگی و بی سر و سامانی این پدیده دارد. صدای شیعه: تعیین مهریه های بالا پدیده ای است که در میان خانواده های ایرانی رواج پیدا کرده درحالی که در گذشته اینگونه نبود و خانواده ها مهریه زیادی را برای زوجین در نظر نمی گرفتند زیرا باور داشتند که که مهریه عاملی برای خوشبختی نیست اما متاسفانه امروزه تعیین مهریه در اغلب ازدواجها براساس نظر دختر و پسر انجام می شود و خانواده فقط نقشی نمادین دارند و با توجه به اینکه دختران مهریه را عاملی برای خوشبختی و بقای زندگی خود می دانند به همین دلیل تصور می کنند مهریه بیشتر زندگی بهتر را همراه دارد.

اما کارشناسان نظر دیگری دارند. آنها معتقدند امروزه تعیین مهریه براساس چشم و همچشمی و رقابت و به منظور پز دادن در میان دوست و آشنا انجام می شود در حالی که این تلقی به هیچ وجه درست نیست.

آسیب شناسان بر این باورند با توجه به نوع و میزان مهریه هایی مانند قله هیمالیا و دماوند این نوع مهریه ها از نگاه رفتار شناسی، بیانگر فاصله گرفتن از باورهای ارزشی، معیارهای دینی و حتی موازین ملی و فرهنگی است. مهریه‌های غیرمتعارف نشانه عدم تعادل رفتاری است

دکتر مجید ابهری پژوهشگر و آسیب شناس اجتماعی در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد تغییر نوع مهریه افزود: تعیین مهریه و در نظر گرفتن سکه به ارتفاع قله دماوند ” 5 هزار و 610 متر” و قله هیمالیا ” 8 هزار متر” و فاصله تهران تا لندن و زمین تا کره ماه و… و از این قبیل ارقام و آمار این بار باعث شگفتی، حیرت و تاسف تحلیل گران اجتماعی شده است.

این متخصص علوم رفتاری تاکید کرد: رقابت غیر منطقی بین دختران یک فامیل و یا خانواده و یا دوستان و همکلاسیها باعث شده اینگونه رفتارهای غیر متعارف در جامعه روند افزایشی پیدا کند. به گفته ابهری، عدم آموزش مهارتهای زندگی، فاصله بین نسلی و عدم تفاهم والدین با فرزندان باعث شده جوانان کمتر نظریات والدین را در فرایند ها یی مانند تعیین مهریه بپذیرند و به کار ببندند.

استاد دانشگاه شید بهشتی به پژوهش میدانی انجام شده توسط گروه آسیب شناسی بنیاد علوم رفتاری اشاره کرد و افزود: براساس این پژوهش که میان زوجهای جوان از ابتدای سال 88 تا پایان سال 89 انجام شد 85 درصد زوجین در حال طلاق دارای مهریه های سطح بالا بودند. وی گفت: این واقعیت نشان دهنده یک حقیقت تلخ است و آن اینکه میزان مهریه هیچگونه دلیلی برای دوام زندگی نبوده و در کنار مهریه نظام و مدیریت رفتاری برای یک زندگی موفق از ضرورتهای اساسی است.

مهریه بالاعامل تضمین ثبات و آرامش خانواده نیست

رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران نیز در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: گاهی مواقع چشم و همچشمی، رقابت و … باعث می شود که در تعیین مهریه معیارها و میزان آن تغییر کند بطوریکه مدتی است میزان مهریه ها نیز نسبت به گذشته تغییر و افزایش چشم گیری داشته است.

دکتر موسوی چلک افزود: افراد زندگی مشترک را شروع می کنند که بتوانند به آرامش و تعالی برسند همان چیزی که دین اسلام نیز به آن تاکید کرده به همین دلیل قطعا مهریه های بالا نمی تواند عامل تضمین برای رسیدن به این سعادت باشد ضمن اینکه بالا بودن مهریه به معنای عشق و علاقه نیست شاید نشان عدم علاقه باشد. وی در مورد علت افزایش مهریه ها گفت: دلایلی مانند بالا رفتن آمار طلاق و مشکلات اقتصادی در تامین هزینه های زندگی بعد از طلاق باعث شده به نوعی این نوع نگاهها در زندگی زنان تقویت شود در حالیکه در نهایت جایی که جان در عذاب باشد دیگر هیچ سکه و مادیاتی کارگشا نیست

. این کارشناس آسیبهای اجتماعی تاکید کرد: از سوی دیگر اگر هم بدلیل مشکلات زیاد و عدم تفاهم حتی زیر یک سقف زندگی کنند قطعا آن آرامش را نخواهند داشت.

نگاه تجاری زنان به مهریه اشتباه است

موسوی چلک با اشاره به اینکه مهریه های بالا یک فضای بی اعتمادی ایجاد می کند گفت: قطعا مهریه های زیاد باعث ثبات در زندگی نخواهد بود و به عکس دلیل برای ازهم گسیختگی خانواده است. رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران افزود: تعیین مهریه های بالا مبنایی برای رسیدن به سعادت نیست و به طور حتم زوجین برای رسیدن به خوشبختی راه را گم کرده اند. به گفته وی، هیچ مهری بالاتر از صداقت، گذشت و احترام نیست چنانچه صداقت و گذشت در زندگی باشد آن وقت بهترین عامل ثبات محسوب می شود.

وی افزود: تعیین مهریه بالا اعتماد بین زن و شوهر را خدشه دار کرده و بالا بودن مهریه همیشه برای مرد استرس به همراه خواهد داشت و براساس آمارهای موجود تعداد زیادی از مردان در حال حاضر به دلیل عدم توان در پرداخت مهریه در زندان بسر می برنند.

موسوی چلک تاکید کرد: نگاه تجارت گونه و صندوق ضمانت گونه زنان به مهریه بزرگترین خطایی است که در زندگی وجود دارد.

در هر حال واقعیت این است که امروزه با افزایش میزان مهریه در جامعه روبرو هستیم بطوریکه گاهی مواقع موارد عجیب و نا متعارفی نیز مانند تعیین مهریه براساس ارتفاع قله هیمالیا و یا فاصله زمین تا کره ماه نیز مشاهده می شود. گویا خانواده ها فقط به فکر مطرح شدن در میان دوستان و آشنایان خود هستند و به خوشبختی فرزندانشان نمی اندیشند. … به نظر می رسد مسئولان باید با ارائه آموزشهای لازم به خانواده ها و جوانان در آستانه ازدواج فکری برای از بین بردن این تفکرات غلط کنند و از سویی دیگر نمایندگان مجلس نیز با تصویب قوانین بازدارنده مقابل افزایش بی رویه مهریه ها و به تبع آن از هم گسیختگی زندگیهای مشترک را بگیرند.

مهر

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 10:52:27 ق.ظ ]  



  مصاحبه عجیب هانیه توسلی درباره مضرات بچه داری و فواید عشق به گربه ...

جولان سبک زندگی غربی در نشریات ایرانی

به گزارش خبرنگار اجتماعی قاصد، شاید یکی از مواردی که بارها درباره آن هشدار داده شده و البته مسئولان فرهنگی توجهی به آن نمی کنند، تغییر آرام آرام سبک زندگی ایرانیان است؛ تغییری که نه در جهت بهبود وضع سلامت، رفاه و فرهنگ جامعه که در جهت حرکت هرچه بیشتر به سمت دنیای مادی گرا و فاقد معنویت غرب.

یکی از سرچشمه های اصلی این اتفاق، ظهور انواع نشریات به اصطلاح زرد است که تلاش می کنند با معرفی انواع مدها و در مجموع «سبک زندگی» غربی، مردم ایران را هم با خود همراه سازند که در بسیاری جهات نیز موفق بوده اند و رقابتی شدید در برخی خانواده ها برای هرچه بیشتر غربی شدن، در جریان است.

از جمله این بخش های سبک زندگی، زندگی با حیوانات در خانه است که سگ و گربه، نمادهای مهم آن محسوب می شوند و در یکی از جدیدترین این تبلیغ ها، یک مجله تازه وارد با انجام مصاحبه ای چند صفحه ای با هانیه توسلی بازیگر معروف سینما، از فواید نگه داشتن گربه در خانه سخن گفته است.



این بازیگر در مصاحبه خود با توصیف احساسات فراوان ناشی از نگهداری یک حیوان همچون گربه گفته است: من وقتی خیلی خسته ام و به خانه می آیم، یک بچه گربه را بغل می کنم و احساس می کنم مثل یک فیلتر عمل کرده و انگار محبتش به من بر می گردد !

وی در پاسخ به سوال خبرنگار این مجله درباره اینکه مگر بچه انسان نیز این حس را به مادر نمی دهد، در مقایسه ای عجیب و استدلالی قابل توجه می گوید: بچه مسئولیت دارد، وقتی بزرگ می شود یک آدمی می شود مثل ما ولی گربه شبیه ما ریاکار و دودوزه باز نمی شود !

توسلی در ادامه این گفتگو، با تشریح نگهداری یک گربه خیابانی به نام اردشیر، به ماجرای دوستی عمیق خود با این گربه اشاره کرد و افزوده است: یک شب اردشیر را بغل کرده بودم، دیدم زل زده در چشم من. به او گفتم اردشیر خیلی دوستت دارم و بعد خوابم برد. در خواب دیدم که اردشیر هم به من می گوید، من هم تو را دوست دارم!!!

امیدواریم مسئولان وزارت ارشاد و به خصوص معاونت مطبوعاتی آن، این دسته رسانه ها را هم مانند بخش سیاسی روزنامه ها به خوبی رصد کنند.

منبع : قاصدنیوز

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 10:16:01 ق.ظ ]  



  مفتی وهابی سعودی : مشارکت زنان در انتخابات حرام است ...

اختلافات جریان سعودی و وهابی در عربستان ادامه دارد؛

اندکی پس از صدور دستور شاه سعودی برای مشارکت زنان در انتخابات، مخالفت جریان وهابی علیه شاه تشدید شد و در جدیدترین مورد، یک مفتی وهابی فتوای حرمت مشارکت زنان در انتخابات را صادر کرد.

 

به گزارش فارس، هنوز مدتی از صدور دستور ملک عبدالله بن عبدالعزیز برای اعطای حق زنان این کشور در روند انتخابات نگذشته است، که مخالفت‌ها با شاه سعودی در محافل وهابیت اوج گرفته است.
 
در حالی که صالح اللحیدان مفتی ارشد عربستان اخیرا به صراحت از شاه عربستان انتقاد و اعلام کرد که شاه سعودی با آنان درباره تصمیم خود مشورت نکرده بود، در جدیدترین مورد، عبدالرحمن البراک که فتوای تخریب کعبه و ساخت مجدد آن را در سابقه فتاوای خود دارد، فتوا داد که مشارکت زنان در انتخابات حرام است.
 
البراک که پیش از این برای زنانی که در عربستان رانندگی کرده‌اند و خواهند کرد، آرزوی مرگ کرده بود، مشارکت زنان در انتخابات را «تشبّه به کفار» دانست و اعلام کرد که انتخابات بدترین چیزی است که از طریق کفار به جامعه مسلمانان وارد شده است.
 
این مفتی وهابی سعودی در پایگاه الکترونیکی خود به «حرمت مشارک زن در بیعت با امام یا نصب امام یا مشاوره دادن به امام» فتوا داد.
 
پایگاه خبری میدل‌ایست آنلاین با اعلام این خبر تصرح کرد که افکار شیخ البراک عمق شکاف و عقب‌ماندگی برخی رجال دینی در عربستان را نشان می‌دهد که تلاش می‌کنند زن را به قرون گذشته باز گردانند.
 
البراک همچنین اعلام کرد که «سیستم انتخابات نظامی فاسد است. نظامی که مسلمانانی که آن را در پیش گرفتند بر اساس عقل و شرع در قبال آن اقدام نکردند… انتخابات بدترین چیزی است که بر مسلمانان از طریق کافران در خصوص زنان وارد شد».
 
البراک کسی است که برای منع اختلاط زن و مرد به هنگام طواف کعبه، فتوای تخریب کعبه و ساخت آن را بر اساسی داده بود که بشود مانع از اختلاط زن و مردم به هنگام طواف شد.
 
با این فتوای البراک، به نظر می‌رسد که اختلافات دو جریان حاکم بر عربستان یعنی جریان سعودی و وهابی دچار وخامت شده است.

اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک - التماس دعا

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 09:40:27 ق.ظ ]  



  اگه یه سنی ازتون پرسید : چرا شیعه شدید چی می گید ؟؟؟ ...
اثبات حقانیت شیعه در یک دقیقه با سه آیه قرآن :
تا وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) زنده بودند شیعه و سنی نبود . رهبر همه پیامبر بود . بعد از پیامبر ما شیعیان فقه خودمان را از اهل بیت گرفتیم و اهل سنت از چهار تا عالم دیگه ، امام احمد حنبل ، ابو حنیفه ،امام مالک و امام شافعی هنوز یک دقیقه نشده اولا : ما که فقه مان را از اهل بیت گرفتیم سه تا آیه داریم ، قرآن راجع به اهل بیت (علیهم السلام ) وقتی به کلمه اهل بیت که می رسه می فرماید : یطهرکم تطهیرا ( احزاب ۳۳ ) یطهرکم یعنی معصومند . هیچ کس نگفته یطهرکم مال ابو حنیفه و شافعی هست . نه شیعه گفته نه سنی .
دوما : اهل بیت قرن اول هجری بودند ، اما چهار تا عالم سنی یعنی ابوحنیفه و شافعی و مالکی و امام احمد حنبل مال قرن دوم هجری بودند . اهل بیت یک قرن از اونها جلوتر بودند . قرآن می فرماید “و السابقون السابقون اولئک المقربون ” (واقعه ۱۰و۱۱)
سوما : تمام اهل بیت شهید شدند ،اما حتی یکی از علماء اهل سنت سیلی هم نخوردند . قرآن می فرماید : “فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما ” (نساء ۹۵)
یک دقیقه من تموم شد . ما شیعه هستیم بدلیل اینکه یک : ما فقه مان را اهل بیت گرفتیم که معصومند (یطهرکم تطهیرا ) دو :یک قرن جلوترند ( و السابقون السابقون ) سوم : همه ائمه شهید شدند ( قتلوا فی سبیل الله )
شما اهل سنت اگر می توانید ! یک آیه بخوانید که چرا دینت را از ابوحنیفه گرفتید ؟
حجت الاسلام قرائتی
اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک - التماس دعا
موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-07-19] [ 09:18:37 ق.ظ ]  



  عجیب ترین وعده خدا به مؤمنین ...

میزان جزا و پاداش اعمال
در این مقاله به این موضوع می پردازیم که میزان جزا و پاداش اعمال چقدر خواهد بود؟ به عبارت دیگر گنهکار را چه میزان عذاب می کنند و اهل طاعت و بندگی را تا چه حد پاداش می دهند؟
در قیامت عذاب به میزان گناه است
از آیات سوره نبأ به دست می آید که هر گناهی تنها یک عذاب خواهد داشت؛ به اصطلاح یکی در برابر یکی. خداوند متعال در بیان مجازات تبهکاران می فرماید:
«لَّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْدًا وَ لَا شَرَابًا * إِلَّا حَمِیمًا وَ غَسَّاقًا * جَزَاءً وِفَاقًا * إِنهَُّمْ كَانُواْ لَا یَرْجُونَ حِسَابًا * وَ كَذَّبُواْ بَِایَاتِنَا كِذَّابًا»؛ (24-28/نبأ): دوزخیان در جهنم نه هوای خنكى مى‏چشند و نه آشامیدنى باب طبعی؛ مگر آب جوشان و چركاب و خونابه‏اى از بدن دوزخیان‏ و این جزایی است که با اعمالشان وفق دارد (بیشتر نیست)؛ زیرا اینها کسانی بودند که به روز حساب امیدى (باوری) نداشتند و آیات ما را به شدت و با همه وجود انكار مى‏كردند.
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این بخش می فرماید: « “جَزاءً وِفاقاً” دلالت دارد بر مطابقت كامل بین جزا و عمل، پس انسان با عمل خود نمى‏جوید مگر جزایى را كه مو به مو مطابق آن باشد.» (المیزان20/273)

دو نکته مهم


صفحات: 1 · 2

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 08:32:42 ق.ظ ]  



  وصیت نامه ای در جزیره مجنون ...

شهید مسعود آزمون نیا

نام پدر :  رحیم

استان محل تولد :  تهران

تاریخ تولد :  1340

دانشگاه :  شهید بهشتی

رشته تحصیلی :  مهندسی کامپیوتر

مدرک تحصیلی :  کارشناسی

محل شهادت :  جزیره مجنون

تاریخ شهادت : 25/12/1362

 

به احتمال زیاد بزودى براى عملیات خواهیم رفت و بدلیل کمبود وقت و تأکید اسلام و پیامبراکرم (ص) بر نوشتن وصیتنامه این مطالب مختصر را یادآور مى‌شوم .

1- از همه خویشاوندان و دوستان و همسایگان و ……. که همگى حقوقى بر گردن حقیر داشته‌اند حلالیت مى‌طلبم و مسلماً اگر هم حلال مى‌کردند باید حلالیت را حضورى مى‌طلبیدم اما توجیه کمبود وقت را مى‌توان دلیل آورد و این بنده حقیر نیز اگر حقى داشته باشم همه را حلال مى‌کنم .

2- اگر پیش برادرى پولى به عنوان قرض دارم همان شخص آن مقدار قرض را به شخص دیگرى که احتیاج دارد قرض بدهد که او نیز سپس به کسى دیگر به قرض بدهد تا …

3- مقدار کمى پول ( همانطورى که مى‌دانید ) در صندوق قرض الحسنه مسجد حائرى است نصفش را به محل نماز جمعه (مصلى تهران) تخصیص دهید نصف دیگرش را به جبهه بدهید .

4- کتابهایى که هست ، منصور اگر احساس نیاز مى‌کند نگه‌دارد و اگر نه به جایى که بیشتر استفاده مى‌شود بدهید .

دوباره عذرخواهى مى‌کنم که وقت براى نوشتن کم است و مطالبى را مى‌دانید و خود نمى‌گفته‌اید و آموخته انسان معتقد بخداوند و آخرت و پیامبران و مسئولیتش در دنیا که گناهان زیاد انجام داده است و باید جوابگوى آنها باشد و قبل از اینکه مرگ بسراغش بیاید . که براى همه ماست اما معمولا از آن غافل هستیم . باید خود را آماده جوابگویى بکنیم مخصوصاً بعد از انقلاب اسلامى و گذشت مراحل مختلفش که حجت را براى همه‌مان تمام کرده است و با وجود این همه شهید پاک مسئولیت ها زیاد است و زیادتر هم مى‌شود با کمى غفلت گناهان زیاد و زیادتر مى‌شود . و این حقیر هم دریافتم که حق با اسلام و امام خمینى است و اسلام و امام خمینى به حق هستند و براى دفاع از حق باید تلاش کرد.

 نباید خود را فریفت چون خواه ناخواه دشمن به سراغ ما مى‌آید . پس چه بهتر که ما زود بجنبیم به دشمن حمله کنیم

 ( که این کار براى من خیلى دیر شده است ) و دیگر اینکه اگر سعادت نصیبم شد و خداوند جلیل و رحیم توفیق شهادت را داد گناهان کثیرم بخشیده بشود .

باید خود را آماده جوابگویى بکنیم مخصوصاً بعد از انقلاب اسلامى و گذشت مراحل مختلفش که حجت را براى همه‌مان تمام کرده است و با وجود این همه شهید پاک مسئولیت ها زیاد است و زیادتر هم مى‌شود با کمى غفلت گناهان زیاد و زیادتر مى‌شود

انشاءالله اگر برادران خبردار شده‌اند فکر نکنند که همه رزمندگان و شهیدان مثل من حقیر عاصى گنهکار هستند و من را نمونه آنها کنند خدا شاهد است که چقدر این برادران پاک و مخلص و قوى دل به اسلام و امام حسین (ع) دارند که خود من بارها و بارها به آنها غبطه خورده‌ام و اما از لطف خدا هم ناامید نیستم و خدا را شکر مى‌کنم که مدتى در کنار این برادران مؤمن بوده‌ام انسان با کمى توجه به تحولات انقلاب از اول تاکنون بخوبى درمى‌یابد که خدا با انقلاب اسلامى است و درمقاطع حساس امدادهاى غیب و الطاف آشکار و خفیه را مى‌دهد اما ، ما که در چاه ظلمانى غوطه‌ور هستیم از این الطاف غافل هستیم .

خدا را شکر مى‌کنم که در زمانى ما را به دنیا آورد که دینش و رهبرى دینش بخوبى روشن بود و همچنین دشمنان دینش ، و او را شکر مى‌کنم که امامى و رهبرى براى ما داده که زنگارها را از دینش زدود و آن را خالص و پاک به همه عرضه داشت اما مى‌دانم که در مقابل این نعمتهاى عظماى الهى مستحق امتحان و سختى نیز هستیم و از او مى‌خواهیم که از این امتحان روسفید بیرون آییم و پشتیبان امام بوده و گرنه در هر جا باشیم حامى و پشتیبان شیطان هستیم . به فرمایشات حضرتش دقیقا توجه کنید که هر چه زمان مى‌گذرد مسئولیت سنگین‌تر مى شود بفرموده امام که انسان را بیاد حضرت على (ع) مى‌اندازد که مى‌فرمایند آینده شما دشوار است وقتى که مجهز به علم و تقوا شدید پیروز هستید و پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبى به مملکت نرسد . حامى روحانیت مبارز در خط امام باشید و ناآگاهان را نصیحت کنید ولى با مشت محکم توى دهان منافقان چه سازمانى و چه غیر سازمانى بکوبید و آنها را از خود برانید که انصافا منافقین بدتر از کفار هستند . بدانید پیروزى نزدیک است و ظهور امام زمان (عج) نزدیک است برپاشدن عدل اسلامى در جهان نزدیک است . آماده باشید و آماده باشید . والسلام علیک

خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار

( التماس دعا - اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک )

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-07-13] [ 09:59:02 ق.ظ ]  



  دهه کرامت از دیدگاه قرآن و بزرگان ...

 دهه کرامت:

اول ذيقعده سالروز ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) تا يازدهم ذيقعده سالگرد ميلاد خجسته امام رضا(ع) با نام دهه كرامت نام گرفته است. مناسبت نامگذاري اين دهه به نام دهه كرامت وسببي شد تا درباره واژه كرامت و جايگاه آن از ديدگاه قرآن و بزرگان نكاتي عرضه گردد كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم:

 

 نكات مقدماتي (مفروضات)


 

1-مي دانيم كه نظام آفرينش براساس اسباب و مسبب ها خلق شده و هر مسببي متاثر از سبب و هر معلولي زاييده علتي است.


 

2-علت اصلي هر چيزي و مبدأ آن خداوند است. و اوست كه نظام علي و معلولي را پديد آورده و به اشياي مختلف خاصيت علي و به بعضي ديگر معلولي داده است.


 

3-خداوند مي تواند همانطور كه خاصيتي را به چيزي مي دهد، از آن سلب كند و يا چرخه علت و معلول ها را برخلاف نظم عادي آن كوتاه تر يا حذف كند، سلسله سبب ها را بردارد و خود مستقيماً بر معلول اثر گذارد.


 

4-اين خلاف عادت به اشكال مختلفي صورت مي گيرد كه دو نمونه آن عبارت است از:


 

الف: در «معجزه»، براي اين كه پيامبران از غيرشناخته شوند و آنها را به تحدي و مبارزه بطلبند و شكست دهند، خداوند علت هاي طبيعي را از چرخه علت و معلول خارج مي كند.


 

ب: در «كرامت» براي اينكه خداوند به بندگان برگزيده و اولياي خاص خود، توجه اش را نشان دهد، اجازه مي دهد معلول هايي بدون دخالت برخي علت ها، متأثر شوند. و البته براي كسب اين مقام لازم است بندگان با عبادت و اطاعت، خود را در معرض شايستگي اين مقام قرار دهند و لياقت كسب اين عنايت و بزرگواري را داشته باشند.


 كرامت در قرآن


 

در قرآن كريم براي بعضي از اولياء و بندگان شايسته خدا مقام كرامت اثبات شده است، مانند آيه شريفه: «هر وقت زكريا داخل محراب عبادت مريم مي شد، رزقي را نزد او مي يافت. ]به او[ مي فرمود: اي مريم! اين ]غذا[ از كجا آمده است؟ ]مريم[ پاسخ مي داد: از نزد خداست.» (آل عمران. 37)


 

البته واضح است كه اين مقام تنها در سايه بندگي به دست مي آيد و براساس آيه شريفه «ان الله لايضيع اجر المحسنين»(توبه. 120) ، خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمي كند و تا انسان خود را محسن نسازد، اجر آن را نيز نخواهد ديد و اولياي خدا كه خود را به مقام محسنين رسانده اند، تنها كساني هستند كه شايستگي رسيدن به مقاماتي مانند كرامت را به عنوان اجر و پاداش خواهند داشت.


 

نكته اي كه در آيه 37 آل عمران وجود دارد اين است كه يك زن (مريم) بر اثر عبادت خود به مقامي (كرامت) دست مي يابد كه حتي شگفتي پيامبر خدا (زكريا) را نيز برمي انگيزد لذا او مي پرسد: «اني لك هذا».


 

بر همين اساس بندگان خاص خدا، از جمله زنان متقي و پرهيزكار در طول تاريخ به اين مقام رسيده اند، مانند حضرت فاطمه زهرا(س) كه در تفسير روح البيان مي خوانيم: رسول اكرم(ص) در زمان تنگدستي از دخترش فاطمه پرسيد: اين غذا از كجاست؟ فاطمه(س) جواب داد: هذا من عندالله! و پيامبر فرمود: شكر خدا را كه دخترم همانند مريم است. (1)


 

نمونه اي ديگر از كرامت بانوان را به نقل از امام محمد باقر(ع) مي خوانيم كه درباره مادر ارجمندش فاطمه بنت الحسن(س) مي فرمايد: «مادرم كنار ديواري نشسته بود، ناگاه ديوار شكاف برداشت و صداي مهيبي شنيديم. با دستش اشاره كرد و گفت: نه، به حق مصطفي(ص) ! خداوند به تو اجازه فرو افتادن ندهد، پس ديوار در هوا معلق ماند تا ]مادرم كنار رفت و[ اجازه داد ]تا ديوار فرو ريخت. [ پدرم به سبب دفع اين خطر صد دينار صدقه داد.»(2)


 

 

كرامت زنده ها و…


 

برخي عقيده دارند كرامت هاي بندگان پرهيزگار تنها مربوط به دوران حيات آنها است و بعد از مرگ نمي توان ادعاي كرامتي براي آنان كرد. از جمله در كتاب فتح المجيد مي خوانيم:


 

 «كرامت اولياءالله اين است كه خداوند بندگانش را گرامي بدارد. اين كرامات نفع و ضرري ندارد، اگر هم داشته باشد در زمان حيات آنهاست. اين كرامت بعد از مرگ هيچ ارزشي ندارد و انسان نبايد به اين كرامت دل خوش دارد.»(3)


 

اين ديدگاه به دو دليل قابل خدشه است. اول اينكه مرگ به معناي عدم و معدوم شدن نيست و اگر چنين بود، با نابودي شخص، هر نوع اثر بخشي و كرامت از سوي وي نيز قطع مي شد، اما چون ما برخلاف اين گروه (وهابيان) مرگ را پايان زندگي و عامل قطع ارتباط با اين جهان نمي دانيم، لذا كرامت آنان را بعد از مرگ نيز مي پذيريم و بر همين اساس است كه پيامبر اكرم(ص) مي فرمود: «من زارني اوزار احداً من ذريتي، زرته يوم القيمه فانقذته من اهوالها(4)؛ هر كس مرا يا يكي از فرزندانم را زيارت كند، در روز قيامت به ديدارش خواهم رفت و از ترس هاي آن روز او را نجات خواهم داد.»


 

و دقيقاً براساس همين ديدگاه است كه زائر، در كنار قبر فاطمه معصومه(س) مي ايستد و با وي سخن مي گويد: «يا فاطمه اشفعي لي في الجنه فان لك عندالله شانا من الشان(5)؛ اي فاطمه! مرا در بهشت شفاعت كن كه براي تو نزد خدا مقامي وصف ناشدني است.»


 

امام رضا(ع) با اين تعليم خود، عملا ما را متوجه وجود ارتباط بين شخص بزرگواري كه به ظاهر از اين جهان رخت بربسته، با زائر خود مي سازد و طبيعتاً وي تقاضاهاي زائران خود را مي شنود و با كرامات خود مي تواند خارج از چرخه طبيعي علت و معلول ها، آن را برآورده سازد. زيرا وي مقامي عظيم نزد خدا دارد «فان لك عندالله شاناً من الشان» كه پشتوانه اين بزرگواري هاست.


 

از اينرو برخلاف نظر وهابيان و… ما عقيده داريم كه اولياي الهي حتي بعد از رحلت هم صاحب كرامت و ارتباط متقابل و موثر با زائران و متوسلان به خود هستند.


 

دليل دوم بر رد ديدگاه كساني كه كرامت را فقط مخصوص دوران حيات مي دانند، صدور كرامت هاي متعدد از بندگان خاص خداوند، بعد از وفات آنهاست. و به عبارت ديگر هم در مقام اعتقاد و التزام و هم در مقام اتفاق و رويداد، كرامت آنان بعد از وفات ممكن و وقوع يافته است نمونه هايي مستند از اين دست كرامات در كتاب هاي مربوطه بوفور يافت مي شود.


 

 


 

مشخصه هاي ديگر


 

باتوجه به آنچه گفتيم، كرامت، كاري خارق العاده و خلاف عادت نظام موجود (علي و معلولي) است كه هرگز احدي از مرتاض ها و نابغه هاي جهان نمي توانند آن را انجام دهند. كسي نمي تواند اثر كرامت را نابود كند يا مانع تحقق آن شود، چون كرامت متصل به قدرت بيكران خداوند است.


 

كرامت نوعي عنايت به دلسوختگان و تقاضاكنندگان است. كرامت محدوديت زماني يا مكاني هم ندارد، چون بر قدرت نامحدود خداوند متكي است و اين قدرت در هر زمان مي تواند جاري شود و نهايت اين كه چون شخص پرهيزكار (از اهل بيت يا مردم عادي مثل علماي متقي) به خاطر زلالي باطن، به اين مقام دست يافته، بايد تأكيد كرد كه اين مقام قابل تعليم و تعلم نيست و تنها عطيه اي الهي است.

 

( التماس دعا - اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک )

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-07-12] [ 11:08:05 ق.ظ ]  



  رمز موفقیت از زبان خداوند ...

بسيار پيـش آمـده كـه در سـايـتــها و و مجلات گوناگون به مطالبي باعنوان “روشـهاي موفقيت"، “رموز كاميابي” و غيره برخـورد نـمـوده بـاشيـد.

 همـه اين نوشتارها عموما داراي نـواقـص و نقاط ضعفي مي باشد كه انسـان را آنچنان كه بايد و شـايـد به سـر منـزل مقصود نمي رسانند. در كتاب آسماني قرآن 12 آيه بسيـار معجزه آسا وجود دارد كه شايد كمتـر كسي تا به حـال بـه آن تـوجه نـموده باشد. سخناني به نهايت جالب و هدايت گر كه هر فردي را بـطور يقين در زندگي موفق نموده و به بالاترين درجات سوق مي دهد.

به نظر من اسـرار كاميابي در تمامي مراحل و جنبه هاي زندگي در اين 12 آيه ارزشمند نهفته است.

 هنگام نگارش اين مقاله تصميم گرفتم كلمات مهم اين آيات را بصورت مورب (ايتاليك) از ديگر كلمات متمايز كنم ولي ديدم كه تـك بـه تـك كـلمـات آنـقدر زيـبا و لطيف هستند كه نمي توان برخي از آنها را از برخي ديگر تميز داد. بـراي رسـيـدن بـه مـوفـقـيت كـافي است اين آيات را با قلبي روشن به ذهن سپرده و با تفكر آنها را سرلوحه همه اعمال و رفتار خود نماييد.

به خود فرصت دهيد، خواهيد ديد كه زندگي شما دچار تحول شگرفي خواهد شد.

و اكنون آيات… آيات 19 تا 30 سوره مباركه الرعد:

به نام خداوند بخشنده مهربان

 آيا مسلماني كه به يقين مي داند كـه اين قرآن به حق از جانب خدا بـر تو نازل شده است ‌‌‌[ و از آن كـسب عـلـم و حـكـمت و سعادت مي كـند ] مقامش نزد حق با كافر نا بيناي جاهل يكسان است؟

و تنها عاقلان متذكر اين حقيقتند تنـها عاقلانند كه هم به عهد خدا وفا مي كنند و هم پيمان حق را نمي شكنند

و هم آنچه را خدا به پيوند آن امر كرده [مانند صله رحم و دوستي پدر و مـادر و مـحـبـت اهـل ايـمـان و حـفـظ عـهـد و پـيـمـان بـا خـدا و خـلق و راسـتـگويـي و غـيـبت نكردن و مسخره نكردن و چـشم نداشتن به مال و ناموس ديگران] اطلاعت مي كنند

 و از خدا مي تـرسـند و از سختي هنگام حساب مي انديشند و هم در طلب رضاي خدا راه صبر پيش ميگيرند و نماز بپا مي دارند

و از آنچه نصيبشان كرديم به فـقـرا پـنهان و آشكارا انفاق مي كنند و در عوض بديهاي مردم نيكي مي كنند

اينان هستندكه عاقبت منزلگاه نيكو يافتند كه آن منزل بهشتهاي عدن است كه در آن بهشت خود و همه پـدران و زنـان و فـرزنـدان شـايـسـته خويش داخل مي شوند

 درحالي كه فرشتگان بر [تهيت] آنها از هـر در وارد مي گردند و [مـيگويند] سلام بر شما كه [در طاعت و عبادت خدا و رنج و آلام عالم] صبر پيشه كرديد تا عاقبت منزلگاه نيكو يافتيد

 و آنانكه پس از پيمان بستن [ با خدا و رسول] عـهد خـدا شـكسـتـنـد و هم آنچه خدا به پيوند آن امر كرده [مانند صله رحم و دوستي علي (ع) و مؤمنان و اولياء خدا ] پاك بريدند

 و در روي زمين فساد و فـتـنه بـرانـگيـختـنـد ايـنان را لعن خدا و منزلگاه عذاب دوزخ نصيب است

خدا هر كه را خواهد فراخ روزي و هر كه را خـواهـد تنگ روزي گردانـد و[ اين مردم كافر] به زندگي و متاع دنيا دلشادند در صورتي كه دنيا در قبال آخرت متاع ناقابلي بيش نيست

كافران مي گويند چرا آيات و حجت قاطعي از خدا بر [ اثبات نـبوت] او نازل نشد [ اي رسول ما ] تو به آنها بگو كه [ حـجت قـاطـعـي مـانـند قرآن و معجزات ديگر آمد اكنون ]

خـدا هر كه را خواهد گـمـراه و هـر كـه را بـه درگـاه او تـضرع و انابه كند هدايت ميكند. [ چه اشخاصي بدرگاه خدا تضرع و انابه ميـكـنـند؟ ] آنها كـه بـه خدا ايمان آورده دلهاشان بياد خدا آرام مي گـيـرد [مـردم] آگـاه باشيد كه تنها ياد خدا آرام بخش دلها است

آنها كه به خدا ايمان آورده به كارهاي نيكو پرداختند خوشا بر احوال آنها و مقام نيكوي آنها

 [ اي محمد (ص) ] ما تو را به رسالت ميان خلقي فرستاديم كه پيش از اين هم پيغمبران و امتهاي ديگر به جايشان بوده و درگذشتند[امر تازه اي نيست كه ترا به رسالت فرستاديم ] تا بر امـت آنـچه [ از معارف الهـي] از ما به وحي بر تو رسد تلاوت كني و به مـردمـي كـه بـه خداي مهربان كافر مي شوند بگو او خداي من است و جز آن خدايي نيست و من بر او توكل كرده ام و روي اميدم بسوي اوست.

 راست گفت خداوند بلند مرتبه بزرگوار

 اين آيات را 10 باره و 100 باره بخوانيد، به آنها عمل كنيد، به تك تك كـلمـات بينديشيد و در زندگي موفق شويد! معجزه اين آيات اين است كه با هر با خواندن آنها چيز جديدي از رموز موفقيت در ذهن شما منقوش خواهد شد. واقعا زيبا است!

فراموش نكنيد اين صفحه را براي تمام عزيزان و آشنايان خود ايميل نماييد. 

( التماس دعا - اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک )

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[دوشنبه 1390-07-11] [ 09:29:32 ق.ظ ]  



  هشت درس زندگی ...

روزى امام صادق علیه السلام خطاب به شاگردانش فرمود: تاكنون چه چیزى از من آموخته اید؟
یكى از شاگردان : هشت مسئله آموخته ام .

امام صادق علیه السلام : آنها را برایم بیان كن تا بدانم . شاگرد گفت :

 


اول : دیدم هر محبوبى حبیب خود را هنگام مرگ رها مى كند و از او جدا مى شود، پس همت وسعى خود را مصروف داشتم به چیزى كه از من جدا نگردد و مرا تنها نگذارد، بلكه در تنهائى انیس و مونس من باشد.و آن عمل خیر است كه پس از مرگ نیز با من است .
خداوند متعال فرمود: مَن یَعمَل خَیراً یُجزَ بِهِ
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .
دوم : گروهى را دیدم كه به حسب و نسب خود فخر مى كنند، و گروهى دیگر به مال و فرزند خود، و حال آنكه اینها فخر ندارد. من فخر عظیم را در كلام خدا دیدم كه فرمود: اِنَّ اَكرَمَكُم عِندَاللهِ اَتقیكُم

پس تلاش كردم نزد خدا كریم باشم .
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .
سوم : دیدم مردم به لهو و لعب ، و طرب و شادى سرگرم هستند و شنیدم كه خداوند فرمود: واَما مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفسَ عَنِ الهَوى فَإِنَّ الجَنَّةَ هِىَ المَاءوى

 

 

هر كس از خداى خویش بر انجام گناه بترسد و نفس خویش را از هوى و هوس باز دارد جایگاه او بهشت است .
بنا بر این سعى كردم هوى و هوس را از خودم دور كنم ، و بر طاعت و عبادت الهى مداومت ورزم .
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .
چهارم : دیدم هر كس چیزى بدست مى آورد، در حفظ او مى كوشد در حالى كه خداوند مى فرماید: مَن ذاَالَّذى یُقرِضُ اللهَ قَرضاً حَسَناً فَیُضاعِفهُ لَهُ وَ لَهُ اَجرٌ كَریمٌ

هر كس به خداوند و در راه او قرض الحسنه بدهد، پس خدا آن را چند برابر به او بر گرداند و ثواب بسیارى به او خواهد داد.
پس من مضاعفه را دوست دارم و چیزى را محفوظ تر از آنچه نزد خدا باشد نمى بینم . به همین جهت هرگاه چیزى عزیز و بزرگ به دست مى آورم به وسیله آن به خدا رو مى آورم و در راه خدا به مصرف مى رسانم تا ذخیره اى براى آخرت باشد كه به آن نیاز پیدا خواهم كرد.
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .
پنجم : دیدم بعضى از مردم به بعضى دیگر حسد ورزند خداوند مى فرماید:
نَحنُ قَسَّمنا بَینَهُم مَعیشَتَهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ رَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعضُهُم بَعضا سُخرِیا وَ رَحمَةُ رَبِّكَ خَیرٌ مَمایَجمَعُونَ
ما روزى مردم را در زندگانى دنیا میان ایشان قسمت نمودیم و بعضى را بر بعضى دیگر برترى بخشیدیم تا براى رفع نیازمندیهاى خود دیگران را بكار گیرند. وبا تعاون و همكارى نیازهاى یكدیگر را بر طرف سازند، و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه مردم در دنیا انباشته مى كنند.
پس وقتى دانستم رحمت واسعه الهی از آنچه مردم جمع مى كنند بهتر است ، به هیچ كس حسد نورزیدم و بر آنچه از دنیا از دست دادم تأسف نخوردم .
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .
ششم : دیدم بعضى از مردم با بعضى دیگر در مسائل دنیوى و لذات نفسانى با هم كینه و دشمنى مى ورزند، وشنیدم كلام خدا را كه فرمود:
اِنَّ الشَّیطانَ لَكُم عَدُوُّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوا
پس به دشمنى با شیطان روى آوردم و از دشمنى با غیر او اعراض كردم .
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .
هفتم : دیدم مردم در طلب رزق و جمع مال بسیار تلاش مى كنند و خود را بزحمت مى اندازند در حالى كه شنیدم خداوند فرمود:
وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَالاِْنْسَ اِلا لِیَعْبُدُونَ * مااُریدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما اُریدُ اَنْ یُطعِمُونَ * اِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزاقُ ذُوالقُوَّةِ المَتینُ
هدف خلقت جن و انس معرفت و پرستش خداوند است . من از مردم روزى و اطعام نمى خواهم ، همانا خدا روزى رسان توانا و نیرومند است .
پس دانستم وعده خدا حق ، و سخن او راست است . آنگاه به وعده او آرام گرفتم و به سخن او راضى شدم و به حق او بر من توجه نمودم و از آنچه براى من نزد غیر اوست روى گرداندم .
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .
هشتم :دیدم گروهى از مردم به سلامتى و نیروى بدنى خود، بعضى دیگر به كثرت اموال ، و جمعى به كثرت اولاد اعتماد نموده ، و به آینده خویش دل خوش كرده اند، در حالى كه شنیدم خداوند فرمود:
وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجا * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِبُ وَ مَن یَتَوَكَّلُ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمرِهِ قَد جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَیى ءٍ قَدرا.

كسى كه تقواى الهى پیشه سازد، خداوند او را از شبهات و مشكلات و فتنه هاى دنیا، و شدائد و خطرات آخرت به سلامت بیرون خواهد آورد، و از راهى كه تصور نمى كند و به حساب نمى آید روزى او را خواهد داد. هر كس بر خدا توكل كند خدا او را كفایت نماید و به هدف و مرادش مى رساند، و خداوند براى هر چیزى اندازه اى قرار داده است .
بنابراین من بر خدا توكل كردم و اعتمادم از غیر او زائل گشت .
امام صادق علیه السلام پس از شنیدن این هشت مطلب فرمود: به خدا سوگند، تورات ، انجیل ، زبور، فرقان و سایر كتب آسمانى به این مطالب هشتگانه بر مى گردد.
كشكول جبهه

( التماس دعا - اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک )

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[یکشنبه 1390-07-10] [ 02:48:11 ب.ظ ]  



  اکنون من می روم با دنیایی انتظار ...

شهيد حاج محمد ابراهيم همت در دومين وصيت نامه بجامانده از خود نوشته است:

خويشتن را در قفس محبوس مي بينم و مي خواهم از قفس به در آيم.سيمهاي خاردار مانعند.من از دنياي ظاهر فريب ماديات و همه آنچه كه از خدا بازم مي دارد متنفرم.

 

اولین وصیت نامه سردارحاج محمد ابراهیم همت

 

به تاريخ 19/10/59 شمسي ساعت 10:10 شب چند سطري وصيت نامه مي نويسم : هر شب ستاره اي را به زمين مي کشند و باز اين آسمان غم‌زده غرق ستاره است ، مادر جان مي داني تو را بسياردوست دارم و مي داني که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهيدان داشت.مادر، جهل حاکم بر يک جامعه انسانها را به تباهي مي کشد و حکومت هاي طاغوت مکمل هاي اين جهل اند و شايد قرنها طول بکشد که انساني از سلاله پاکان زائيده شود و بتواند رهبري يک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گيرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. مادرجان، به خاطر داري که من براي يک اطلاعيه امام حاضر بودم بميرم ؟ کلام او الهام بخش روح پرفتوح اسلام در سينه و وجود گنديده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهيد برايم دعا کنند تا شايد خدا من روسياه را در درگاه با عظمتش به عنوان يک شهيد بپذيرد ؛ مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسانهاي سازش کار و بي تفاوت و متاسفانه جواناني که شناخت کافي از اسلام ندارند و نمي دانند براي چه زندگي مي کنند و چه هدفي دارند و اصلا چه مي گويند بسيارند. اي کاش به خود مي آمدند.

از طرف من به جوانان بگوئيد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخيزيد و اسلام را و خود را دريابيد نظير انقلاب اسلامي ما در هيچ کجا پيدا نمي شود نه شرقي - نه غربي؛ اسلامي که : اسلامي … اي کاش ملتهاي تحت فشار مثلث زور و زر و تزوير به خود مي آمدند و آنها نيز پوزه استکبار را بر خاک مي ماليدند. مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندين سال طول مي کشد تا بتواند کم کم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بيرون ببرد ولي روشنفکران ما به اين انقلاب بسيار لطمه زدند زيرا نه آن را مي شناختند و نه باريش زحمت و رنجي متحمل شده اند از هر طرف به اين نو نهال آزاده ضربه زدند ولي خداوند، مقتدر است اگر هدايت نشدند مسلما مجازات خواهند شد . پدر و مادر ؛ من زندگي را دوست دارم ولي نه آنقدر که آلوده اش شوم و خويشتن را گم و فراموش کنم علي وار زيستن و علي وار شهيد شدن, حسين وار زيستن و حسين وار شهيد شدن را دوست مي دارم شهادت در قاموس اسلام كاري‌ترين ضربات را بر پيكر ظلم، جور،شرك و الحاد مي‌زند و خواهد زد. ببين ما به چه روزي افتاده ايم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشيده است ولي چاره اي نيست اينها سد راه انقلاب اسلاميند ؛ پس سد راه اسلام بايد برداشته شودند تا راه تکامل طي شود مادر جان به خدا قسم اگر گريه کني و به خاطر من گريه کني اصلا از تو راضي نخواهم بود. زينب وار زندگي کن و مرا نيز به خدا بسپار ( اللهم ارزقني توفيق الشهادة في سبيلک) .
و السلام؛
محمد ابراهيم همت

 

دومین وصیت نامه سردار خوبی ها شهید همت

به نام خدا
نامی که هرگز از وجودم دور نیست و پیوسته با یادش آرزوی وصالش را در سر داشتم.
سلام بر حسین(ع) سالار شهیدان اسوه و اسطوره بشریت.
مادر گرامی و همسر مهربانم پدر و برادران عزیزم!
درود خدا بر شما باد که هرگز مانع حرکتم در راه خدا نشدید.چقدر شماها صبورید.خودتان می دانید که من چقدر به شهیدان عشق می ورزیدم غنچه هایی که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به سوی ملکوت اعلایند.الگو و اسوه هایی که معتقد به دادن جان برای گرفتن بقا (بقا و حیات ابدی)و نزدیکی با خدای چرا که ان الله اشتری من المومنین.
من نیز در پوست خود نمی گنجم.گمشده ای دارم و خویشتن را د قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم(هوای نفس شیطان درون و خالص نشدن)
در طول جنگ برادرانی که در عملیات شهید می شدند از قبل سیمایشان روحانی و نورانی می شد و هر بی طرفی احساس می کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا رسیده است.
عزیزانم!این بار دوم است که وصیت نامه می نویسم ولی لیاقت ندارم و معلوم است که هنوز در بند اسارتم هنوز خالص نشده ام و آلوده ام.
از شروع انقلاب در این راه افتادم و پس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را پناهگاه خوبی برای مبارزه یافتم ابتدا در گیری با ضد انقلاب و خوانین در منطقه شهرضا (قمشه)و سمیرم سپس شرکت در خوزستان و جریان کروهک ها در خرمشهر پس از آن سفر به سیستان و بلوچستان (چابهار و کنارک)و بعدا حرکت به طرف کردستان دقیقا دو سال در کردستان هستم .مثل این است که دیگر جنگ با من عجین شده است.
خداوند تا کنون لطف زیادی به این سراپا گنه کرده و توفیق مبارزه در راهش را نصیبم کرده است.اکنون من می روم با دنیایی انتظار ، انتظار وصال و رسیدن به معشوق.ای عزیزان من توجه کنید:
1-اگر خداوند فرزندی نصیبم کرد با اینکه نتوانستم در طول دورانی که همسر انتخاب کردم حتی یک هفته خانه باشم دلم می خواهد او را علی وار تربیت کنید.
همسرم انسان فوق العاده ایست او صبور است و به زینب عشق می ورزد او از تربیت کردن صحیح فرزندم لذت خواهد برد چون راهش را پیدا کرده است .اگر پسر به دنیا آورد اسم او را مهدی و اگر دختر به دنیا آورد اسم او را مریم بگذارید.چون همسرم از این اسم خوشش می آید.
2-
امام مظهر صفا پاکی و خلوص و دریایی از معرفت است .فرامین او را مو به مو اجرا کنید تا خداوند از شما راضی باشدزیرا او ولی فقیه است و در نزد خدا ارزش والایی دارد.
3-هر چه پول دارم اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه تهران (ستاد مرکزی)بدهید و بقیه را همسرم هر طور خواست خرج کند.
4-
ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلما نصر خدا شامل حال مومنین است.
5-از مادر و همه فامیل و همسرم اگر به خاطر من بی تابی کنند راضی نیستم.مرا به خدا بسپارید و صبور و شجاع باشید.
حقیر حاج همت
1361/2/26

( التماس دعا - اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک )

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[شنبه 1390-07-09] [ 02:15:04 ب.ظ ]  



  بازهم جمعه ای آمد و رفت ...

ای حضرت حاضری که ناپیدایی
         غایب شده از زشتی و نازیبایی


شرمنده که جای آمدن، می‌گوییم:
         «آقا! تو چه وقت پیش ما می‌آیی؟»

 

( التماس دعا - اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک )

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 02:00:14 ب.ظ ]  



  کوتاهترین وصیت نامه ی یک شهید ...

 

 بسم الله الرحمن الرحيم

فقط نگذاريد حرف امام زمين بماند. همين!

 

دانشجوی شهید احمد رضا احدی

( التماس دعا - اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک )

 

 

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-07-05] [ 11:26:05 ق.ظ ]  



  دلت برا شهدا تنگ شده؟! ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 ای شهید ! 

 دنیا مشتش را باز کرد؛

 
 تو گل بودی ، 

  من پوچ .


 خدا تو را برد،

 و زمان مرا … 

 

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[دوشنبه 1390-07-04] [ 03:52:58 ب.ظ ]  



  !!!خودمونی. ...

دست هايی که در راه خدمتند،

 مقدستر از لب هايی هستند که دعا می­خوانند .

از وقتی وارد خانواده ی  بزرگ وبلاگ نویسان حوزه علمیه خواهران شدیم و به عنوان عضو کوچیکی از این خانواده ، سعادت اینو داشتیم که بتونیم با خواهران همراه باشیم، الحمدلله روز به روز شاهد افزایش فعالیت عزیزان تو این عرصه بودیم.

این فرآیند بسی خوشحال کننده و مسرت بخشه .

انشاءالله این روند همین طور ادامه داشته باشه و ما شاهد موفقیت همه ی این خواهران در همه ی زمینه های زندگیشون باشیم .

از خانم عابدیان هم به خاطر همه ی زحماتشون و لطف هایی که به ما دارن و راهنمایی هایی که در حق ما انجام می دن نهایت تشکر رو داریم .

سال تحصیلی جدید رو به تمام عزیزان تبریک میگم.

انشاءالله با نیت پاک و خداییتون تا ظهور حضرت حجت ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) همچنان پایدار و سربلند باشید.

  خداوند بر عزت همه ی مؤمنان بیفزاید . انشا ءالله. 

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 09:39:00 ق.ظ ]  



  ...مقربین از شوق بهشت جان سپرده اند و ما... ...

خداوند، در قرآن و غير آن(1) به حدّى بهشت و بهشتيان را در توصيف بالا برده كه اگر كسى از شوق شنيدن آن، وفات كند، استبعاد ندارد!


آيات جهنّم نيز اين گونه است، قرآن مى‏فرمايد:
«وَ لَهُم مَّقَـمِعُ مِنْ حَدِيدٍ»(2) گرزهاى آهنين براى [زدن] آنان فراهم است. كه اگر انسان معاصى خود را در نظر بگيرد و بميرد، مستبعد نيست!


البته ما با منكرين كار نداريم، ولى برخى از مقرّبين از شوق لقاى بهشت مرده ‏اند؛ زيرا شنيدن آيات رحمت و نعمت و يا عذاب و نقمت، در انسان موحّد تكوينا اثر مى‏ گذارد، و او از مُشَوِّقات يا مُخَوِّفات جان مى‏ سپارد، با اين همه اين آيات در ما هيچ اثر نمى‏كند!

1. سنّت.
2. سوره‏ ى حج، آيه‏ ى 21.

از بیانات آِیت الله بهجت رحمة الله علیه

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-06-30] [ 12:12:02 ب.ظ ]  



  به مناسبت هفته دفاع مقدس ( زیبا و خواندنی از شهیده نسرین افضل ) ...

زندگینامه:

نسرین افضل در سال 1338 در خانواده مذهبی در استان فارس پا به عرصه وجود نهاد.

وی در دوران تحصیل به عنوان یکی از دانش‌آموزان پر شعور و باشعور، بر بسیاری از نابه‌سامانی‌ها در رژیم طاغوت، خردمندانه اعتراض کرد، تا جایی که مورد تعقیب نیروهای امنیتی قرار گرفت. این شهیده، پس از پایان تحصیل در دوره دبیرستان با روحی سرشار از پیوستگی به درگاه احدیت با حضور مؤثر در کمیته امداد سپاه و جهاد سازندگی با خدمت به محرومان روستایی، بیشترین قرب به پروردگار را برای خود کسب می‌کرد.

شهیده افضل، در آغاز سال 1360 با مشورت برادر بزرگوارش شهید «احمد افضل» با فراخوان جهاد سازندگی شیراز، به همراه جمعی از خواهران متعهد به کردستان رفت و همه وقت خویش در مهاباد را به مجاهدت پرداخت. وی مدتی مسئولیت تبلیغات و انتشارات سپاه مهاباد را بر عهده گرفت و در عین حال، با دیگر ارگان‌ها همکاری داشت.

وی به خاطر نیاز شدید آموزش و پرورش به مربی، با عنوان مربی تربیتی در مهاباد مشغول به کار شد و هم‌زمان معلمان نهضت سوادآموزی نیز تحت تعلیم او قرار گرفتند. وی در سال 1361 با یکی از پاسداران ازدواج کرده و پس از ازدواج با وجود فعالیت زیاد اجتماعی، آنگاه که به کاشانه‌اش بازمی‌گشت، با ذوق و ظرافتی ستودنی، خانه ساده و بی‌پیرایه را به بهشتی روح بخش تبدیل کرد.

این شهیده در آخرین شب فروزندگی‌اش، با وجود تب شدید و بیماری از همسرش خواست که او را به مجلس دعای توسل برساند؛ با وجود پافشاری همسرش برای استراحت، در مراسم دعا حضور یافت و به گفته دوستانش آن شب مثل همیشه او به شدت منقلب بود.

مراسم دعا و نیایش به پایان رسید و این شهیده، در حالی که برای مراجعت به منزل سوار اتومبیل بود، در مسیر به کمین عوامل پلید آمریکا افتاد و در آن جمع تنها، شهیده نسرین مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و از آنجا که همیشه آرزو داشت مانند شهید مطهری به شهادت برسد، پس از یک سال حضور در مهاباد، در شامگاه دهم تیر 61 در اوج خلوص و خدمت به اسلام به آرزوی دیرین خود رسید.

قسمتی از وصیت نامه  شهیده نسرین افضل 

«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله… ».

شهادت بالاترین درجه‌ای است که یک انسان می‌تواند به آن برسد و با خونش پیامی می‌دهد به بازماندگان راهش.

همسرم بدان که من نسرین کسی که تو را دوست دارد، شهادت را هم بسیار دوست می‌دارم چون خدای خود را در آن زمان پیدا می‌کنم.

از تو می‌خواهم اگر می‌خواهی فردی خدا گونه باشی و درس دهنده، از امروز و از این ساعت سعی کنی تماس خود را باخدای خویش بیشتر کنی و همین‌طور معلّمی باشی جدّی.

قسمتی از نامه  شهیده نسرین افضل به همسرش

محبت را در چشمانت می‌بینم، عاشقی هستی که با تمام وجود خدا را صدا می‌زنی و او را دوست داری که به پیشش بشتابی و دوست داری که مسلمانی خالص باشی و خدا گونه عمل کنی و به حد اعلا بپیوندی و به آخرین حد که مرز شهادت است برسی.

امیدوارم که اگر این لیاقت و سعادت را در پیشگاه خدا داری هیچ مشکلی و سدی در جلوی تو قرار نگیرد گر چه تو خود بارها اقرار کردی که سعادت نداری که آنچنان باشی، بدان کسانی بودند که حتی به خود امیدوار نبودند ولی آخر به هدف خود رسیدند و تو هم همیشه از خدا بخواه که تو را به آن حد برساند؛ و از تمام هواهای نفسانی دورت بدارد.

 عبدالله، از زمانی که من با تو آشنا شدم و شروع کردیم به حرف زدن در مورد ازدواج، من می‌دانستم که اگر زمانی با پاسدار ازدواج کنم، زمانی باید او را ترک کنم به همین دلیل به تو اطمینان می‌دهم که من هیچ‌وقت سدّی برای راه تو نخواهم شد.«والسلام».

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-06-29] [ 10:06:26 ق.ظ ]  



  حواسمون کجاست؟ ...

گفت: حاج آقا! من شنیده ام اگر انسان در نماز متوجه شود که کسی در حال دزدیدن کفش اوست می تواند نماز را بشکند و برود کفشش را بگیرد؛ درست است حاج آقا؟!

شیخ گفت: درست است آقا.
نمازی که در آن حواست به کفشت است، اصلاً ( باید ) شکست!

 

منبع : ناشناس

========

چه نمازها که خواندیم و حواسمان فقط به کفشهایی بود که او داده بود …

حسرت بعضی نمازها تا آخر عمر به دل آدم می مونه … نمازهایی که

بگذریم …

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[دوشنبه 1390-06-28] [ 12:34:50 ب.ظ ]  



  شقایق نمانده اید ...

سوگند مي‌خورم كه شقايق نمانده‌ايد
در برگ‌ريز حادثه عاشق نمانده‌ايد

پرچين كشيده‌ايد نفس‌هاي باغ را
يك كوچه را چراغ شقايق نمانده‌ايد

يك شبنم از قصيده باران نخوانده‌ايد
هم صحبت سپيده صادق نمانده‌ايد

از سرخي غروب اناري نچيده‌ايد
هم‌مشرب مسافر مشرق نمانده‌ايد

پشت دريچه‌هاي كبود هميشگي
بر لطف ابر معجزه واثق نمانده‌ايد

چون صخره بر جزيره مجنوني از شهيد
قايق كجا كه باد موافق نمانده‌ايد

تا فرصت پَرنده شدن پر زد از زمين

مردان آفتابي سابق نمانده‌ايد

محمد حسین انصاری نژاد

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 09:46:00 ق.ظ ]  



  بگو « لاإله إلا الله » ...

 برخی از (به اصطلاح) بانوان مبلغ در جلسات مذهبی می‌گویند که از ذکر «لا اله الا الله» پرهیز کنید، چرا که به امتحانات سخت و مشکلات دچار می‌شوید.

متأسفانه جلسات مذهبی بانوان که در قالب هیئت‌های خانگی برگزار می‌گردد، از کنترل کمتری برخوردار است و به همین دلیل سنگر مانور دشمنان اسلام از یک سو و دنیاطلبان سوداگر که از طریق انحراف و فریب اذهان عمومی ارتزاق می‌کنند از سوی دیگر قرار گرفته است و باید اذعان داشت که ساده‌لوحی، بی‌بصیرتی و زودباوری برخی از عوام نیز زمینه‌ را برای جولان، تک‌تازی و چپاول آنان فراهم‌تر نموده است. تا جایی که بسیار مشاهده شده برخی از این بانوان ساده‌لوح، به شکل مرید به گرد مبلغین و مبلغات دروغ‌گو جمع شده و با اهدای تراول، جواهرات، پول نقد و حتی گاهی خانه و ویلا، او را مساعدت، اطاعت و تبعیت می کنند!

اخیراً باب شده که برخی از این مبلغات منافق و دروغ‌گو، در محافل «ذکر» می‌دهند و برخی از آنان نیز مردم را از زیارت عاشورا و اذکار دیگر، به بهانه‌ها و اراجیف «من درآوردی» پرهیز می‌دهند! که پرهیز دادن از ذکر «لا إله الا الله»، به بهانه‌ی این که ذکر بزرگی است و شما را درگیر امتحانات سخت و مشکلات عدیده می‌نماید نیز یکی از همین ترفندهای شیطانی آنان است. چرا که فرمان پرهیز از این ذکر، فرمان شیطان است و نه اسلام.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از همان آغاز بعثت به مردمان هر عصر و نسلی فرمودند: «یا ایها الناس قولوا لا اله الا الله تفلحوا» - بگویید: لا اله الا الله [تا] رستگار شوید. حال عده‌ای (آن هم به نام اسلام و ذکر) مدعی شوند که نگویید «لا اله الا الله» تا به امتحانات سخت دچار نشوید؟!

اساساً همه‌ی دعوت انبیای الهی و امتحان‌های الهی برای این است که مردمان به «لا اله الا الله» پی ببرند و در گفتار و عمل به صورت مکرر و پیوسته متذکر این معنا باشند تا رستگار شوند. لذا این ذکر حلال مشکلات و معضلات در دنیا و آخرت است و نه سبب بروز آنها.

در روایت امام باقر و امام صادق(سلام الله علیه) آمده است:

- «لا إله الاّ الله» و «الله اکبر» بسیار بگویید، زیرا چیزی نزد خدای عزوجل محبوب‌تر از گفتن «لا إله الاّ الله» و «الله اکبر» نیست. (اصول کافی، ج4، ص 268).

امام صادق (سلام الله علیه) می‌فرمایند:

- هر کس در روز صدبار بگوید: «لا إله الاّ الله» در آن روز از نظر عمل بهترین مردم است، مگر (از) کسی که زیادتر گفته باشد. (اصول کافی، ج4، ص 267).

امام صادق (سلام الله علیه) به ابان بن تغلب می‌فرمایند:

- ای ابان! چون به کوفه رفتی این حدیث را [برای مردم] بازگو کن: «من شهد أن لا اله الا الله مخلصاً وجبت له الجنه …» هر کس از روی اخلاص شهادت دهد به «لا إله الاّ الله» بهشت بر او واجب می‌شود.

ابان گوید: عرض کردم: از هر دسته گروهی نزد من [به دیدنم] می‌آیند، آیا برای همه‌ی آنان این حدیث را روایت کنم؟ فرمود:

آری ای ابان؛ چون روز قیامت شود و خداوند همه‌ی اولین و آخرین را گرد آورد، «لا إله الاّ الله» را از آنها بگیرد، جز آن کس که بر این امر (استوار) باشد. (یعنی کسی که به صورت پیوسته و مستمر، در قول و عمل به صورت خالصانه به ذکر «لا إله الاّ الله» مشغول است).

پس، کسانی که به نام تبلیغ دین مردم را از ذکر «لا إله الاّ الله» پرهیز می‌دهند، رمال‌های بی‌دین و بلندگوهای شیطان هستند و کسانی که مسلمان و مؤمن هستند، باید از صمیم قلب و باور عقلی و نیز از روی اخلاص با صدای بلند در گفتار و عمل صالح و مخلصانه و به صورت مستمر بگویند: «لا إله الاّ الله».

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[یکشنبه 1390-06-27] [ 08:50:01 ق.ظ ]  



  اولین های زن در ایران ...

* سمانه متقی، اولین قاضی زن در دادگاه های رسمی کشور

 
سمانه متقی متولد سال ۱۳۶۴ و جوان ترین دختر قاضی ایرانی است که در حال حاضر قضاوت هایی را در دادگاه یزد بر عهده دارد. وی که رتبه کنکورش ۳۹ شده بود و برای دوره لیسانس به عنوان بورسیه دانشگاه علوم قضایی وارد دانشگاه می شود، در کلاسی درس خوانده است که تمام دانشجویانش پسر بوده اند. وی پس از چهار سال تحصیل در دانشگاه، در دوره های قوه قضاییه نیز برای آمادگی قضاوت شرکت می کرد که همان سال در آزمون جامعی که در این دوره ها برگزار شد، حد نصاب نمره اش به ۱۶ رسید و توانست تعهد ۸ ساله را برای قضاوت در قوه قضاییه به دوش گیرد. 

جوان ترین دختر قاضی ایرانی فوق لیسانس خود را در همان رشته حقوق و در دانشگاه سراسری قم خواند. حالا او دیگر یک قاضی شده بود.

به گفته وی قضاوت کردن در دعواهای خانوادگی و زد و خوردها و ترک نفقه خیلی سخت است زیرا قاضی مجبور است بین دو نفری قضاوت کند که خودشان از همه چیز مطلع هستند و هیچ مدرکی جز حرف های خودشان وجود ندارد. آنها به راحتی می توانند منکر واقعیات شوند بنابراین باید حکم با ملاحظات بیشتری انجام شود. 

* فاطمه باقری مکی  اولین مدیر کل زن در وزارت دادگستری

“فاطمه باقری مکی” طی حکمی از سوی مرتضی بختیاری وزیر دادگستری به عنوان اولین مدیر کل زن در وزارت دادگستری در آذر ۸۹ منصوب شد.



* شکوفه شهابي پور احمدي اولین شهردار زن بندر عباس

 
شکوفه شهابي پور احمدي ۲۳ساله و داراي مدرک کارشناسي معماري از دانشگاه آزاد اسلامي واحد بندرعباس به عنوان اولين شهردارزن هرمزگاني حکم انتصاب خود را با راي شوراي شهر تازه تاسيس سرگز حاجي آباد در آذر ۸۹ دريافت کرد.
شکوفه شهابي پور در آيين معارفه خود گفت:ويژگي هاي منحصر به فرد شهر تازه تاسيس سرگز احمدي مي تواند بستري براي توسعه گردشگري اين منطقه باشد و از آن جا که اين شهر در مراحل اوليه شکل گيري خود است مي بايست با اعمال روش هاي علمي در بنابخشي اصولي به آن اقدام کرد. 

 شکلک زیباساز-mania-dv.blogfa.com

صفحات: 1 · 2

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[شنبه 1390-06-26] [ 03:29:48 ب.ظ ]  



  این مطلب از طریق ایمیل به دستم رسید !! ...
استاد دانشگاه با این سؤال ها شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند .

آیا خدا هر چیزی را که وجود دارد خلق کرد؟

شاگردی با قاطعیت تمام پاسخ داد “بله آقا”

استاد پرسید: آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟

شاگرد : بله استاد !

استاد : اگر خدا همه چیز را خلق کرده پس او شیطان را هم  خلق کرده.چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر صفات ماست ،
خدا نیز شیطان است.

شاگرد: آرام نشست و جوابی نداد . استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب ، افسانه و خرافه ای بیش نیست .

شاگردی دیگر دستش را بلند کرد و گفت: “استاد می توانم سؤالی از شما بپرسم؟”

استاد : البته !

شاگرد: استاد سرما وجود دارد؟

استاد: این چه سؤالی است البته که وجود دارد !

شاگرد گفت : در واقع سرما وجود ندارد . مطابق قانون فیزیک چیزی که در حقیقت ما به عنوان سرما از آن یاد میک نیم نبود گرما است . هر موجود یا شیئی را می توان مطالعه و آزمایش کرد وقتی که انرژی داشته باشد یا آن را انتقال دهد یا آن را دارا باشد . صفر مطلق (F 460-) نبود کامل گرماست .تمام مواد در این دما بدون حیات وبازده می شوند .سرما وجود ندارد .این کلمه را بشر برای اینکه توصیفی از نبودن گرما داشته باشد خلق کرد .

شاگرد ادامه داد ، تاریکی وجود دارد؟

استاد : البته که وجود دارد !

شاگرد: گفت دوباره اشتباه کردید آقا ، تاریکی هم وجود ندارد ؛ در واقع تاریکی ، نبودن نور است . نور چیزی است که می توان آن را مطالعه و آزمایش کرد  اما تاریکی را نمی توان . در واقع با قانون نیوتن می توان نور را به رنگ ها ی مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید . شما چطور می توانید ثابت کنید یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید میزان وجود نور در آن فضا را اندازه بگیرید درست است؟
تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد به کار می برد.

در آخر شاگرد سؤال کرد استاد شیطان وجود دارد؟
 
زیاد مطمئن نبود .

استاد: البته همانطور که قبلا” هم گفتم ما او را هر روز می بینیم …او هر روز در مثال هایی از رفتار های غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده می شود او در جنایت ها و خشونت هایی که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد.اینها نمایانگر هیچ چیز جز شیطان نیست .

و آن شاگرد پاسخ داد : شیطان وجود ندارد آقا یا حداقل در نوع خود وجود ندارد . شیطان را به سادگی می توان نبودن خدا دانست . درست مثل تاریکی و سرما ؛ کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد . خدا شیطان را خلق نکرد ؛ شیطان نتیجه ی آن چیزی است که وقتی انسان عشق به خدا را در قلب خود حاضر نبیند مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود به وجود می اید و تاریکی که در نبود نور می آید .

فکر می کنید اسم اون شاگرد چی بود؟  متعجب?
.
.
.
.
.
.
.
.
آلبرت انیشتین
 
موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[پنجشنبه 1390-06-24] [ 01:37:38 ب.ظ ]  



  همان ذکری را که گفتم بگو ! ...

تقيّد به آداب ديني

آداب ديني زمان‌بندي ويژه‌اي دارند، از اين‌روي براي پديدآوردن روحيّه زمان‌شناسي بسيار مؤثّر است. براي نمونه تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) براي تعقيبات نمازهاي واجب سفارش شده است. تسبيحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) افزون بر پاداش معنوي دو ويژگي مهمّ دارند كه براي درمان ضعف اراده مؤثرند: نخست این که وقت آن ويژه است كه هر روز 5 نوبت تكرار مي‌شود و ويژگي ديگرش، تعداد معیّن و مقیّد آن است که 34 بار “الله اكبر"، 33 بار “الحمدلله"، و 33 بار “سبحان‌الله” است.

دقّت در انجام تسبيحات كه با اراده انسان انجام شود، اراده ضعيف را تقويت مي‌كند.

از يكي از بزرگان پرسيدم، اگر ذكر تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) را كم يا زياد كنيم چه اتّفاقي مي‌افتد؟

ايشان در پاسخ فرمودند:

مثل اين است كه به شما بگويند اگر از فلان نقطه 34 قدم به سمت راست، بعد 3 قدم به سمت جلو و بعد 33 قدم به سمت چپ بروي و آن‌جا را حفر كني، به گنجی ارزش مند مي‌رسي! روشن است که اگر در هر كدام از مراحل، يك قدم اشتباه كني و یا به عمد کم و یا زیاد کنی، هرگز به آن گنج نخواهي رسيد.

تعبّد در اسلام جايگاه خاصي دارد و براي تنظيم ساختار ارادي انسان بسيار مؤثر است، زيرا فرد با آن كه مي‌تواند كلمه‌اي را كم و يا زياد كند، با اراده خود به آنچه از دين رسيده است پاي‌بند مي‌شود و ذکر را همان گونه که در دین رسیده است ، به جای می آورد .

پيشوايان دين نيز شاگردان خود را در فراگيري اذكار و اوراد آن‌چنان تربيت مي‌كردند كه بدون هرگونه افزوني و كاستي به ذكري كه فرا مي‌گيرند، پاي‌بند باشند. براي نمونه شخصي از امام صادق (علیه السلام)پرسيد در دوره آخرالزمان چه ذكري بگوئيم؟ امام فرمود: «يا مُقَلِّبَ القُلوب! ثَبِّتْ قَلْبي عَلي دينِك»؛ او در حضور امام گفت: «يا مُقَلِّبَ القلوبِ! وَ الأبصارِ ثَبِّتْ قَلْبي عَلی دينِك»؛ امام فرمود: خداوند مقلّب‌القلوب و الابصار هست ولي همان ذكري را كه گفتم بگو! اين ذكر اثر ديگري دارد(1)

ادعيه و اذكار و به ويژه تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) در تقويت اراده بسيار مؤثّرند(2)و تقيّد به قرائت قرآن هر روز نيز براي بهره‌مندي از زمان مؤثّر خواهد بود.

—————-

پی نوشت ها:

1.بحارالانوار، ج 52، ص 148.
2. تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، از ارزشمندترین اذکاری است که هدیه حضرت خاتم انبیاء (صلوات الله علیه و آله) به دختر گرامی شان می باشد. تأکید است که قبل از زیارت حضرات معصومین (علیهم السلام) و نیز پس از انجام هر نماز به آن مبادرت ورزند.

به نقل از حجت الاسلام مرتضی  آقاتهرانی

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-06-23] [ 12:41:32 ب.ظ ]  



  جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد !! ...

ابو سعید حسن ابن سیار از  ، زاهدان برجسته صدر اسلام گفت:


جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد:


- اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت: ای شیخ تنها خدا می داندکه فردا حال ما چه خواهد بود!





- دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم: قدم ثابت بردار تا نیفتی. گفت: تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای ؟




_ سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت. گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟




- چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت می کرد. گفتم: اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت: من که غرق خواهش دنیا هستم، چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست. تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

منبع : تذکرة الاولیاء

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-06-22] [ 12:12:58 ب.ظ ]  



  آنچه رهبری روی کفن مادر نوشت: ...

باید مادر باشی آن هم مادر شهید تا وقتی که دو فرزندت در راه حفظ و سربلندی کشور شهید می شوند صبر زینب‌وار نشان دهی و با تمام عشق مادرانه ات بگویی: من راضی ام به رضای خدا و خوشحال از این سرنوشتی که خدا برایم رقم زده است.

“فخرالملوک تبریزی” مادر شهیدان فاطمی

مادری که دو پسرش شهید شده‌اند؛ یکی قبل از انقلاب در سال ۵۴ و دیگری پس از انقلاب در سال ۶۴  …

سید “حمید رضا"، دانشجوی نخبه مکانیک دانشگاه صنعتی شریف و “سید فرید"، دانشجوی پر شور رشته شیمی

رهبر را که می‌بیند، اسپری‌ها ، خاصیتشان را از دست می‌دهند. به نفس‌نفس می‌افتد. یک نفس «آقا آقا» می‌گوید و قربان‌صدقه «آقا» می‌رود. به همه التماس می‌کند «تو رو خدا من رو دور آقا بگردونین» اما رهبر تشکر می‌کند و منع. او هم عبای رهبر را می‌گیرد و چندین‌بار می‌بوسد.
مادر از بیمار بودنش می‌گوید و بستری بودنش در بیمارستان. این که خواب دیده رهبر به پرستارها گفته مواظب او باشند و این که رهبر به او گفته خودم به عیادت شما می‌آیم. «حالا خوابم تعبیر شد»-گزیده ای از گزارش بازدید سر زده رهبری از خانواده شهیدان فاطمی-
جلوی درب اصلی آی سی یو نوه‌هایش هم هستند؛ التماس دعا دارند از هرکس که خبر را می شنود “می گویند دعا کنید مادر بهتر شود از همه بخواهید که برایش دعاکنند.
“رهبر قرآن و سکه‌ای را به یادگاری به مادر می‌دهد. مادر هم کفن‌اش را می دهد تا رهبر امضا کند. بعد هم تسبیحی را که آماده کرده‌بود، به رهبر هدیه می‌کند. انگشترش را هم درمی‌آورد که هدیه کند: «نگین این انگشتر از اولین سنگ قبر امام حسینه. مال پونصد سال پیش.» رهبر می‌گوید انگشتر دست شما باشد بهتر است. همین تسبیح بس است و من با آن ذکر خواهم گفت. با همان تسبیح سبزرنگ قدیمی رنگ و رو رفته.
رهبر اجازه مرخصی می‌خواهد که خواهر شهید جلو می‌رود و چفیه رهبر را برای پسر دیگرش که اینجا نیست می‌گیرد. رهبر که بلند می‌شود، قربان‌صدقه رفتن مادر دوباره شروع می‌شود. اما این بار به زبان ترکی: «آقا! اوزوم. بالام. سَنَه قربان» و رهبر هم به همان ترکی جواب می‌دهد. بقیه حرف‌ها هم به همین زبان ترکی رد و بدل می‌شود و رهبر خداحافظی می‌کند. این بار کارگر خانه است که جلو می‌آید و عبای رهبر را می‌بوسد و زارزار اشک می‌ریزد. خیالش راحت است که می‌تواند به ترکی با رهبرش صحبت کند. رهبر که بیرون می‌رود، صدای خانمی از توی کوچه می‌آید که چفیه رهبر را می‌خواهد. فوری برمی‌گردم توی خانه و می‌روم سراغ کفن تا رویش را بخوانم:

اللهم انا لانعلم منها الا خیرا. و انت اعلم بها منا. «سید علی خامنه‌ای»

منبع :خبر گزاری وفا 

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[دوشنبه 1390-06-21] [ 04:15:39 ب.ظ ]  



  مورچگان فیلسوف ...

مورچگان فیلسوف !

مورچه‏ای بر صفحه کاغذی می‏رفت. از نقش‏ها و خطهایی که بر آن بود، حیرت کرد. آیا این نقش‏ها را کاغذ ، خود آفریده است یا از جایی دیگر است؟ در این اندیشه بود که ناگاه قلمی بر کاغذ فرود آمد و نقشی دیگر گذاشت. مور دانست که این خط و خال از قلم است نه از کاغذ. نزد مورچگان دیگر رفت و گفت: مرا حقیقت آشکار شد. گفتند: کدام حقیقت؟ گفت: بر من کشف شد که کاغذ از خود، نقشی ندارد و هر چه هست از گردش قلم است. ما چون سر به زیر داریم، فقط صفحه می‏بینیم؛ اگر سر برداریم و به بالا بنگریم، قلمی روان خواهیم دید که می‏چرخد و نقش و نگار می‏آفریند.

در میان مورچگان، یکی خندید. سبب را پرسیدند. گفت: این کشف بزرگ را من نیز کرده بودم؛ لیک پس از عمری گشت و گذار بر روی صفحات، دانستم که آن قلم نیز، اسیر دستی است که او را می‏چرخاند و به هر سوی می‏گرداند. انصاف بده که کشف من، عظیم‏تر و شگفت‏تر است.

همگان اقرار دادند به بزرگی کشف وی. او را بزرگ خود شمردند و سلطان عارفان و رئیس فیلسوفان خواندند. چه، تاکنون می‏پنداشتند که نقش از کاغذ است و اکنون علم یافتند که آفریدگار نقش‏ها، نه کاغذ و نه قلم است؛ بلکه آن دو خود اسیر دیگری‏اند.

این بار، موری دیگر گریست. موران، سبب گریه‏اش را پرسیدند. گفت: عمری بر ما گذشت تا دانستیم نقش را قلم می‏زند نه کاغذ. اکنون بر ما معلوم شد که قلم نیز اسیر است، نه امیر. ندانم که آیا آن امیری که قلم را می‏گرداند، به واقع امیر است، یا او نیز اسیر امیر دیگری است و این اسیران، کی به امیری می‏رسند که او را امیر نیست؟ -

برگرفته از: غزالی، احیاء العلوم، ج 1، ص 22، ص 175.

مولوی نیز در دفتر چهارم حکایت موری را که بر کاغذ می‏رفت، نقل می‏کند. حکایت بالا،

برگرفته از تمثیل غزالی، با تصرفات بسیار است.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[یکشنبه 1390-06-20] [ 11:27:40 ق.ظ ]  



  خدا و من ...

 گفتم :خدایا چقدر دوری !

 گفت : تو با منی؟!

گفتم : خدایا تنهاترینم

گفت : با وجود من ؟

گفتم : خدایا کمک خواستم

گفت : از غیر من ؟!

گفتم : خدایا دوستت دارم

گفت : بیش از من ؟!

وقتی چترت خداست ، بگذار ابر سرنوشت هرچه می خواهد ببارد…………..

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[شنبه 1390-06-19] [ 10:58:35 ق.ظ ]  



  سه دستور از حضرت بقیة الله علیه السلام ...

سه دستور است که حضرت بقیة الله علیه السلام در مکاشفه ی سید احمد رشتی که در مسیر حج راه را گم کرده بود ، فرمودند .

سالک باید از این سه گوهر قیمتی استفاده کند :

نافله ی شب

زیارت عاشورا

زیارت جامعه کبیره

برگرفته از کتاب غم عشق نوشته عبدالقائم شوشتری

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[دوشنبه 1390-06-14] [ 12:54:32 ب.ظ ]  



  ای ماه خدا....... باز هم بیا... ...

ای ماه رحمت، لایقم کن تا دوباره همسفر لحظه های ناب آسمانی تو شوم، لایق درک زمانی که درهای رحمت الهی گشوده‌ می شود و کاروان نیایشگران و نمازگزاران با عطش نوشیدن از جام رحمت و مغفرت در مساجد شهر بهشت گردهم می آیند.

***

شیخ صدوق رحمة الله علیه برای وداع ماه مبارک رمضان دعائی ذکر کرده که می‏گوید: ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که حضرت فرمود: «تقول فی وداع شهر رمضان

«اللهم انک قلت فی کتابک المنزل علی نبیک المرسل و قولک الحق شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان، و هذا شهر رمضان قد انصرم فاسالک بوجهک الکریم، و کلماتک التامات ان کان بقی علی ذنب لم تغفره و ترید ان تحاسبنی به او تعذبنی علیه او تقایسنی به ان یطلع فجر هذه اللیلة، او ینصرم هذا الشهر الا و قد غفرته لی یا ارحم الراحمین‏» (1)

در وداع ماه مبارک بگوئید:

بار پروردگارا تو خود گفتی در کتاب مقدس که بر نبی مرسلت نازل فرموده‏ای و قول تو حق است که ماه رمضان که در او قرآن نازل شده و مایه هدایت و رستگاری مردم و دلائل آشکار از هدایت و وسیله تشخیص حق از باطل می‏باشد، اینک ماه رمضان به پایان رسید «و فیوضاتش تا سال آینده از ما قطع شد» پس تقاضا می‏نمایم از تو به آبروی گرامیت، و کلمات تام و تمامت، اینکه اگر بر من گناهی باقی مانده ( و پاک نشدم) که هنوز آن گناهم را نیامرزیدی، و اراده حسابرسی او را داری، یا می‏خواهی به آن گناه باقیمانده عذابم کنی، و یا به اندازه گناهم عقوبت نمائی، تا اینکه طلوع کند فجر این شب، یا پایان پذیرد این ماه مبارک، مگر آنکه آن گناهانم را بیامرزی و از تقصیرم در گذری، ای مهربانترین مهربانان.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-06-08] [ 02:17:12 ب.ظ ]  



  آمده ایم...هرطور خودت صلاح می دانی! ...

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها فرار می کنم از  “لا یمکن الفرار من حکومته” به دامن  “یا ارحم الراحمین” و فقرِ “لایملک الا الدعا”ی ام را غنی می کنم با “من رأس ماله الرجاء” و با “شاکیینِ” خمسه عشر رفاقت می کنم برای شکایت از نفس و خدا را به قضاوت می گیرم میانمان…  میان خودم و نفسی که امر می کند به سوّء …

این شب ها هم آغوش می شوم با ابوحمزه که “یا سیّدی! عائذ بفضلک و هارب منک الیک …” خدایا! من از تو، به تو پناه می برم!

خدایا! “لا اجد لذنوبی غافرا …” نه آن که خیال کنی نه گشته ام و همین طور بی مقدمه آمده ام، نه! همه ی عالم و هر آن چه در او هست را دیده ام، ولی پیدا نکرده ام بخشاینده ای که درگذرد از همچو منی؛ لذا است که عرض می کنم “لا اجد” پیدا نکردم …

“سیدی! لعلک عن بابک طَرُدَّنی … فاقصیتنی!” خلاصه اش آن که خدای من! شاید مرا از در خانه ات طرد کرده ای و به من گفته ای برو  … به عزّتت قسم باور نمی کنم! که اگر این طور بود مرا سر سفره ی شهر الله الاکبر نمی نشاندی و دوباره رفاقت با ماه رمضون را عطا نمی کردی… به خودت قسم که من به تو خوش بین تر از این حرف هایم …

و نه آن که تصور کنی همین طور یک لاقبا و نا محترم آمده ام؛ نه! دست در دست ارباب این شب ها در می زنم …

صاحب خانه! مهمان آمده. در باز کن .

طه رضا نیر هدی

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[پنجشنبه 1390-05-27] [ 06:23:23 ب.ظ ]  



  پیامک به مناسبت شب قدر ...

به فرق نازنینش کی اثر می کرد شمشیر / یقینا ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت . . .

(با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم.)

.

.

اس ام اس به مناسبت شب قدر

شنیدم عاشقی مستانه می گفت :

اگر آتش به زیر پوست داری / نسوزی گر علی را دوست داری . . .

چشم ما و عنایت حیدر، دست ما و کرامت حیدر. یا علی(ع)

.

.

Sms جدید ویژه ی شبهای احیاء

شب قدر است و من قدری ندارم، چه سازم توشه قبری ندارم . . .

.

.

مسیج های عرفانی شب قدر

انیس قلب خود تنها خدا کن / خدا را در دل شبها صدا کن

ز خوف حق چو اشکی را چکاندی / به حال این رفیقت هم دعا کن . . .

.

.

اس ام اس های عارفانه شبهای قدر

بنگر به مرتضی که در این ماه روزه را ، با بوسه از لب پسر افطار می کند . . .

.

.

پیامک های معنی دار به مناسبت شبهای قدر

در امشب که سالگرد ۱۰۵۵ مین سال تاسیس مسجد جمکران است، کنار حرم آن حضرت

دعا گویم.  شبهای احیاء یادت نره ما رو دعا کنی . . .

.

.

متن های زیبا مخصوص شب 19 رمضان

تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانیشب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی

لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم / سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی . . .

.

.

جملات و اس ام اس های عرفانی شبهای احیاء

خبر آوردند که امشب از هزار شب بهتر است و یک اتفاق ویژه می افتد و آن اینکه

امشب دست ملکوت به طرف زمین کشیده می شود . . .

.

.

پیام کوتاه شب قدر و شهادت حضرت علی ( ع )

تقدیری سراسر خیر ، برکت ، خرسندی ، سلامت ، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت

توشه شب قدرتان باد . . .

.

.

اس ام اس تسلیت شهادت حضرت علی ( ع )

فرشته ها برای آزادی انسانها از دستان شیطان و بخشش معاصی وبردن آنها به ملکوت

مسابقه داده و منتظر ندای بنده های خدا هستند. اللهم لبیک. مرا دعا کنید . . .

.

.

پیامک تسلیت شهادت حضرت علی ( ع )

دعا بدون علی قابل اجابت نیست، که مهر اصل اجابت به هر دعاست علی- بزن تو دست

توسل به دامن مولا، که درد جامعه را بهترین دواست علی(ع.)

.

.

Sms به مناسبت شب قدر و تسلیت شهادت حضرت علی ( ع )

خورشید چراغکی ز رخساره علی ست، مه نقطه کوچکی ز پرگار علی ست- هرکس که

فرستد به محمد(ص) صلوات، همسایه دیوار به دیوار علی ست . . .

.

.

پیامک زیبا شبهای قدر و احیاء

تاراج دل به تیغ دو ابروی دلبر است، مستی قلب عاشقم از جام کوثر است. . .

.

.

اس ام اس های شب نوزدهم ماه رمضان

بر سر در بهشت خدا حک شده چنین، بختش بلند هر که گرفتار حیدر است . . .

.

.

پیامک های شب 19 رمضان

مبادا لیله القدرت سرآید، گنه بر نالم ام افزون تر آید

مبادا ماه تو پایان پذیرد، ولی این بنده ات سامان نگیرد . . .

.

.

اس ام اس ویژه شب ضربت خوردن حضرت علی (ع)

دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)، یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)

وقتی که شکافت فرق او در محراب، گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)

.

.

پیامک مخصوص شب نوزدهم رمضان

از ذکر علی مدد گرفتیم، آن چیز که می شود گرفتیم

از بوته آزمایش عشق، از نمره بیست صد گرفتیم . . .

.

.

اس ام اس عارفانه شبهای قدر

خداوند فراموشی را آفرید، تا غیر او را فراموش کنیم . . .

.

.

Sms جدید مخصوص شبهای احیاء

پرده از اسرار عالم باز شد، یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

خدایا قدر ما را به قدر مولا علی نزدیک فرما . . .

.

.

جملات زیبای مخصوص شبهای قدر

ای آنکه تویی ز سوز جانم آگاه

به درگهت آورده ام از غصه پناه

رسم است که تفحه ای بر دوست دهند

این تحفه ماست کوله باری ز گناه . . .

.

.

پیام کوتاه تسلیت شهادت حضرت علی ( ع )

در میکده گشودند، خدایا مپسند، که درین بزم و طرب ما، سوی تقوا نرویم.

سزاوارترین مردم به احترام کسانی هستند که به تادیب خود می کوشند . . .

.

.

اس ام اس های عرفانی شبای قدر

نهج البلاغه: آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستینها را بالا بزن، آنگاه

دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست به کار شده است . . .

.

.

اس ام اس های مخصوص شب 21 رمضان

در حریم کبریایی به کریم اهل بیت(ع) توسل بجویید. انشاءالله حاجت رواست . . .

.

.

پیامک های ویژه به مناسبت شب 21 رمضان شهادت حضرت علی ( ع )

امام حسن(ع) فرمودند: بهترین نیکویی، اخلاق نیکو است.

تا خدا هست و خدایی می کند، مجتبی مشکل گشایی می کند . . .

.

.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 06:10:34 ب.ظ ]  



  دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان ...

اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ رَحْمَةَ الاْيْتامِ وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ وَاِفْشآءَ السَّلامِ وَصُحْبَةَ الْكِرامِ بِطَوْلِكَ يا مَلْجَاَ الاْمِلينَ.

 

خدايا

روزيم گردان در اين ماه مهرورزى نسبت به يتيمان و خوراندن طعام و به آشكار كردن سلام و هم‌نشينى با كريمان به فضل و كرمت اى پناه آرزومندان.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[دوشنبه 1390-05-17] [ 05:24:09 ب.ظ ]  



  خداوندا*** ...

  آمده ایم……. 

که نه از اخراجی ها

بلکه  از معراجی ها  شویم.

در این هیاهو…

ما را لحظه ای به _ خودمان_ وامگذار.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[پنجشنبه 1390-05-13] [ 06:05:34 ب.ظ ]  



  نشانه های بی تفاوتی در برابر منکرات در جامعه ...

بی توجهی به مقوله فرهنگ،ضعف و عدم کارآمدی برخی از متولیان و نهادها،فقدان شناخت دقیق جبهه مهاجم و برنامه هایش،نبود راهبرد و هماهنگی لازم در بین قوا،ضعف کمی و کیفی و عدم تناسب تولیدات فرهنگی از حیث محتوا،ارائه  توزیع اثر و میزان اثر گذاری،عدم اهتمام لازم به کادر سازی و توجه به منابع انسانی،وجود اختلافات و کارهای سیاسی و سلیقه ای،همه حکایت از عدم تحقق مهندسی فرهنگی در کشور دارد آن هم در سال هایی که باید تمدن اسلامی شکل گیرد و نظام بر اساس جبهه متحد فرهنگی به قله های شکوفایی خویش دست یابد،فرصت های مغتنمی که گاه با غفلت و بی تفاوتی و اهمال کاری از دست می رود و این ها همه دغدغه کسی است که سال ها با نوازس هشدارهایش،تهاجم فرهنگی،شبیخون فرهنگی،ناتوی فرهنگی،غارت فرهنگی و قتل عام فرهنگی! را گوشزد می کند و ماشاهد این همه منکر در جامعه اسلامی هستیم …

از جلوه های برجسته تساهل و تسامح در دین،بی تفاوتی در برابر منکر  در جامعه  است.معامله گران بر سر دین و طرفداران آزادی بی حد و مرز هم با گفتار و هم با رفتار خویش مروّج این نوع تساهل و تسامح در جامعه اند.بی تفاوتی در برابر منکر ابعادی دارد:

۱- بی تفاوتی قلب
عبارت از این است که انسان حتی قلباً هم از منکر بی زار نباشد که این واژگون شدن دین یک مسلمان است.آنانکه راضی به
گناه باشند و حتی قلباً از آن انزجار نداشته باشند،خود گنه کارند.

ادامه »

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 05:41:51 ب.ظ ]  



  بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار قاریان، حافظان و اساتید قرآنی ...

اول رمضان‌المبارك 1432

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

خيلى متشكريم از برادران عزيزى كه امروز با الحان خوش، تلاوت آيات كريمه‌ى قرآن را در اين فضا منعكس و طنين‌انداز كردند و دلهاى ما را منور كردند به نور تلاوت آيات كريمه‌ى كتاب الهى. اميدواريم كه خداوند متعال ملت ما را، بخصوص جوانهاى ما را هرچه بيشتر با قرآن آشنا كند.

انس با قرآن دلهاى ما را با معارف قرآن آشناتر خواهد كرد. هرچه در دنياى اسلام كمبود هست، بر اثر دورى از معارف الهى و معارف قرآنى است. قرآن كتاب حكمت است، كتاب علم است، كتاب حيات است. حيات امتها و ملتها در آشنائى با معارف قرآن و عمل به مقتضاى اين معارف و عمل به احكام قرآنى است. انسانها اگر طالب عدالتند و از ظلم بيزارند، راه مبارزه‌ى با ظلم را بايد از قرآن فرا بگيرند. انسانها اگر طالب علمند و به وسيله‌ى معرفت و آگاهى و علم ميخواهند زندگى را رونق ببخشند و راحت و رفاه را براى خودشان تأمين كنند، راهش به وسيله‌ى قرآن نشان داده ميشود. انسانها اگر در پى ارتباط با خداى متعال و صفاى معنوى و روحى و آشنائى با مقام قرب الهى هستند، راهش قرآن است.

ضعف ما امت مسلمان، عقب‌ماندگى ما، كج‌رفتارى‌هاى ما، كج‌تابى‌هاى ما در مسائل اخلاقى و زندگى، همه‌ى اينها ناشى از دورى از قرآن است. ملتهاى مسلمان بر اثر حاكميت طغيانگران و طاغوتها - كه قرآن مخاطبان خود را اين همه از طاغوتها برحذر داشته است -  خونشان مكيده شد؛ نه فقط خون اقتصادى‌شان، نه فقط منابع حياتى و معادن زيرزمينى و نفت و امثال اينها، بلكه روحيه‌ى ايستادگى‌شان، مقاومتشان، طلب علوّ و عزت در دنيا هم از ملتهاى مسلمان گرفته شد. ملتهاى مسلمان به فرهنگ خودشان پشت كردند، فرهنگ ماديگرى را پذيرفتند. با اينكه بظاهر ما كلمه‌ى «لا اله الّا اللَّه» گفتيم، در طول زمان مسلمان بوديم، اما فرهنگ غرب و معارف غرب در دلهاى ماها اثر كرد و ماها را از حقايق دور كرد. آن وقت نه فقط اقتصادمان را، عزت دنيوى‌مان را از دست داديم، بلكه اخلاق و معالم اخلاقى‌مان را هم از دست داديم. ما اگر دچار تنبلى هستيم، اگر دچار ضعف و سستى هستيم، اگر دلهاى ما با يكديگر مأنوس نيست، اگر در ميان ما بدخواهى وجود دارد، اينها از آثار فرهنگ تزريقاتىِ تحميلىِ ضد اسلامى و غير اسلامى است.

نقش قرآن اين است كه ما را از لحاظ ماده و معنا اعتلاء ببخشد؛ و اين كار را قرآن ميكند. كسانى كه با تاريخ آشنا هستند، نمونه‌هايش را در تاريخ ديدند؛ و ما مردمِ اين زمان، در زمان خودمان داريم نمونه‌هايش را مشاهده ميكنيم. يك نمونه، همين شما ملت عزيز ايران هستيد. شما خيال نكنيد در دوران رژيمهاى طاغوتى - چه رژيم پهلوى، چه قبل از آنها رژيم قاجار - ملت ايران ذره‌اى اعتبار در محيط بين‌المللى داشت؛ نداشت. اين استعداد جوشان و متراكمى كه در ملت ما هست، مثل يك گنجينه‌ى فراموش شده‌اى، مثل گنجى در ويرانه‌اى مدفون شده بود؛ مگر به صورت تصادفى، يك فردى خودش را نشان بدهد، كه نشان نميداد. اين همه جوان فعال و پرنشاط و مبتكر و علاقه‌مند به پيشرفت كشور كه امروز شما ملاحظه ميكنيد در عرصه‌هاى مختلف افتخار مى‌آفرينند، عزت مى‌آفرينند، نام نيك براى ملتشان درست ميكنند؛ خب، جوانها آن روز هم بودند، اما به خاطر غلبه‌ى طواغيت، اين حرفها ديگر نبود.

ادامه »

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-05-12] [ 05:44:47 ب.ظ ]  



  مقام معظم رهبری ...

ماه رمضان تالار ضيافت الهى است؛ يك تالار عظيم كه اگر كسى وارد آن تالار شد و به خود فرصت داد و همت كرد كه از آنچه در آن‏جا خداى متعال آماده كرده، به خودش بهره‏اى برساند، بهره فراوانى خواهد برد كه آن بهره در ماه شوال و ماه‏هاى ديگرِ سال نيست؛ فقط مخصوص ماه رمضان است.

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[یکشنبه 1390-05-09] [ 07:02:25 ب.ظ ]  



  حجاب‌هراسی در راستای برده‌داری نوين صورت می گيرد ...

 

 يك استاد حوزه و دانشگاه گفت: يكي از راه‌هاي برده‌داري نوين در موضوع زنان بحث اسلام هراسي، حجاب هراسي و ابراز نگراني از حقوق زن در اسلام است؛ در حالي كه حقوق زن در اسلام كاملاً براساس منطق طراحي شده است.

حجت‌الاسلام سيدضيا‌ء صالحي خوانساري در گفت‌وگو با جنگ نرم با بيان اينكه امروز مدل استعمار نوين از راه تخريب اديان صورت مي‌گيرد، اظهار داشت: دنياي استعمار هرگز دين را نفي نمي‌كند بلكه دين را با تفسير و توجيهات خود توصيه مي‌كند.


وي با اشاره به پروژه دين‌هراسي كه در برخي از كشورهاي اسلامي صورت مي‌گيرد، عنوان كرد: دنياي استعمار با تفكرات هرمنيوتيك و پلوراليسم اقدام به دين زدايي از راه دين‌گرايي مي‌كند، در برخي از كشورها همانند كشور ما كمتر به دين‌هراسي پرداخته مي‌شود بلكه به دين زدايي از راه دين گرايي، پرداخته مي‌شود البته دين به معناي دين هرمنيوتيك و دين پلورالي توجه مي‌شود.

اين استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در كشورهايي كه شاهد به وجود آمدن انقلاب‌هاي مردمي هستيم دنياي استعمار سعي دارد از راه دين‌هراسي با اين قبيل حركت‌هاي اسلامي مردم مقابله كند.

وي بيان كرد: يكي از جلوه‌هاي جدي دين‌هراسي بحث زن و حجاب است؛ خداوند در قرآن كريم يكي از دلايل عمده حجاب را تميز دادن زن پاك از زن ناپاك در جامعه مطرح كرده است اينكه اتهام ناپاكي به زنان پاك جامعه زده نشود.

ادامه »

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-05-05] [ 06:20:28 ب.ظ ]  



  ما رئیس خود را زندانی کرده ایم ...
ما مثل طايفه و گروهى هستيم كه رييس خود را حبس نموده است و در بلايا، خود تصميم جنگ و يا صلح را اتّخاذ مى كند! خودمان كرده ايم و اجازه نمى دهيم بيايد قضايا را حلّ كند، با اين كه مى دانيم اگر بيايد مى تواند مشكلات را حلّ كند، ولى باز او را محبوس كرده ايم!

بنابراين، اگر ميليون ها نفر هم با او موافق باشند، او مثل شخص وحيد و تنها است كه هيچ ناصر و مُعين و يار و ياورى ندارد! زيرا ما در بيدارى درست به وظيفه ى خود عمل نمى كنيم، با اين حال منتظر هستيم كه بيدار شويم و تهجّد به جا آوريم. اگر توفيق شامل حال انسان گردد، از خواب بيدار مى شود و مشغول تهجّد مى گردد؛ ولى اگر توفيق نباشد، چنان چه بيدار هم بشود، از آن ها بهره نمى برد.

آقايى كه زياد به مسجد جمكران مى رود، مى گفت: آقا(عج) را در مسجد جمكران ديدم، به من فرمود: به دل سوختگان ما بگو براى ما دعا كنند، و يك مرتبه از نظرم غائب شد، نه اين كه راه برود و كم كم از نظرم غائب شود!

همين آقا هفته ى قبل از آن هم، حضرت را در خواب ديده بود. ولى افسوس كه همه براى برآورده شدن حاجت شخصى خود به مسجد جمكران مى روند، و نمى دانند كه خود آن حضرت چه التماس دعايى از آن ها دارد كه براى تعجيل فَرَج او دعا كنند! چنان كه به آن آقا* فرموده بود: اين ها كه به اين جا آمده اند، دوستان خوب ما هستند، و هر كدام حاجتى دارند: خانه، زن، فرزند، مال، اداى دين؛ ولى هيچ كس در فكر من نيست!

آرى، او هزار سال است كه زندانى است، لذا هر كس كه براى حاجتى به مكان مقدّسى مانند مسجد جمكران مى رود، بايد كه اعظم حاجت نزد آن واسطه ى فيض، يعنى فَرَج خود آن حضرت را از خدا بخواهد.

خدا مى داند در دفتر امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ جزو چه كسانى هستيم؟! كسى كه اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه مى شود. همين قدر مى دانيم آن طورى كه بايد باشيم، نيستيم.

* شيخ ابراهيم حايرى ـ رحمه اللّه  ـ در حال اعتكاف در مسجد كوفه

آیت الله محمدتقی بهجت(ره)

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-04-28] [ 06:17:19 ب.ظ ]  



  چراغ هدایت ...

 تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

حسین جان 

میلادت رؤیای عاشقانه فرشتگان بود فرشتگانی که به یمن آمدنت ، بال های خویش را در زمین گسترانیدند تا با رایحه ی دل انگیز وجودت عطر و بویی تازه یابند.

آنگاه که گل های سپید و ارغوانی به پاس آمدنت رنگ و بویی شادمانه به خود گرفتند و آن زمان که قنداقه سپیدت در آغوش رسول الله جای گرفت ، مدینه زیباترین لحظات را سپری می کرد و شادمانه ترین روز را می گذراند .

ای چراغ هدایت و ای کشتی نجات !

خوش آمدی…

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[سه شنبه 1390-04-14] [ 11:23:42 ق.ظ ]  



  راز زائده برجسته روی گنبد خضرا ...

اگر می خواهید بدانید این برجسته زائد چیست این مطلب را بخوانید.


در جریان تخریب قبور ائمه در بقیع یكی از وهابیون برای تخریب گنبد مطهر حضرت رسول (ص ) و برای بمب گذاری به بالای گنبد می رود كه ناگهان صاعقه ای با او برخورد می كند و او همان جا خشك میشود.

بعدها وهابیون هر كاری می كنند كه جسد این شخص را از آنجا جدا كنند نمی توانند و نا چار می شوند به این گونه كه مشاهده می كنید آن را پنهان كنند . 

ممكن است سوالی پیش آید كه پس چرا وقتی قبور ائمه را خراب كردند این اتفاق نیفتاد .

باید بگویم كه هنگامی كه ابرهه خواستند خانه خدا را خراب كنند خداوند تمامی آنان را نابود كرد ولی در زمان مروان وقتی حجاج خانه كعبه را خراب كرد هیچ اتفاقی نیفتاد و این نشان از حكمت خداوند دارد كه به قول شاعر :

لطف حق با تو مداراها كند          چون كه از حد بگذرد رسوا كند

 

پاسخ به این راز

از اونجایی که قبول کردن مطلب بدون سند یه چیز غیر منطقیه اسناد این مطلب رو براتون نوشتم :

ویران ساختن مقابر و مشاهد حجاز به وسیله وهابیان
وقتی که وهابیان وارد طائف شدند، گنبد مدفن ابن عباس را خراب کردند، چنان که این کار را یکبار دیگر نیز انجام داده بودند و هنگامی که وارد مکه شدند، قبه‌های قبرهای عبدالمطلب جد پیامبرصلی الله علیه وآله و ابوطالب عموی پیامبر و خدیجه ام‌المؤمنین (همسر اول پیامبر) و همچنین بنای زادگاه پیامبر و فاطمه زهراعلیها السلام را با خاک یکسان نمودند.

در جده قبه قبر حوا را ویران ساختند و به‌طور کلی تمام مقابر و مزارات را در مکه، جده و طائف و نواحی آنها از بین بردند و زمانی هم که مدینه را محاصره کرده بودند، مسجد و مزار حمزه و مقبره شهدای احد را که بیرون شهر بود، خراب کردند.

مرحوم علامه امین می‌نویسد:
«و شایع است که آنها گنبد مرقد مطهر نبوی را هم به توپ بستند، اما خود وهابیها منکر چنین چیزی هستند. چون این خبر به گوش ملت ایران رسید، سخت دچار نگرانی شد و علما و بزرگان اجتماع کردند و این پیش‌آمد را امری بزرگ تلقی نمودند و ما در دمشق از یکی از علمای بزرگ خراسان و از شهر مقدس مشهد تلگرافی دریافت نمودیم که طی آن حقیقت قضیه را از ما سئوال کرده بودند، سپس دولت ایران گروهی را برای تحقیق به حجاز اعزام داشتند، تا از حقیقت ماجرا دولت‌خویش را مطلع سازند.(2)

پس از تسلط وهابیها بر مدینه منوره قاضی القضات وهابیها، شیخ عبدالله بن‌بلیهد در ماه رمضان 1344 از مکه به مدینه آمد و اعلامیه‌ای صادر نمود و ضمن آن از اهل مدینه سئوال کرد که درباره خراب کردن قبه‌ها و مزارات چه می‌گویند؟ بسیاری از مردم از ترس جوابی ندادند و بعضی از آنان خراب کردن را لازم دانستند و متن سئوال و جواب را منتشر ساخت‌».

مرحوم علامه سید محسن امین در این باره می‌نویسد:
«مقصود شیخ عبدالله ز این سئوال استفتاء حقیقی نبود، زیرا وهابیها در وجوب خراب کردن تمام قبه‌ها و ضریح‌ها حتی قبه روی قبر پیامبرصلی الله علیه وآله هیچ تردیدی ندارند، این 2قاعده و اساس مذهبشان می‌باشد و سئوال مزبور تنها برای تسکین خاطر مردم مدینه بود».

بعد از سئوال مذکور، آنچه در مدینه و اطراف آن گنبد و ضریح و مزار بود، ویران ساختند از جمله گنبدهای ائمه مدفون در بقیع که عباس عموی پیغمبرصلی الله علیه وآله نیز در آن مدفون بود و دیوارها و صندوق روی قبور، همه را خراب کردند، همچنین گنبدهای عبدالله پدر پیامبرصلی الله علیه وآله و آمنه مادر آن حضرت و نیز گنبدها و قبور زوجات پیامبرصلی الله علیه وآله و گنبد عثمان بن عفان و اسماعیل بن جعفر الصادق‌علیه السلام و مالک پیشوای مذهب مالکی را ویران ساختند، خلاصه سخن این که در مدینه و اطراف و در ینبع قبری باقی نگذاشتند».(3)

باز می‌نویسد:
«وهابیها از ترس نتیجه کارشان از خراب کردن گنبد و بارگاه رسول اکرم‌صلی الله علیه وآله خودداری کردند و گرنه آنان هیچ قبر و ضریحی را استثناء نکرده‌اند، بلکه قبر پیامبر از جهت آن که بیشتر مورد احترام و علاقه مردم است، از نظر آنها اولی به خرابی است، اما آنچه که پادشاه سعودی اظهار داشته که «ما قبر پیامبر را محترم می‌دانیم‌» بدون شک چنین کلامی برخلاف عقائد آنهاست و این سخن را جز برای مصلحت و جلوگیری از تحریک عواطف جهان اسلام، بر ضدشان، نگفته است و اگر از این نظر خاطر جمع می‌شدند، حتما قبر پیامبرصلی الله علیه وآله را نیز ویران می‌ساختند، بلکه نخست و پیش از سایر مزارات آنجا را خراب می‌نمودند.

چون این عمل زشت وهابیان در حجاز و آنچه را که نسبت‌به قبور ائمه بقیع کرده بودند، به گوش مسلمانان در نقاط مختلف جهان رسید، این جنایت را بزرگ شمردند و در محکومیت آن، تلگرافهائی از عراق و ایران و سایر کشورها به ابن سعود مخابره شد و به عنوان اعتراض درسها و نماز جماعتها تعطیل گشت و مجالس سوگواری تشکیل گردید.(4)


پی‌نوشت‌ها:
1) تاریخ المملکة‌العربیة‌السعودیة، ج‌2، ص 344.
2) کشف الارتیاب، ص 55.
3) کشف الارتیاب، ص 55.
4) همان مدرک.
5) تاریخ اصفهان، ص 392.
6) حسین مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، ج‌3، ص 365 و 366.
7) سفرنامه فراهانی، ص 281 به بعد.
هدیة‌السبیل، ص 127 به بعد.
9) تحفة‌الحرمین، ص 227.
10) مرآة‌الحرمین، ج‌1، ص 426، چاپ مصر، 1344ه - 1925م.

منبع http://www.shiabloggers.ir/forum/index.php?topic=2617.0

کانون وبلاگ نویسان شیعه

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

[چهارشنبه 1390-04-08] [ 06:12:54 ب.ظ ]  



  پیامبر اعظم اسلام در نگاه متفکران غیر مسلمان ...

گوته، شاعر پرآوازه آلمانی پس از آشنایی با دین اسلام و پیام آور این ایین یگانه، قطعه شعری با عنوان «نغمه محمد» درباره پیامبر اعظم (ص) سرود. این قطعه شعر از زبان نزدیک‌ترین خویشان پیامبر؛ یعنی حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه3 علیها السلام گفته می‌شود. گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم(ص) و راهنمایی‌اش در میان مردم را به زبان توصیف و تشبیه و نماد می‌آورد.

شعر گوته با محوریت معرفی شخصیت والای پیامبر از زبان دو دردانة تاریخ اسلام و تشیع روایت می‌شود. اما همان طور که این مسئله را با خواننده‌اش در میان می‌گذارد، مسیر تاریخی پیامبر و همچنین گسترش مرزهای اسلام در جهان را نیز به عنوان بخش تاریخی متن، مورد تأکید و توجه قرار می‌دهد.

ادامه »

موضوعات: عصمتیه  لینک ثابت

 [ 05:51:53 ب.ظ ]  



1 2